سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان هایی از زندگی بزرگان در خدمت به مردم


از مرحوم صاحب جواهر نقل شده است که اگر خداوند جان را بگیرد و سپس به تو باز گرداند و یا این که به تو بگویند که تا چند روز دیگر زنده هستی چه می کنی ؟ آیا به عبادت و نماز صرف می گذارنی یا کار دیگر انجام می دهی ؟ آن بزرگوار می فرماید که این مدت را به خدمت خلق خدا مشغول می شوم ولو اگر شده در کنار در منزل می نشینم و برای کسانی که استخاره می خواهند استخاره می گیرم. 



یک روز حضرت موسی بن عمران علیه السلام دعا کرد ،خدایا اگر تو انسان بودی چه عبادتی را انجام می دادی؟البته منظور موسی علیه السلام این بود که بداند کدام عبادت بیشتر مطلوب خداست . خداوند متعال وحی فرمود :ای موسی اگر مخلوق بودم خدمت به خلق می کردم ،اما برای خدا . موسی فهمید که بهترین عبادت ها خدمت به خلق خداست .


در «کافی» در جلد دوم ،در باب سعی در رفع حاجت مومن نقل کرده است :«روزی صفوان در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بود که ناگهان مردی که برایش گرفتاری پیش آمده بود به خدمت حضرت رسید و گرفتاریش را شرح داد . امام صادق علیه السلام به صفوان دستور فرمودند که فورا حرکت کن و برادر ایمانی خویش را در کارش یاری کن .صفوان رفت و پس از توفیق در اصلاح کار و حل مشکل او به پیش حضرت بازگشت . امام در مورد کار او سوال نمودند . صفوان گفت:خدا اصلاح کرد . خطاب بدان که همین کار به ظاهر کوچک و حاجتی که برآوردی و وقت کمی از تو گرفت از هفت شوط طواف دور کعبه محبوب تر و برتر است .

سپس امام صادق علیه السلاماین چنین فرموده خویش ادامه دادند :مردی گرفتاری داشت . حضور امام حسن علیه السلام رفت و از ایشان استمداد نمود . امام حسن علیه السلام بی درنگ کفش ها را پوشیده و راه افتادند . در بین راه به حضرت امام حسین علیه السلام رسیدند در حالی که ایشان مشغول نماز بوند . امام حسن علیه السلام به آن فرمود : تو چگونه از حسین علیه السلام غفلت نمودی و پیش ایشان او نرفتی؟ گفت:من اول می خواستم پیش ایشان بروم و از ایشان در کارم کمک بطلبم، ولی چون گفتند ایشان اعتکاف کرده اند و نمی توانند از مسجد خارج شوند .خدمتشان نرفتم. امام حسن علیه السلام فرمودند که اگر توفیق بر آوردن حاجت تو برایش دست داده بود از یک ماه اعتکاف برایش بهتر بود.»




رئیس جمهور : بالاترین افتخار درنظام اسلامی خدمت به مردم است/ مبادا نسبت به مراجعه و تقاضای یک فرد بی احترامی شود . رئیس جمهور، صمیمی ترین، پاک ترین، مومن ترین، شجاع ترین، انقلابی ترین و آرمانی ترین ملت دنیا را ملت ایران دانست و گفت : بالاترین افتخار درنظام اسلامی خدمت به مردم است. به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمود احمدی نژاد که شب گذشته در چهارمین گردهمایی مدیران دفاتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات دستگاه های اجرایی و استاندارهای سراسر کشور که در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، سخن می گفت، اظهار داشت: ما در برآورده کردن تقاضاهای مردم نباید سخت بگیریم فرض را باید بر نیاز هر چند که اگر شخص نیازمند نباشد ، بگذاریم . وی افزود: هر کسی که به سوی این دولت آمد و اعلام نیاز کرد هر میزان که شد به او کمک کنید، کسی حق ندارد به شخصی که به دولت اسلامی اعلام نیاز می کند، دست خالی برگرداند. رئیس جمهور با تاکید بر اینکه صاحبان حقیقی این کشور وانقلاب و سرمایه گذاران اصلی این سرزمین آحاد مردم ایران هستند گفت: به دلایل گوناگون خدمت به مردم بالاترین ارزش است. مردمی که بیشترین سرمایه گذاری را برای برپایی نظام اسلامی، عزت و تمامیت ارضی ما انجام داده اند و می دهند.



دکتر احمدی نژاد گفت: بدون تردید ملت ایران بهترین ملت عالم است، هم به لحاظ واقعیت هایی که می بینید و هم به شهادت امام (ره) و پیامبران ما زیرا حقیقت این است که ملت ایران جزء صمیمی ترین، پاکترین، انقلابی ترین، آرمانی ترین ملت های دنیاست که این امر جزء بزرگترین سرمایه های نظام ما به حساب می آید.  وی با بیان اینکه خدمت به مردم در دو سطح انجام می گیرد، خدمات کلان کشوری به مردم در مباحث سیاسی، خارجی، فرهنگی، هنری، شبکه حمل و نقل، آب، به شمار می رود که بسیار مهم و لازم و ارزشمند است که نوع نگاه برنامه ریزان ما و نقطه تمرکز ما به این بخش است.
رئیس جمهوری  در عین حال، سطح دوم خدمت به مردم را رفع نیازهای تک تک مردم خواند و گفت: در این دولت به هیچ وجه نباید بزرگی و ابعاد کارهای اول ما را از دومی غافل کند زیرا هر دو به اندازه هم اهمیت دارند . دکتر احمدی نژاد تصریح کرد: وقتی یک نفر می آید و شما مشکل آن را حل می کنید در اصل باعث شده اید تا مشکل یک خانواده حل شود زیرا تک تک مردم در این جامعه برای ما مهم هستند.  وی ادامه داد: ما نمی توانیم بگوییم وقتی به یک قسمت کشور رسیده ایم و نیازهای آنان را برآورده کرده ایم حال در گوشه ای دیگر مشکلی وجود دارد عیبی ندارد، درست نیست زیرا این نگاه به طور کلی غلط است.  رئیس جمهوری با اشاره به نامه های مردمی که در دو سال گذشته به نهاد ریاست جمهوری ارسال شده است، گفت: اگر خوب همت شود و تمامی اعضای دولت بسیج شوند می شود به بیش از 7 میلیون نامه ای که به نهاد ریاست جمهوری آمده است، پاسخ بگوییم این کار، کار بزرگی است که می شود با همت یکدیگر آن را انجام داد. دکتر احمدی نژاد خطاب به حاضرین گفت: مبادا مراجعه یک فرد به شما باعث شود به آن بی احترامی کنید زیرا تک تک این نامه ها برگ عبور صراط شماست. رئیس قوه مجریه همچنین در پاسخ به انتقاد برخی از افراد و گروه ها مبنی بر اینکه دولت نهم، دولتی است که به کارهای کلان کشور رسیدگی نمی کند و دریافت بیش از 7 میلیون نامه نشانگر این موضوع است، گفت: کسانی که نگاهشان مادی است و خیال می کنند مدیران این دولت باید لباس شیک بپوشند و قیافه بگیرند نداریم . ما به دنبال حل مشکلات مردم هستیم.  وی گفت: در این دولت مدیران باید بروند و در بین مردم قرار بگیرند، اگر این روابط را برداریم دیگر از روابط انسانی و اجتماعی چه می ماند، ضمن اینکه هیچ گاه نیازهای انسان پایان نمی یابد.

دکتر احمدی نژاد خاطر نشان کرد: متاسفانه امروز در همین دنیا مادی هستند افرادی که خود را در معرض مردم قرار نمی دهند گرچه مردم هم امید خیری از این گونه مدیران ندارند که بخواهند با آنان صحبت کنند.  رئیس جمهوری اظهار داشت: اینکه می گویند کاری در این دولت صورت نگرفته که باعث شده مردم نامه می دهند درست نیست، بله مشکل وجود دارد که از گذشته به ما به ارث رسیده است زیرا مردم به مسئولان حاضر امید خیر دارند به همین دلیل است که نامه می نویسند و مسئولان نیز دلسوزانه به نامه های آنان پاسخ می دهند.  وی ادامه داد: ما از آنهایی نیستیم که بگوییم دولت تقاضای مردم را بالا برده است اگر این طور هم باشد خوب است زیرا خداوند خیر و برکت می دهد. رئیس قوه مجریه خطاب به مدیران حاضر گفت: شما باید در سلسله مراتب کاری کنید وقتی مردم وارد سیستم اداری می شوند با اطمینان خاطر وارد شوند و مسئول را شخصی راه انداز کار خود بدانند زیرا همه ما یک ملت هستیم. دکتر احمدی نژاد در ادامه پیگیری نامه ها را یک وظیفه خواند و گفت: پیگیری نامه ها باید به طور پیوسته باشد بدانید که باز شدن گره های مشکلات مردم باعث می شود شما اعتلا در عالم پیدا کنید. وی ادامه داد: شما باید تلاش کنید تا کارها به روز باشد هفتگی به بنده گزارش دهید، دلیلی ندارد که مدیری سر بالا جواب دهد و بر سر کار باشد برود و در خانه اش بنشیند. رئیس جمهوری برقراری ارتباط آسان را یکی از برنامه های آینده مدیران دفاتر بازرسی و پاسخگویی به نام های مردمی خواند و گفت: باید طرحی را راه اندازی کنید تا مردم بتوانند با یک شماره به راحتی با شما ارتباط برقرار کنند و بنده نیز بتوانم تقاضاها را از طریق سیستمی که در دفتر خود نصب می شود ببینم.  دکتر احمدی نژاد گفت: بنده وقتی 150 نامه می بینم و می خوانم سر حال تر می شوم ، در شهرداری نیز دوستان شاهد این موضوع بودند.  رئیس قوه مجریه در ادامه به آغاز دور دوم سفرهای استانی بعد از ماه مبارک رمضان اشاره کرد و گفت: پیش از آغاز  دور دوم سفرها شما مشکلات را به طور دقیق مشخص کنید تا بنده و وزرا بنشینیم و آنها را حل کنیم ، اگر هم لازم شد یک روز بیشتر در استان می مانیم و با ملاقات مردمی مشکلات مردم را هر چه سریعتر حل کنیم. وی در پایان گفت: شما مدیران دفاتر بازرسی و پاسخگویی به نامه ها و شکایات مردمی باید این فرهنگ را در سیستم خود وارد کنید تا یک گام به جلو حرکت کنید تا این حرکت ما در کشور نهادینه شود. احمدی نژاد تاکید کرد : پیگیری نامه‌ها باید پیوسته و دقیق باشد و باید عادل‌ترین افراد به آنان رسیدگی کنند تا پیگیریهای بعدی سهل و روان باشد تا مسئولین بتوانند آنها را حل کنند .




 


در راه خدمت به مردم ملول نشویم و ردای خدمتگزاری از تن خارج نسازیم و چون اماممان افتخار کنیم که خادم مردم هستیم.خداوند تبارک و تعالی در برابر پرسش موسی (ع) که اگر جای خلق بودی چه می‌کردی  پاسخ داده بود: خدمت به خلق خدا.
پیامبر (ص) نیکوکاران را پاداش می داد ، روزی شخصی را در حال نماز دید که با جمله هایی بسیار پر مغز و زیبا با خدای متعال راز و نیاز می کند. پیامبر (ص) فرمود : نمازش که تمام شد او را پیش من آورید ، وقتی به حضور حضرت رسید ، سکه طلایی به او هدیه داد و فرمود چون حال خوشی داشتی و خدا را به نیکویی حمد و سپاس می کردی این سکه را به تو بخشیدم .   روزی به کارگری برخورد کرد که بر اثر کار زیاد پینه بر دست داشت ، دست های او را گرفت و بر آن ها بوسه زد.
امام راحل فرمودکه: «شرافت همه ما آن است که خدمت به خلق خدا بکنیم

مرحوم آیت‌الله حق‌شناس فرموده‌اند: شبی در خواب دیدم که همه بزرگان و اهل علم در محضر ائمه علیهم‌السلام جمع شده‌اند. عید بود. دیدم که آقا سید احمد خوانساری پشت سر امام زمان(عج) راه می‌رود و در مجلس، امام حسین ع به همه عیدی می‌دهند و به من دو برابر عیدی دادند از آسید احمد آقای خوانساری خواستم بپرسند چرا امام حسین (ع )به من دوبرابر عیدی دادند؟ امام فرمودند بخاطر خدمت به خلق خدا


تاثیر خدمتگزاری روی فرد خدمتگزار چگونه است؟



هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند  ایزد هزار عقده ز کارش رها کند 
صدها فرشته بوسه بر آن دست می‏زنند  کز کار خلق یکی گره بسته وا کند

مرد جوانی پدر پیرش مریض شد . او پدرش را که بیماریش شدت گرفته بود ، در گوشه ی جاده ای رها کرد و از آن جا دور شد . پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس های آخرش را می کشید . رهگذران از ترس مسری بودن بیماری پیرمرد و برای فرار از دردسر ، بی اعتنا به ناله های او ، راه خود را می گرفتند و می رفتند .عارفی از آن جاده عبور می کرد ، به محض دیدن پیرمرد ، او را به دوش گرفت تا ببرد و درمانش کند . رهگذری به طعنه به عارف گفت : این پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک ، نه از او سودی به تو می رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد به وجود می آورد . پسرش هم او را در این جا به حال خود رها کرده و رفته است . تو برای چه به او کمک می کنی؟ عارف گفت : من به او کمک نمی کنم ، بلکه به خودم کمک می کنم ؛ اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم ، چگونه رو به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی داشته باشم ؛ من به خودم کمک می کنم .


هر گاه انسان به دیگران خدمت می کند و مشکلی از مشکلات آنان را بر می دارد ، چه لذتی شیرین تر و زیباتر از این وجود دارد که در خود احساس شعف و نشاط و با ارزش بودن می کند و خود را به خدای خویش نزدیک می بیند ، چنان که امام علی (ع) می فرماید : کسی که دلی را شاد کند خداوند عوض آن شادی و خرّمی، برایش لطف  و خوشی معنوی می‏آفریند  که بر اثر انجام کارهای نیک به او روی می‏آورد . در جهان‏بینی اسلامی، علّت تشویق به  کارهای پسندیده آن است که علاوه بر دیگران در درجه اوّل خود شخص از دریافت برکات این اعمال خیر برخوردار می‏شود. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در اشاره به نتیجه کمک به دیگران می‏فرمایند: «تا زمانی که انسان مؤمن در کمک و خدمت به برادر مؤمنخود کوشا باشد، خداوند نیز او را کمک و یاری خواهد کرد . تلاش برای خدمت به هم‏نوعان و برادران دینی، آثار و برکات فراوان دنیوی و اخروی برای انسان در پی دارد، از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است که: «هر کس در پی برطرف‏سازی نیازهای برادران دینی قدم بردارد خداوند پاداش‏های ویژه‏ای به او عطا می‏کند. که از جمله آن‏هاست آمرزش برخی از گناهان او، دست‏یابی به بعضی کمالات برتر و رسیدن به مقام و منزلت شفیع بودن   » . از پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سؤال شد: چه کسی نزد خداوند محبوب‏تر است؟ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:  آن‏که نفعش به انسان‏ها بیش‏تر برسد. اگر چه همه کارهای انسان وقتی با هدف اطاعت از دستورات الهی انجام گیرد، عبادت محسوب می‏شوند و انسان با انجام آن‏ها، مستحقّ پاداش نیکی از خداوند می‏شود، ولی مراتب اعمال عبادی با یکدیگر بسیار متفاوت است و برخی از آن‏ها در مقایسه با سایر کارها، از اهمیت بیش‏تر و در نتیجه پاداشی افزون‏تر برخوردارند. از مجموعه تعابیری که در روایات درباره خدمت به مردم و یاری رساندن به آن‏ها شده است، برتری این عمل نسبت به عبادات مستحبی‏ مانند  اعتکاف، طواف کعبه ،  روزه مستحبی و...  به خوبی معلوم می‏شود. در روایتی پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: «به خدا قسم که برآوردن یک حاجت مؤمن، از روزه یک ماه و اعتکاف یک ماه در مسجد برتر است». البتّه این قبیل از تعابیر، به معنای نفی فضیلت عبادات یا کوچک شمردن آن‏ها نیست، بلکه تبیین اهمیت خدمت‏رسانی به مردم بوده و گرنه هر عمل عبادی، جایگاه و اهمیت خاص خود را داراست. حضرت علی علیه‏السلام نیز می‏فرماید:به همه مردم نیکی کن؛ چرا که ارزش هیچ عملی در پیشگاه خداوند سبحان با فضیلت کارهای نیک برابری نمی‏کند. ره آاوردهای خدمت رسانی در همین دنیا حمایت و یاری مردم را به خود جلب می کنند ، اعتبار اجتماعی پیدا می‏کنند ، مورد ستایش و تحسین مردم قرار می گیرند ، آوازه آنان بلند می‏شود .



سخنان امام علی (ع) گواه ما در این مورد است که می فرماید :

- مَنْ اَحْسَنَ اِلَی النّاسِ حَسُنَتْ عَواقِبُهُ وَ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ  ،  هر کس به مردم، نیکی کند، عاقبتش نیکو می‏شود و کارهایش به آسانی انجام می‏گیرد

 -  کَثْرَةُ اصْطِناعِ الْمَعْرُوفِ تَزیدُ فِی الْعُمْرِ وَ تَنْشُرُ الذِّکْرَ  ،  فراوانی کار نیک، عمر (نیکوکار) را زیاد و یاد و آوازه‏اش را منتشر می‏کند

-   مَنْ کَثُرَ اِحْسانُهُ کَثُرَ خَدَمُهُ وَ اَعْوانُهُ   ، کسی که فراوان نیکی کند، خدمتگزاران و یارانش فراوان شوند .           

پاداشهایی از قبیل آمرزش گناهان، ورود به بهشت، دریافت مدال و درجه بهشتی، ثبات قدم و ایمنی در قیامت، برخورداری از شفاعت و غیر اینها بیانگر میزان ارزندگی خدمتگزاری است . امام صادق علیه‏السلام فرمود: هر مؤمنی که برای برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد خداوند برای هر قدمی یک ثواب می‏نویسد و یک گناه از او کم می‏کند و یک درجه در بهشت به مقام او می‏افزاید همچنین فرمود: کسی که یکی از خواسته‏های برادر دینی خود را برآورد خداوند بزرگ روز قیامت صدهزار خواسته او را برمی‏آورد که نخستین آنها بهشت است. در جای دیگر فرمود: هر مسلمانی که حاجت مسلمان دیگر را برآورد خداوند متعال به او ندا دهد که ثواب تو با من است و به کمتر از بهشت برای تو راضی نمی‏شوم .

  خدمت رسانی یکی از بهترین راههای تقرب به خدای سبحان است و هر کاری که انسان را در رسیدن به این کمال یاری کند ارزشمند است .بدون شک حمایت الهی بدرقه راه خدمتگزاران به مردم است و خادمان به مردم از حمایت و کمک خداوند برخوردار و همواره در پناه او خواهند بود. پیامبر اکرم(ص) در این مورد ، می‏فرماید : اِنَّ اللّهَ فی عَوْنِ الْعَبْدِ مادامَ الْعَبْدُ فی عَوْنِ اَخیه    ، همانا بنده تا وقتی که در راه کمک رسانی به برادر دینی‏اش باشد خدایش کمک می‏فرماید .

بزرگواری و سروری؛ خدمت به مردم در روح خدمتگزار تأثیر گذاشته، احساس بزرگی و بزرگواری و شخصیت اجتماعی را برایش به ارمغان می‏آورد و در انجام مسئولیت‏ها و مأموریتهای محوّله موفقش می‏کند . به قول صائب تبریزی:  

        ای رهروی که خیر به مردم رسانده‏ای            آسوده رو، که بار تو بر دوش سائل است 

آنان که در راه خیر کوشایند، بندگان خاصّ پروردگارند که توفیق خدمت یافته‏اند. مدال «خدمت» بر سینه دارند و دلی پرمهر در آغوش، گروه خونشان با مردم یکی است و همسایه دیوار به دیوار غم‏ها و شادی‏های مردمند. بار مردم را می‏بندند و گره از کارشان می‏گشایند. خدمت بی منّت را عبادت می‏دانند واجر و پاداش را تنها از خدا می‏خواهند، پرکارانِ کم ادّعایند، نه پرمدّعاهای کم کار! شعار را کار نمی‏دانند و کار را هم عار نمی‏شمارند. هر چه دارند، از مال و مقام و نفوذ و وجهه و دانش و توان و تخصّص، وقف بندگان خدا می‏کنند و این وقف‏نامه را به امضای خدا می‏رسانند و از اسارت دنیا رها می‏شوند. بازگشت ثمره احسان به خویشتن، هم در دنیاست، هم در آخرت. امّا از آنجا که آخرت سرای پاداش است، بیشترین رجوعِ ثمرات را باید در آنجا جست . به قول صائب تبریزی :

               تیره روزان جهان را به چراغی دریاب              تا پس از مرگ، تو را شمع مزاری باشد

 ابوحمزه ثمالی از امام علی بن الحسین علیه السلام چنین نقل کرد:


«من قصی لاخیه حاجة فبحاجة الله بدا ... ; کسی که یک حاجت‏برادرش را برآورد خداوند صد حاجت او را برآورد . کسی که اندوهی را از دل برادرش بردارد، خداوند اندوه روز قیامت را از او برطرف سازد; هر قدر هم که زیاد باشد . و هر کس برادرش را که در مقابل ستمکار قرار گرفته است، یاری دهد، خدا او را هنگام عبور از صراط یاری می‏کند، در وقتی که قدمها می‏لغزد . و کسی که به دنبال نیاز برادر مؤمنش برود و با برآوردن حاجتش او را شاد کند، چنان است که رسول خدا را مسرور کرده است . و هر کس او را سیراب کند، خدا او را از شراب سر به مهر بهشتی سیراب می‏سازد . و هر کس گرسنگی او را با طعام برطرف کند، خدا او را از میوه‏های بهشتی سیر می‏کند . و هر کس برهنگی او را بپوشاند خدا او را با جامه‏های زربافت و حریر می‏پوشاند . و اگر با اینکه برهنه نیست، او را لباسی بپوشاند، پیوسته در حفظ خدا است تا هنگامی که نخی از آن جامه بر تن او باشد . و کسی که کار مهم برادرش را کفایت کند، خداوند پسران بهشتی را خدمتگزار او می‏سازد . و کسی که او را بر مرکبی سوار کند، خدا او را در قیامت‏بر ناقه‏ای بهشتی سوار می‏کند که فرشتگان به آن می‏بالند . و هر کس مؤمنی را هنگام مردنش دفن کند، گویا او را از ولادت تا مرگ پوشانده است . و هر کس او را همسری دهد که مایه انس و آرامش باشد، خداوند برای او در قبر مونسی به شکل محبوب‏ترین افراد خانواده‏اش قرار می‏دهد . و کسی که برادر مؤمن بیمارش را عیادت کند، فرشتگان دور او را می‏گیرند و دعا می‏کنند تا وقتی که از آنجا بیرون رود و به او می‏گویند: «خوشا به حالت و بهشت گوارایت!» به خدا سوگند برآوردن حاجت مؤمن در پیشگاه خدا محبوب‏تر از دو ماه روزه پی در پی با اعتکاف آن دو ماه در ماه حرام است  . (ثواب الاعمال و عقاب‏الاعمال، ص 325       (  











یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ





ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید.





رکوع علامت ادب است و سجده برای قرب و نزدیکی است و عبودیت و بندگی جانِ عبادت است برای رستگاری. در این میدان، تنها عبادت به معنای خاصش مطرح نیست؛ که خدمت به خلق و کارهای نیک نیز شرط است. به بیان دیگر، انسان رستگار یعنی انسانی کامل و انسان کامل یعنی انسانی که واجد همة ارزشهای انسانی باشد.
رشد جامع: شرط رسیدن به کمال انسانی
رشدِ یک بُعدی نه تنها فضیلت و کمال محسوب نمی شود، بلکه اغلب موجب انحرافات جدی می شود. برخی فقط در عبادت و زهد به حد افراط پیش می روند و اسلام و مسلمانی را منحصر به مسجد و دعا و ذکر... می کنند. البته اینها از ارزشهای انکارناپذیر است؛ اما افراط در آنها ارزشهای دیگر را محو خواهد کرد. خدمت به خلق نیز از ارزشهای مسلّم است که اگر به حد افراط و به این نتیجه برسد که «عبادت بجز خدمت خلق نیست»، خواسته یا ناخواسته به ارزشهایی چون علم و جهاد و عبادت... لطمه می زند. عشق و عرفان نیز اگر تنها ارزش انسانی معرفی شود به عقل و آگاهی و تلاش و عمل صدمه می زند. در مقابل، عقل نیز اگر تنها ارزش تلقی شود به شهود و عبادت و معرفت ضربه می زند. باید گفت انسان کامل انسانی است که همچون امام علی (ع) ، که جامع الاضداد بود، عبادت و زهد و خدمت به خلق و آزادی و عشق و عقل و عدالت خواهی و بالاخره و همة ارزشها را در حدّ عالی و هماهنگ باهم داشته باشد.
قال رسول اللّه: « السَّعادَةُ کُلُّ السَّعادَةِ طُولُ العُمرِ فی طاعَةِ اللّهِ .»
(تمام خوش بختی و رستگاری طول عمری است که در فرمانبرداری خدا بگذرد.)
امام علی بن ابیطالب (ع) در دعای کمیل عرضه می دارند: « یارَبِّ یارَبِّ یارَبِّ قَوِّعَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی وَ اشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحی وَهَب لِیَ الجِدَّ فی خَشیَتِکَ وَالدَّوامَ فِی الاتِّصالِ بِخِدمَتِکَ حَتّی اَسرَحَ اِلَیکَ فی مَیادینِ السّابِقینَ وَ اُسرِعَ اِلَیکَ فِی البارِزینَ و... » (ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای پروردگار من، اعضایم را در خدمتت توانا کن و درونم را بر تصمیمم ببند و در ترست به من کوشش بخش و پایداری در پیوستگی خدمتت تا در میدانهای پیشتازان برایت برانم و در میان پیشروان به کویت بشتابم و در میان مشتاقان به قربتت با اشتیاق ترین باشم و مانند مخلصان به تو نزدیک شوم و چون اهل یقین از تو بترسم و در آستانت با مؤمنان گرد آیم.)






خدمت کردن و خدمت گزاری به مردم  خدمت به خداست. اگر خدا را دوست داری بندگان خدا  را خدمت گزار باش و بدان که اگر بنده ای را  شاد کنی هزار بار بهتر از آن است که شب و روز به ورد و ذکر مشغول باشی.
مومن در بینش و نگرش قرآنی کسی است که به همه آفریده ها به عنوان موجودات مستحق خدمت می نگرد و اگر دست به دعا و نیایش برداشت از خداوند می خواهد که هر گرسنه ای از انسان و غیر انسان و یا کافر و مومن سیر کند و هر بی پوشاکی را بپوشاند و هر بینوایی را نوا و هر بی پناهی را پناه و هر اسیری را آزاد سازد


خدمت به آفریده های الهی که آدمی را به بالاترین سطح کمال بشری می رساند و افزون بر انجام تکلیف و ماموریت و وظیفه خلافت الهی شخص را به عالی ترین درجات بالا می برد. یکی از عناصر قواعد اخلاقی مجموعه جهان خدمت است. که برای به نتیجه رسیدن تکامل بشریت  وجود آن لازم خواهد بود ، در واقع آنچه در سطح رفتاری فرد لازم می آید خدمت کردن است نه به دلیل اینکه ما را آدمهای خوبی بدانند بلکه برای اینکه بدون خدمت کردن هیچ کس امکان رشد را نمی یابد .یکی از فاکتورهای که باید همیشه در نظر داشت این است که باید خدمت را از نیکوکاری جدا نمود ، در واقع خدمت عملی سخاوتمندانه و کمک از یک فرد به فرد دیگر در موقعیتی برابر است در حالی که نیکوکاری بخشش از سوی کسی است که دارد به کسی که ندارد.در یک زندگی معقول نیکوکاری جای خود را به خدمت می دهد و در نتیجه یک رابطه دوجانبه ایجاد می شود و در این ارتباط ، هم دریافت و هم ایثار هر دو باهم صورت می گیرد در واقع ما در حال خدمت خودخواهی را نابود می کنیم  و تساوی خود را با دیگران برقرار می سازیم. برخی از لوازم خدمت برای یک شخص :1- معرفت نفس: در مرحله اول ابتدا باید شخص توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد و قوای خود را در جهت خدمت به کار گیرد.2-   درک : شخص باید به این درک برسد که هیچ کس نمی تواند ضرورت اساسی خدمت را در زندگی بشر انکار کند . و خدمت را به عنوان یک اصل برای زندگی بهتر بپذیرد.3-   عشق : بدون عشق انجام هیچ کاری نتیجه مطلوب را نمی دهد. شخص خادم می بایست عشق به همدوستی همنوعی و خدمت به دیگران را در خود پرورش دهد و حس خودخواهی را در خود تا حد امکان کاهش دهد.4-   اراده : داشتن اراده سالم بستگی به رشد و تکامل لازم در معرفت نفس یا حب نفس دارد. و نتیجه یک اراده آزاد انسانی خدمت به همنوع است.

دیوانسالاری در خدمت مردم نه مردم در خدمت دیوانسالاری

 


یادداشت های شخصی آقای محمود احمدی نژاد :



مدتهاست که به خدمت ها و خیانتهای دیوانسالاری (بوروکراسی) می اندیشم.
دیوانسالاری موجود، چقدر به حل مشکلات کمک می کند و چه میزان به تثبیت مشکلات می انجامد؟
دیوانسالاری پدیده جدیدی نیست وتمدن ها و حکومتهای مقتدر،‌ هرگز بدون انضباط دیوانی نبوده اند. در دوره های اخیر هم بوروکراسی را تجسم مدیریت عقلی و علمی دانسته اند ولی باید دید که آنچه روی کاغذ آمده و موضوع بحثهای نظری در باب عقلانیت ابزاری بوده با آنچه عملاً اتفاق افتاده و بخصوص آنچه با پوشش مدرنیزه کردن دولت ها در دهه های اخیر تحقق یافته ، واقعاً چه مقدار دولت را عقلانی و چه مقدار عقل ها را دولتی یعنی رسمی، کلیشه ای و اداری کرده است؟
بسیاری از انقلابها در تارهای عنکبوتی بوروکراسی، گرفتار شده اند، تارهایی که خاصیت ارتجاعی و بازگرداننده دارند و همه شور و شعور انقلابی را خنثی می کنند و اوضاع را به عصر ماقبل انقلاب ها باز می گردانند.





خواص مثبت دیوانسالاری را کاملاً می پذیریم مشروط به آنکه براستی به مدیریت علمی بینجامد.
اما دست کم درکشورهایی چون کشور ما که دهه های متوالی تحت سلطه رژیمهای وابسته بوده اند و الگوهای جعلی، تحمیلی و وارداتی پوسیده را تجربه کرده اند، مساله بوروکراسی، غالباً نوعی دولت در دولت را می سازد تا ظاهراً بودجه اقتصاد و مملکت را محاسبه پذیر، برنامه ریزی شده و علمی وشفاف نشان دهد اما در واقع مسائل بسیاری را غیرشفاف، غیرعملی و حتی تبدیل به  ضد برنامه می نماید.
حتی بهتر است بگویم بوروکراسی گاهی، نقش ابزاری خود را از دست می دهد، تبدیل به یک ایدئولوژی می شود و اخلاق ویژه ای می سازد که حالتی تخدیری و ایستا را برکل سیستم تحمیل می کند.  در نتیجه کم کم وسیله تبدیل به هدف می گردد  و هدف به وسیله!
ایدئولوژی دیوانسالارانه، عملا باعث اصطکاک درون سیستمی می شود. همه چرتکه می اندارند و هرکس جزئیات کار خود را می داند اما هیچکس از کلیت کار و نتیجه عملی آن، چیزی نمی داند. همه مشغول کارند  اما کاری پیش نمی رود. تلاش می کنند ولی گره ای باز نمی شود.
به طور خلاصه باید گفت که نظام بوروکراسی موجود چند شاخصه برجسته دارد. اول اینکه پیچک وار در حال توسعه است . یعنی اصولا میل دایمی به بسط حوزه نفوذ و سیطره اختیارات و دائره استیلای خود دارد .
دوم اینکه با تمام توان از خود دفاع می کند. حتی ساختمان و ابزار کار مازاد خود را هم راضی نیست که به دیگران بدهد و به بهانه های واهی از آن مراقبت می نماید .
سوم اینکه به شدت بخشی نگر و جزیی نگر است.
شاخصه چهارم این است که در مقابل تحولات مقاوم است. هر نوع تحول را به منزله آسیب به خود تلقی و در برابر آن مقاومت می نماید و آخر اینکه با زدهی آن بسیار پائین و هزینه آن فراوان و رو به افزایش است.
درچنین وضعیتی چه راه حل هایی وجود دارد؟
عده ای تسلیم می شوند و بیلان کار از پائینی ها می گیرند و به مسئولین بالاتر می دهند و وجدانشان با همین آمارها آرام می گیرد در حالی که برای امثال من آدم ها مهمند نه آمارها. آمارها را همه دولتها و مدیران می دهند و بازی با اعداد را بلدند یعنی طبق گزارش های رسمی شان همه چیز خوب و ایده آل است. همه می توانند آرام بخوابند که بوروکراسی،‌ بیدار است!
اما در صحنه زندگی واقعی مردم،‌ مشکلات حل نشده باقی می ماند، این همان خطری است که من از دوران مسئولیتم در شهرداری تهران و حتی قبل از آن، همواره ‌از آن رنج برده ام و خواسته ام با شکستن سنت های غلط و ‌بدعت های وارداتی، دستگاه اداری را از این تار گسترده عنکبوتی خارج نمایم که البته گاهی امکان پذیر شده و گاهی نیز نشده است.
راه دوم برای رهایی از باتلاق بروکراسی، قانون شکنی یا دور زدن قانون است که بسیاری برای منافع ایل وتبار وحزب های دولت ساخته و یا منافع شخصی خود بارها و بارها به این اعمال مبادرت کرده اند. این اعمال با اعتقادات و منش من سازگار نیست و به هیچ وجه به چنین راه هایی اعتقاد نداشته و ندارم و برای اصلاح آن آمده ام. چرا که عمیقا معتقدم تا برابری همگان در برابر قانون‌ تأمین و تضمین نشود،‌ به دولت اسلامی نخواهیم رسید.
راه سوم، اصلاح انقلابی و آنی  قوانین و خانه تکانی سنگین در سیستم دیوانسالاری کشور است. این وظیفه مهم و مشترک مجلس و دولت است که باید در همین دوران و در سریعترین زمان ممکن تحقق هرچند نسبی یابد درغیر اینصورت به این زودی ها دیگر چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و یا حداقل کار روز به روز سخت تر خواهد گردید، کما اینکه تاکنون چنین روندی را شاهد بوده ایم. اگر بوروکراسی که مظهر عقل ابزاری است و باید ابزار باشد، خود تبدیل به هدف و شغل اصلی دولت شود، به جای آنکه هزینه ها را کم کند و بودجه ها را شفاف و برنامه ها را عملی کند، تبدیل به ترمز سیستم می شود و بلکه باید گفت این اختلال تا جایی پیش می رود که شبکه هایی ایجاد می شود که بودجه عمومی را هزینه خصوصی می کند، ساختاری برای توقف خلاقیت ها و تبدیل رودخانه مواج انقلابی ومبتکر به مردابی مرده و ساکن. اینک ما بر سر دو راهی مهمی قرار گرفته ایم : انقلاب فدای بوروکراسی یا دیوانسالاری درخدمت انقلاب؟
نکته دیگر در این رابطه ، آن است که باید به نقطه تعادل میان نظریه و عمل برسیم
. ما با دو خطر در این مسیر همواره مواجه هستیم. یکی برخورد غیر کارشناسانه و غیر علمی و بدون توجه به مشکلات کشور است که آن را می توان عمل زدگی نامید. (البته باید توجه داشت که عمل زدگی با عمل گرایی متفاوت و بلکه متضاد است.(
خطر دوم آن است که به نام مدیریت علمی یا عقلانیت و به بهانه های دیوانی و پشت عنوان اصلاح گام به گام بخواهیم رکود و توقف و تحجر مدیریتی را توجیه و تثبیت کنیم و حتی عقبگرد نماییم. عده ای می خواهند تنبلی ها و کندی ها و وقت کشی های ملی و مدیریتی را تحت ¤


تاثیر خدمت گزاری بر فرد و اجتماع

 

بی شک خداوند متعال هر آن چه آفریده ، از کوه و دشت و جنگل و دریا گرفته تا انسان ها و حیوانات ، همه را نعمت قرار داده است . به تعبیر اهل فن ، این عالم دارای نظام هماهنگی است که اجزاء آن با یکدیگر ارتباط و هماهنگی دارند ؛ به واقع نظام احسن بر عالم حاکم است و هر چیز در جای خود قرار گرفته است و همه آفریده ها ، در ارتباط تنگاتنگی که با هم دارند ، به یکدیگر بهره می رسانند . طبق این اصل ، انسان ها در راستای هدفی که خداوند برای زندگی آن ها در نظر گرفته - که از آن به کمال انسان تعبیر می گردد – باید برای یکدیگر مفید واقع شوند و به همدیگر کمک نمایند . انسان ها می توانند خود را برای دیگران نعمت قرار دهند تا دیگران از آن ها استفاده کنند
انجام هر نوع عمل خیر یا ارتکاب گناه ، بازتاب های دنیایی دارد و اثر آن ، در این دنیا مشاهده خواهد شد تا درس عبرتی برای دیگران باشد و دیگر این که مردم به سوی رعایت انصاف و انجام کارهای نیک در زندگی هدایت شوند و از آن جمله است خدمت به مردم ، چنان که شاعر می فرماید :
این جهان کوه است و فعل ما ، صدا                     سوی ما آید صداها را ، ندا
اگر توانمندی دست افتاده ای را بگیرد ، توانمندی دیگر دست او را در افتادگی خواهد گرفت
خداوند متعال می فرماید :
« یااَیّها اَلناسُ إِنَّما بَغیکُم عَلی" أَنفُسِکُم » سوره یونس آیه 23  
ای مردم ! حتماً نتایج سرکشی و ستم گری هایتان به خودتان بر می گردد .
امام علی علیه السلام فرمود : کسی که برای برادرش چاه بکند ، خداوند او را در همان چاه می افکند
تو چاهی کنده در رَه تا که خلقی را در اندازی            نیندیشی از آن روزی که خود را در میان ، بینی ؟
در میان روابط گوناگون اجتماع ، خدمت به مردم ، از نظر اسلام احترام خاصی دارد . در سخنان پیشوایان بزرگ اسلام نیزتأکید شده که اهمیت دادن به خدمت به دیگران و محترم شمردن آن ، موجب رضای خداوند ، قبولی اعمال و عبادات و خیر دنیا و آخرت است . پیامبر اسلام (ص) به ابوذر فرمودند: ای اباذر، هرچه می توانی در انجام کارهای خیر و اعمال نیک بکوش و اگر از دست تو بر نمی آید که برای مردم ، کاری و خدمتی انجام دهی لا اقل با روی باز و چهرهی گشاده با آنان روبه رو شو.»  باید با دست و زبان ، قلم و قدم و با کمک های مادی و مالی به انسان های نیازمندِ به کمک ، خدمت نمود تا در حوادث و رویدادها بتوان دست نیاز به سوی خالق یکتا دراز نموده و تقاضای رحمت و رأفت کرد .
کسی که می خواهد در مواقع گرفتاری و سختی از نصرت و یاری دیگران برخوردار باشد و مورد خذلان قرار نگیرد ، حتماً باید کمک به دیگران را مورد توجه قرار دهد ، چرا که کم اعتنایی و بی توجهی به درد دیگران موجب محروم ماندن از یاری و نصرت آنان می گردد . و چه خوش گفت شاعر شیرین سخن که :
تو نیکی میکن و در دجله انداز                 که ایزد در بیابانت دهد باز
خدمت به دیگران موجب آبادانی خانه و دیار می شود و عمر را طولانی می کند ، چرا که خداوند هیچ کار نیکی را بی اجر نخواهد گذاشت ، انسان های خدمت گزار به مردم ، در دل ها نفوذ می کنند و دیگران به چشم قهرمان به آن ها نگاه می کنند ،قهرمانان الگوی جامعه هستند و رفتار آنان سرمشق دیگران می شود و به این ترتیب خدمت به دیگران به یک هنجار اجتماعی تبدیل خواهد شد و موجبات سعادت جامعه را فراهم خواهد کرد . از طرفی وقتی خدمت به دیگران به یک ارزش اجتماعی تبدیل شود ، انسان های نیازمند نیز به تکاپو خواهند افتاد که نه تنها مشکلات خود را حل کنند و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند بلکه با خدمت به دیگران خود را به عنوان قهرمان خدمت گزاری معرفی کنند . در جامعه ای که همه به فکر کمک و خدمت به انسان ها باشند فاصله طبقاتی از بین می رود ، صفت برتری طلبی در عده ای ، تن پروری و محتاج دیگران شدن در گروهی و خیلی از انحرافات و کج روی هایی که ناشی از فقر و تهی دستی است از بین می رود . انسان های عالم و دانشمند ، علم و دانش خود را به دیگران می آموزند و زمینه از بین رفتن جهل و نادانی فراهم می شود و اجتماع به سوی پیشرفت و دوری از ضعف فرهنگی خواهد رفت و صد البته جامعه آگاه و دانا به مراتب بهتر از اجتماعی است که گروهی در آن عالم به علوم باشند و دیگران در جهل و نادانی . علامه مجلسی(ره) می فرماید : «علماء به هر مقدار که در علم و کمال کاملتر باشند باید به همان میزان، نسبت به مردم مهربان تر و همین مهربانی و دلسوزی است که آنها را به خدمتگذاری می کشاند و عالم باید بوسیلهی تواضع و خدمت و مهربانی در دلهای مردم راه پیدا کند و قلوب مردم را به طرف خود جلب کند تا بتواند آنها را هدایت کند وگرنه در هدایت مردم توفیقی به دست نمی آورد و این را تجربه ثابت کرده است.»[1] .  خدمت به مردم ، روح امید و طراوت را در جامعه موجب می شود و بساری از مشکلات روحی و روانی موجود در جامعه را از بین می برد چرا که بسیاری از بیماری های مغزی و قلبی در نتیجه گرفتاری های روحی و روانی و نداشتن اعصاب سالم به وجود می آیند ، کمک به دیگران و برطرف شدن مشکلات ، زمینه ساز آرامش ، آسایش و رفاه است و افراد سالم و شاد هستند که جامعه شاداب را می سازند .  
بهترین زندگی اجتماعی ، و عالی ترین تمدن انسانی ، آن تمدنی است که حقوق و حدود افراد جامعه بر مبنای حق و انصاف تعیین شده باشد و به علاوه مردمش به نسبت ، دارای لیاقت و شایستگی بیشتری باشند . در زندگی اجتماعی ، همه مردم از فواید تعاون و همکاری های عمومی برخوردارند و به شایستگی راه تکامل را می پیمایند ، در تمدن عالی انسانی ، تمام افراد جامعه دارای آزادی فردی هستند و می توانند آزادانه در راه اصلاح و رستگاری خود گام بردارند .
از دیگر آثار و نتایج خدمت کردن نفوذ در دل هاست که موجبات نزدیکی و رفاقت و دوستی انسان ها را موجب می شود ، انسان در تمام دوران زندگی ، از کودکی جوانی تا روزگار کهولت و پیری همواره نیازمند رفاقت و دوستی دیگران است . رفقا و دوستان نه تنها با هم انس می گیرند و با مصاحبت و هم نشینی ، موجبات شادمانی و نشاط یکدیگر را فراهم می سازند ، بلکه هر دوستی ، در امور مادی و معنوی رفیق خود نفوذ می کند و هر یک دانسته و ندانسته روی عقاید و اخلاق و رفتار و گفتار دیگری اثر می گذارند .
خدمت گزاری به مردم باعث اعتماد به نفس و تحکیم شخصیت است و به انسان عزت و شرف می بخشد ، سعی و کوشش در کمک به دیگران نشانه ی وظیفه شناسی اجتماعی است و مهر و محبت دیگران را در پی دارد . خدمت گزاری مایه ی سریلندی و افتخار و از عوامل سازگاری اجتماعی است . بدون شک اغراق نیست اگر بگوییم خدمت به خلق موجب، نام و آوازه نیک ، فرزندان صالح ،رزق و روزی فراوان و با برکت ،
شفاعت پیامبر (ص) و ائمه (ع) و اولیاء ، سربلندی و افتخار در دنیا و آخرت و عاقبت به خیر شدن می شود .



(بدون عنوان)


« یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی کنـید، ایشان را من سالهای طولانی می شناسم،.»

                                                             امام خمینی «قدس سره»


خدمتگزاری از ریاست جمهوری تا رهبری

1. تنفیذ حکم اول


ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها


«اینجانب به پیروی از ملت عظیم الشأن و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم، جناب حجة الاسلام آقای سید علی خامنه ای – ایّده الله تعالی – رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم»


 


 



 


2. تعهّد و خدمت


«بحمدالله تعالی با تأییدات خداوند متعال – جل و علا – و دعای خیر حضرت ولی الله الاعظم – روحی لمقدمه الفداء – چهار سال ریاست جمهوری اسلامی با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپری شد.


اینک به پیروی از آرای محترم ملت عظیم الشأن و آشنایی به مقام تعهد و خدمتگزاری دانشمند محترم،


 


 

جناب حجت الاسلام آقای سیّد علی خامنه ای – ایّده الله تعالی – آرای ملت را برای پس از پایان دوره ی کنونی، تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می نمایم و از خداوند تعالی توفیق ایشان را در خدمت به اسلام و ملت و کشور اسلامی خواستارم».


 


3. خدمت به مردم


«شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی کنید. ایشان را من سالهای طولانی می شناسم، و در آن زمانی که اول نهضت بود ایشان وارد بودند و به اطراف برای رساندن پیامها تشریف می بردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست؛ یک نعمت خدا به ما، این است».


 


 


4. تشکر از نخست وزیر


«من همچون گذشته شما را فردی لایق و دلسوز برای انقلاب اسلامی می دانم، زحمات شما را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمی کنم، و الآن نیز شما را تأیید و حمایت می کنم».


 


 



 


5. مخالفت با استعفای آقای موسوی


اختلاف جناحی در مجلس و دولت سبب شد تا آقای نخست وزیر استعفا دهد. حضرت امام(ره) ضمن نصیحت به ایشان، از وی خواستند تا در موقع عصبانیت تصمیم نگیرند.


بسم الله الرحمن الرحیم


جناب آقای نخست وزیر محترم


نامه ی شما باعث تعجب شد.


حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسؤولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید.


در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفا است؟ شما در سنگر نخست وزیری، در چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید. در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی رسید، چون گذشته عمل می شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رأی دهد.


... همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند.


مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند، این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.


از آنجا که من به شما علاقه مندم، ان شاءالله عند الملاقات مسائلی است که گوشزد می نمایم. والسلام.


15/6/67


روح الله الموسوی الخمینی


 


6. دوست لایق


«ما اولاً تشکر می کنیم  از هیأت دولت و ملت ایران که در این ایام جنگ با اینکه خیلی تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام کارها را به خوبی انجام دادند تا این خارِ سر راه شکسته شد».


 


 



 


7. تأیید برای رهبری


مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی:


وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره ی شمالی بودند امام گزارش های آن سفر را از تلویزیون می دیدند امام همانجا فرمودند: «الحق که ایشان شایستگی رهبری را دارند».


 


 


رحلت حضرت امام(ره)


به دنبال رحلت جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در 14 خرداد 1368، خبرگان مردم  حضرت آیت الله خامنه ای را به رهبری نظام برگزیدند.


 


استفعا


ایشان در تاریخ 25/5/68 طی نامه ای از ریاست جمهوری استعفا دادند تا رئیس جمهور منتخب مردم بتواند فعالیت خود را سریع تر آغاز نماید.


بسم الله الرحمن الرحیم


جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی (دامت تأییداته)


با سلام و تحیت و تبریک مجدد کسب اعتماد عظیم ملت انقلابی و فداکار و انتصاب به مسؤولیت افتخار آمیز ریاست جمهوری اسلامی ایران و آرزوی توفیق و تأیید الهی برای جنابعالی در راه خدمت به اسلام و مسلمین و خدمت به این ملت عزیز.


به اطلاع جناب عالی می رسانم که اینجانب برای اینکه بتوانید مسؤولیت خطیر خود را سریعاً آغاز نمایید، امروز (25/5/68) از سمت ریاست جمهوری استعفا داده ام».


 


بر گرفته از کتاب دولت عدالت


نوشته احمد نیکنام  و محمدرضا هلالی


خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای

? ازمیلاد تا مدرسه


رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره های زندگی خود از وضع و حال زندگی خانواده شان چنین می گویند:


 

«پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه گیر... زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه ای را که خانواده سیّد جواد در آن زندگی می کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف می کنند:
«منزل پدری من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگی من ـ یک خانه 60 ـ 70 متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» گذراندند.


?
در حوزه علمیه



ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت می گویند:
«عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبی ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مغنی» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت می کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداری را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدی» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزی در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسی» خواندند.


?
در حوزه علمیه نجف اشرف

آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهای خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی، و میرزا حسن بجنوردی، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولی پدر موافقت نکرد. پس از مدّتی ایشان به مشهد باز گشتند.


?
در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه‌ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلّامه طباطبائی استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد می گویند:
«به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می ماندند در آینده چنین و چنان می شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسی تصّور می کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که برای رضای خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد می رفت، 25 سال بعد، به مقام والای ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلّاب جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.


?
مبارزات سیاسی

آیت الله خامنه‌ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوی با عدّه ای از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجان و بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‌ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان می گویند: «همان وقت جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».


?
همراه با نهضت امام خمینی (قدس سره)

آیت الله خامنه ای از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضد اسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب های فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان در خصوص چگونگی برنامه های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرّم و افشاگری علیه سیاست های آمریکایی شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز برای تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فردای آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانی شدند.


?
دوّمین بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه‌ای با عدّه ای از دوستانشان براساس برنامه حساب شده ای به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانی ها و افشاگری های پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابی شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابی ایشان در افشاگری سیاستهای شیطانی و آمریکایی رژیم پهلوی، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادی ـ در زندان قزل قلعه زندانی شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.


?
سوّمین و چهارمین بازداشت

کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگی می کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت های علمی و برگزاری جلسات و تدریس و روشنگری عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمی پهلوی در سال 1349 نیز دستگیر و زندانی گردند.


?
پنجمین بازداشت

حضرت آیت الله خامنه ای «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می داد که دستگاه از پیوستن جریان های مبارزه مسلـّحانه به کانون های تفـّکر اسلامی به شدّت بیمناک است و نمی تواند بپذیرد که فعالیّـت های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و... گسترش بیشتری پیدا کرد».


? بازداشت ششم


در بین سالهای 1350ـ1353 درسهای تفسیر و ایدئولوژی آیت الله خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل می‌شد و هزاران نف ر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابی و معتقد را به این سه مرکز می کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامی آشنا می ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـری برخوردار بود و در جزوه های پلی کپی شده تحت عنوان: «پرتوی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می گشت. طلّاب جوان و انقلابی که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان می آموختند، با عزیمت به شهرهای دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانی آشنا و زمینه را برای انقلاب بزرگ اسلامی آماده می ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دی ماه 1353 ساواک بی رحمانه به خانه آیت الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی هایی که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش های علمی و تحقیقی و انقلابی ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به ایشان ندادند.


?
در تبعید

رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه‌ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.


?
در آستانه پیروزی


درآستانه پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بازگشت امام خمینی(قدس سره) از پاریس به تهران،و از سوی ایشان «شورای انقلاب اسلامی» با شرکت افراد و شخصیت های مبارزی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و... در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه‌ای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهری «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.


?
پس از پیروزی



آیت الله خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت های ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بی نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رئوس آنها می پردازیم:
? پایه گذاری «حزب جمهوری اسلامی» با همکاری و همفکری علمای مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و... دراسفند 1357.
? معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
? سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1358.
? امام جمعه تهران، 1358.
? نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شورای عالی دفاع ، 1359.
? نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، 1358.
? حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه های دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهای ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت های شیطانی و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروی سابق.
? ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
? ریاست جمهوری؛ به دنبال شهادت محمد علی رجایی دومین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه‌ای در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأی مردمی و حکم تنفیذ امام خمینی (قدس سره) به مقام ریاست جمهوری ایران اسلامی برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 برای دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند.
? ریاست شورای انقلاب فرهنگ، 1360.
? ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
? ریاست شورای بازنگری قانون اساسی، 1368.
? رهبری و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبری به این مقام والا و مسئولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستی بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگی تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبری نمایند.


?
تألیف و تحقیق

1ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.
2ـ از ژرفای نماز
3ـ گفتاری در باب صبر
4ـ چهار کتاب اصلی علم رجال
5 ـ ولایت
6ـ گزارش از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد.
7ـ زندگینامه ائمه تشیع (چاپ نشده)
8 ـ پیشوای صادق
9ـ وحدت و تحزّب
10ـ هنر از دیدگاه آیت الله خامنه‌ای
11ـ درست فهمیدن دین
12- عنصر مبارزه در زندگی ائمه «علیهم السلام»
13- روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا
14- ضرورت بازگشت به قرآن
15- سیره امام سجاد «علیه السلام»
16- امام رضا «علیه السلام» و ولایتعهدی
17- تهاجم فرهنگی (تدوین شده از سخنان و پیامهای معظم له)
18ـ حدیث ولایت (مجموعه پیامها و سخنان ایشان که تا کنون 9 جلد آن چاپ شده است.)
و...

?
ترجمه

1ـ صلح امام حسن (ع) ، تألیف راضی آل یاسین.
2ـ آینده در قلمرو اسلام ، تألیف سید قطب.
3ـ مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، تألیف عبدالمنعم نمری نصری.
4ـ ادعانامه علیه تمدّن غرب، تألیف سید قطب.
و...
 


 


منبع : مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی)


اصول گرایی و خدمت رسانی کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه رهبری

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی،  در دیدارمسولان و کارگزاران نظام اسلامی با تذکر مسایل اخلاقی و معنوی و تبیین دقیق مساله شکر در تفکر اسلامی، در سخنانی بسیار مهم به تحلیل اوضاع کشور و تبیین شاخص های اصولگرایی پرداختند و تاکید کردند: ملت و مسوولان ایران با اتحاد و ایمان و "هوشیاری و عقل و علم" مشکلات موجود را حل و قله های رفیع پیشرفت و عزت را یکی پس از دیگری فتح خواهند کرد. حضرت آیت الله خامنه ای "خوش بینی و بدبینی افراطی" را باعث گمراه شدن در تحلیل اوضاع کشور دانستند و با اشاره به واقعیات موجود در عرصه های مختلف داخلی و خارجی خاطرنشان کردند:

تراکم موفقیت های بزرگ و پی درپی جزو برجسته ترین نقاط مثبت کشور و نظام است. رهبر انقلاب اسلامی، وجود روح امید و نشاط در مردم - روی کا بودن دولتی مصمم و پرکار- جایگاه عزتمند جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی ، پیشرفت های علمی - توسعه زیرساخت های کشور- آرامش سیاسی موجود- ناکامی دشمن در ایجاد اختلافات مذهبی، قومی و صنفی و هماهنگی و همدلی قوای سه گانه را از دیگر نقاط مثبت کنونی برشمردند و افزودند: در مقابل فهرست طولانی موفقیت ها و نقاط مثبت، نیازهای فوری، خلاها و مشکلاتی وجود دارد که باید برای رفع آنها، تدبیر کرد و کار و تلاش مضاعف انجام داد. ایشان، ایجاد اشتغال، مهار کردن تورم، رسیدگی به مناطق محروم، مبارزه جدی با فساد- تامین کامل امنیت سرمایه گذاری- تثبیت مدبرانه جایگاه بین المللی نظام و پیرایش چهره فرهنگی کشور را جزو نیازهایی دانستند که "دولت و مجلس اصولگرا" و دیگر دستگاه ها باید با پافشاری بر اصول، برنامه ریزی صحیح و تلاش بی وقفه، در جهت حل آنها گام های محکم و پی درپی بردارند. حضرت آیت الله خامنه ای، اداره ارکان مهم کشور را با مدیریت تفکر اصولی اسلام و یا به تعبیر رایج اصولگرایی، از نعمت های بزرگ پروردگار خواندند و افزودند: اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریان های رایج سیاسی نیست و تقسیم بندی گروه ها به اصولگرا و اصلاح طلب و یا اسامی دیگر تقسیم بندی صحیحی نیست; چرا که هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقه مند و پایبند و هر نامی که داشته باشد جزو اصولگرایان است.  رهبر معظم انقلاب با بیان هشت شاخص مهم اصولگرایی، خاطرنشان کردند: مهم ترین شاخص اصولگرایی، ایمان و "هویت اسلامی و انقلابی" است. ایشان در همین زمینه افزودند: دولت و دستگاه های مختلف فرهنگی باید پایه های ایمانی روشن بینانه و استوار و به دور از "خرافه و سست اندیشی" را در ذهن نسل های جوان و رو به رشد تقویت کنند و ایمان به "دین، انقلاب، نظام، مردم، استقلال کشور، وحدت ملی و آینده روشن" را در دل و ذهن مردم مستحکم سازند.  حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به آیه قرآنی "جادلهم بالتی هی احسن" بر لزوم استفاده از بهترین روش ها در بحث با طرفداران دیدگاه های مختلف، تاکید کردند و افزودند: ایمانی که جزو شاخص های مهم اصولگرایی است به هیچ وجه و با هیچ سخن و اقدامی، آتش تعصب های فرقه ای را دامن نمی زند. ایشان در همین بحث افزودند: باید با نوآوری دینی و استخراج روش مند افکار و ایده های جدید از گنجینه منابع اسلامی، هویت اسلامی را به دور از هرگونه خرافه و انحراف، به ملت ها و اندیشمندان مسلمان عرضه کرد و با برافراشتن پرچم برادری امت اسلامی و گسترش فضیلت های اخلاقی، جریان اصولگرایی را در جهان اسلام تقویت نمود. حضرت آیت الله خامنه ای، با انتقاد شدید از تفکر منحرفی که در افغانستان حضور داشت و در شبکه تروریستی در عراق، فعالیت می کند افزودند: این افراد همه را خارج از اسلام می دانند و چهره ای خشن و اخم آلود از دین اسلام ارایه می کنند. اما اسلام حقیقی که ایران با افکار روشن، نو و بدیع امام (ره) پرچم آن را برافراشته است، کام ملت ها را شیرین می سازد و ایمان و هویت واقعی اسلامی و انقلابی را به آنان عرضه می کند. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین دیگر شاخصه های مهم اصولگرایی به عدالت اشاره کردند و افزودند: رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود و تفکری که ابتدا در پی توسعه و رشد اقتصادی و سپس اجرای عدالت است تفکری منطقی نیست. ایشان کم کردن فاصله طبقاتی - ایجاد فرصت های برابر- تشویق درستکاری- مهار کردن متجاوزان به ثروت های ملی- مبارزه واقعی با فساد و ویژه خواری- رواج عدالت در بدنه حاکمیت و عزل و نصب ها و توجه به مناطق محروم را از ابعاد عدالت دانستند و خطاب به مسوولان تاکید کردند: اجرای عدالت نیازمند قاطعیت و کنار گذاشتن تعارفات- ارتباط با مردم- ساده زیستی و مردمی بودن- و خودسازی و تهذیب نفس است. حضرت آیت الله خامنه ای حفظ استقلال همه جانبه کشور را به عنوان یکی دیگر از شاخص های اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: هر جریان و تفکری که به دنبال رهایی از اختاپوس تحمیل شده فرهنگ غربی نیست و به استقلال سیاسی - اقتصادی کشور و ملت بی توجه است جزو اصولگرایان محسوب نمی شود. حضرت آیت الله خامنه ای تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در همه زمینه ها را دیگر شاخص اصولگرایی خواندند و افزودند: باید با خودباختگی مزمنی که ده ها سال بر این ملت تحمیل شد مبارزه کرد. ایشان جهاد علمی را نیز جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و با ابراز خرسندی از توجه و خواست دانشجویان و جوانان برای ایجاد و تقویت نهضت تولید علم افزودند: این گونه خواسته ها لازم اما ناکافی است و ما باید با حرکت به سمت کارهای بزرگ و روی آوردن به عرصه های جدید بر ثروت علمی بشر بیفزاییم و جوان ایرانی با تکیه بر استعداد و اعتماد به نفس، قادر است این کارهای بزرگ را انجام دهد به شرط آن که دولت زمینه مساعد را فراهم آورد. رهبر انقلاب اسلامی تثبیت و تعمیم آزادی و آزاداندیشی را دیگر شاخص اصولگرایی دانستند و افزودند: آزادی از بزرگ ترین نعمات الهی است که آزاداندیشی از شعبه های اصلی آن است و بدون آزاداندیشی رشد عملی، فکری و فلسفی امکان پذیر نیست.  ایشان با تاکید بر آزادی فکر و نظر افزودند: در حوزه های علمیه، دانشگاه ها و محیط های فرهنگی و مطبوعاتی نباید با کسانی که حرف تازه ای را مطرح می کنند با جنجال برخورد کرد بلکه باید میدان را برای پرورش فکر و اندیشه باز گذاشت. حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به لزوم مرزبندی میان آزادی واقعی و تلاش هایی که دشمن تحت عنوان آزادی انجام می دهد، خاطر نشان کردند: نباید دست دشمن را برای انتشار گازهای سمی فکری و براندازی خاموش بازگذاشت، اما این مسئله ربطی به لزوم آزادی و آزاداندیشی ندارد. حضرت آیت الله خامنه ای، اصلاحات را به مفهوم صحیح آن جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و افزودند: اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده هستند و با اصلاحات آمریکایی و اصلاحات رضاخانی که در واقع افسادات هستند و نه اصلاحات، کاملا متفاوتند. ایشان قانون اساسی را معیار اصلاحات خواندند و افزودند: اصلاحات باید ضابطه مند و مبتنی بر ارزش ها و معیارهای اسلامی و ایرانی باشد. رهبر انقلاب اسلامی تصحیح "روش ها، هدف های مرحله ای و تصمیم گیری ها" را جزو اصلاحات ضروری خواندند و افزودند: اصلاحات حقیقی با ساختارشکنی و مبارزه با "قانون اساسی و اسلام" کاملا مخالف و متفاوت است. رهبر انقلاب اسلامی شکوفایی اقتصادی کشور و رسیدگی به زندگی مردم را به عنوان هشتمین شاخص مهم اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: حمایت از سرمایه گذاری ، مقابله با بیکاری ، کارآفرینی و تولید ، مبارزه جدی با قاچاق و فساد ، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی ، بازاریابی جهانی، استفاده صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامه های راهبردی کشور از جمله مسائلی است که باید مورد توجه جدی قرار داشته باشد. ایشان ضعف های درونی و توطئه های بیرونی را منشا» بروز برخی چالش ها خواندند و افزودند: نباید کوچک ترین تردیدی کرد که امروز مهم ترین چالش های بیرونی نظام از ضدیت آمریکا با ملت ایران سرچشمه می گیرد.رهبر معظم انقلاب، منطقه خاورمیانه را برای نظام سلطه و دولت آمریکا بسیار با اهمیت خواندند و افزودند: در این منطقه بسیار مهم، ملت ایران با برپایی نظام جمهوری اسلامی به مقابله با مبانی ظالمانه آمریکا برخاسته و با این کار خود اصطلاحا لج آمریکا را درآورده است. ایشان با اشاره به ناکامی آمریکا در "براندازی سخت" نظام اسلامی از طریق تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی و نیز ناموفق بودن دولت آمریکا در "براندازی نرم" نظام از طریق تهاجم فرهنگی، افزودند: پس از این نیز توطئه های دیگری در راه خواهد بود اما ملت و مسوولان با "اتحاد، ایمان، عقل، تدبیر و با استفاده از فرصت ها و هوشیاری در مقابل دشمن، کشور و نظام را در مقابل همه توطئه ها مصونیت می بخشند و قله های پیشرفت و تعالی را یک به یک فتح خواهند کرد. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار هم چنین با اشاره به لزوم توجه مستمر مسوولان و فعالان عرصه های مختلف به خودسازی و معنویات، شکرگزاری صحیح و عملی نعمت های بی پایان الهی را از بزرگ ترین وظایف مردم و به ویژه مسوولان برشمردند. ایشان خاطرنشان کردند: شناخت نعمات الهی و غفلت نکردن از آنها، نعمت را از خدا دانستن، سپاسگزاری پروردگار و استفاده از نعمات به عنوان نردبان رشد و ترقی و تعالی پایه های اصلی شکر  است که موجب ازدیاد برکات پروردگار می شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی، عزت و استقلال ملی، شکوفایی استعداد های جوانان در پرتو خورشید اسلام و انقلاب، امید و اعتماد به نفس ملی، منابع و ذخایر ارزشمند، فرصت خدمتگزاری به مردم و فضای دینی و معنوی موجود در کشور را از جمله نعمت های بی شماری دانستند که شکر آنها، به فضل الهی باعث استمرار و افزایش برکات پروردگار خواهد شد. آقای احمدی نژاد رییس جمهور در این دیدار با یادآوری اصول دولت نهم مبتنی بر عدالت، مهرورزی، خدمتگزاری و تعالی کشور به جهت گیری های اصلی دولت در مسایل داخلی اشاره کرد و گفت: حفظ و تقویت وحدت و انسجام ملی، تقویت نشاط و امید مردم به ویژه نسل جوان، گسترش عدالت و توزیع عادلانه فرصت ها، تقویت فرهنگ خدمتگزاری در سازمان اداری کشور، دور بودن دستگاه های خدمتگزار از دسته بندی های سیاسی و مسایل حاشیه ای، کار و تلاش برای تامین حقوق ملت، صیانت از فضای عمومی کشور و حریم پاکی و دیانت در جامعه، حمایت از فعالیت های سالم و اصیل فرهنگی و هنری مبتنی بر ارزش های ملت ایران و تغییر رویکرد نظام آموزشی برای تربیت نیروی انسانی مومن، خلاق و کارآمد، مهم ترین جهت گیری های دولت برای ساختن و پیشرفت کشور و سعادت ملت است. رییس جمهور با اشاره به تلاش های دولت برای رفع مشکل بیکاری، ضرورت بسیج همه امکانات کشور را برای حل این معضل خاطرنشان کرد و افزود: سامان دهی منابع بانکی و هدایت آنها به سوی بنگاه های زوده بازده در کنار حمایت از بنگاه های بزرگ، کاهش نرخ سود بانکی، حمایت از سرمایه گذاری بخش خصوصی، محدود کردن سرمایه گذاری بخش دولتی و فعال کردن همه ظرفیت های عمرانی کشور از جمله اقدامات دولت برای حل مشکل بیکاری است. آقای احمدی نژاد همچنین ایستادگی بر اصول و تاکید بر صلح، آرامش و گفت وگوی مبتنی بر توحید، عدالت و حفظ کرامت انسانی و دفاع از حقوق ملت را محورهای اصلی سیاست خارجی دولت نهم برشمرد و با اشاره به تحولات پرونده هسته ای ایران، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار مذاکره و گفت وگو از موضعی برابر و عادلانه و بدون پیش شرط بوده است و پیشنهاد های اخیر را یک گام به جلو می داند. رییس جمهور با تاکید بر اینکه دولت، با اقتدار، تدبیر و صلابت از حقوق ملت دفاع خواهد کرد، افزود: کارشناسان در حال بررسی دقیق پیشنهاد های ارایه شده هستند که پس از بررسی های لازم، دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران به طرف مقابل منتقل خواهد شد. در پایان این دیدار نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد.


اصول گرایی و خدمت رسانی کارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه رهبری

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی،  در دیدارمسولان و کارگزاران نظام اسلامی با تذکر مسایل اخلاقی و معنوی و تبیین دقیق مساله شکر در تفکر اسلامی، در سخنانی بسیار مهم به تحلیل اوضاع کشور و تبیین شاخص های اصولگرایی پرداختند و تاکید کردند: ملت و مسوولان ایران با اتحاد و ایمان و "هوشیاری و عقل و علم" مشکلات موجود را حل و قله های رفیع پیشرفت و عزت را یکی پس از دیگری فتح خواهند کرد. حضرت آیت الله خامنه ای "خوش بینی و بدبینی افراطی" را باعث گمراه شدن در تحلیل اوضاع کشور دانستند و با اشاره به واقعیات موجود در عرصه های مختلف داخلی و خارجی خاطرنشان کردند:

تراکم موفقیت های بزرگ و پی درپی جزو برجسته ترین نقاط مثبت کشور و نظام است. رهبر انقلاب اسلامی، وجود روح امید و نشاط در مردم - روی کا بودن دولتی مصمم و پرکار- جایگاه عزتمند جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی ، پیشرفت های علمی - توسعه زیرساخت های کشور- آرامش سیاسی موجود- ناکامی دشمن در ایجاد اختلافات مذهبی، قومی و صنفی و هماهنگی و همدلی قوای سه گانه را از دیگر نقاط مثبت کنونی برشمردند و افزودند: در مقابل فهرست طولانی موفقیت ها و نقاط مثبت، نیازهای فوری، خلاها و مشکلاتی وجود دارد که باید برای رفع آنها، تدبیر کرد و کار و تلاش مضاعف انجام داد. ایشان، ایجاد اشتغال، مهار کردن تورم، رسیدگی به مناطق محروم، مبارزه جدی با فساد- تامین کامل امنیت سرمایه گذاری- تثبیت مدبرانه جایگاه بین المللی نظام و پیرایش چهره فرهنگی کشور را جزو نیازهایی دانستند که "دولت و مجلس اصولگرا" و دیگر دستگاه ها باید با پافشاری بر اصول، برنامه ریزی صحیح و تلاش بی وقفه، در جهت حل آنها گام های محکم و پی درپی بردارند. حضرت آیت الله خامنه ای، اداره ارکان مهم کشور را با مدیریت تفکر اصولی اسلام و یا به تعبیر رایج اصولگرایی، از نعمت های بزرگ پروردگار خواندند و افزودند: اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریان های رایج سیاسی نیست و تقسیم بندی گروه ها به اصولگرا و اصلاح طلب و یا اسامی دیگر تقسیم بندی صحیحی نیست; چرا که هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقه مند و پایبند و هر نامی که داشته باشد جزو اصولگرایان است.  رهبر معظم انقلاب با بیان هشت شاخص مهم اصولگرایی، خاطرنشان کردند: مهم ترین شاخص اصولگرایی، ایمان و "هویت اسلامی و انقلابی" است. ایشان در همین زمینه افزودند: دولت و دستگاه های مختلف فرهنگی باید پایه های ایمانی روشن بینانه و استوار و به دور از "خرافه و سست اندیشی" را در ذهن نسل های جوان و رو به رشد تقویت کنند و ایمان به "دین، انقلاب، نظام، مردم، استقلال کشور، وحدت ملی و آینده روشن" را در دل و ذهن مردم مستحکم سازند.  حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به آیه قرآنی "جادلهم بالتی هی احسن" بر لزوم استفاده از بهترین روش ها در بحث با طرفداران دیدگاه های مختلف، تاکید کردند و افزودند: ایمانی که جزو شاخص های مهم اصولگرایی است به هیچ وجه و با هیچ سخن و اقدامی، آتش تعصب های فرقه ای را دامن نمی زند. ایشان در همین بحث افزودند: باید با نوآوری دینی و استخراج روش مند افکار و ایده های جدید از گنجینه منابع اسلامی، هویت اسلامی را به دور از هرگونه خرافه و انحراف، به ملت ها و اندیشمندان مسلمان عرضه کرد و با برافراشتن پرچم برادری امت اسلامی و گسترش فضیلت های اخلاقی، جریان اصولگرایی را در جهان اسلام تقویت نمود. حضرت آیت الله خامنه ای، با انتقاد شدید از تفکر منحرفی که در افغانستان حضور داشت و در شبکه تروریستی در عراق، فعالیت می کند افزودند: این افراد همه را خارج از اسلام می دانند و چهره ای خشن و اخم آلود از دین اسلام ارایه می کنند. اما اسلام حقیقی که ایران با افکار روشن، نو و بدیع امام (ره) پرچم آن را برافراشته است، کام ملت ها را شیرین می سازد و ایمان و هویت واقعی اسلامی و انقلابی را به آنان عرضه می کند. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین دیگر شاخصه های مهم اصولگرایی به عدالت اشاره کردند و افزودند: رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود و تفکری که ابتدا در پی توسعه و رشد اقتصادی و سپس اجرای عدالت است تفکری منطقی نیست. ایشان کم کردن فاصله طبقاتی - ایجاد فرصت های برابر- تشویق درستکاری- مهار کردن متجاوزان به ثروت های ملی- مبارزه واقعی با فساد و ویژه خواری- رواج عدالت در بدنه حاکمیت و عزل و نصب ها و توجه به مناطق محروم را از ابعاد عدالت دانستند و خطاب به مسوولان تاکید کردند: اجرای عدالت نیازمند قاطعیت و کنار گذاشتن تعارفات- ارتباط با مردم- ساده زیستی و مردمی بودن- و خودسازی و تهذیب نفس است. حضرت آیت الله خامنه ای حفظ استقلال همه جانبه کشور را به عنوان یکی دیگر از شاخص های اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: هر جریان و تفکری که به دنبال رهایی از اختاپوس تحمیل شده فرهنگ غربی نیست و به استقلال سیاسی - اقتصادی کشور و ملت بی توجه است جزو اصولگرایان محسوب نمی شود. حضرت آیت الله خامنه ای تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در همه زمینه ها را دیگر شاخص اصولگرایی خواندند و افزودند: باید با خودباختگی مزمنی که ده ها سال بر این ملت تحمیل شد مبارزه کرد. ایشان جهاد علمی را نیز جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و با ابراز خرسندی از توجه و خواست دانشجویان و جوانان برای ایجاد و تقویت نهضت تولید علم افزودند: این گونه خواسته ها لازم اما ناکافی است و ما باید با حرکت به سمت کارهای بزرگ و روی آوردن به عرصه های جدید بر ثروت علمی بشر بیفزاییم و جوان ایرانی با تکیه بر استعداد و اعتماد به نفس، قادر است این کارهای بزرگ را انجام دهد به شرط آن که دولت زمینه مساعد را فراهم آورد. رهبر انقلاب اسلامی تثبیت و تعمیم آزادی و آزاداندیشی را دیگر شاخص اصولگرایی دانستند و افزودند: آزادی از بزرگ ترین نعمات الهی است که آزاداندیشی از شعبه های اصلی آن است و بدون آزاداندیشی رشد عملی، فکری و فلسفی امکان پذیر نیست.  ایشان با تاکید بر آزادی فکر و نظر افزودند: در حوزه های علمیه، دانشگاه ها و محیط های فرهنگی و مطبوعاتی نباید با کسانی که حرف تازه ای را مطرح می کنند با جنجال برخورد کرد بلکه باید میدان را برای پرورش فکر و اندیشه باز گذاشت. حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به لزوم مرزبندی میان آزادی واقعی و تلاش هایی که دشمن تحت عنوان آزادی انجام می دهد، خاطر نشان کردند: نباید دست دشمن را برای انتشار گازهای سمی فکری و براندازی خاموش بازگذاشت، اما این مسئله ربطی به لزوم آزادی و آزاداندیشی ندارد. حضرت آیت الله خامنه ای، اصلاحات را به مفهوم صحیح آن جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و افزودند: اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده هستند و با اصلاحات آمریکایی و اصلاحات رضاخانی که در واقع افسادات هستند و نه اصلاحات، کاملا متفاوتند. ایشان قانون اساسی را معیار اصلاحات خواندند و افزودند: اصلاحات باید ضابطه مند و مبتنی بر ارزش ها و معیارهای اسلامی و ایرانی باشد. رهبر انقلاب اسلامی تصحیح "روش ها، هدف های مرحله ای و تصمیم گیری ها" را جزو اصلاحات ضروری خواندند و افزودند: اصلاحات حقیقی با ساختارشکنی و مبارزه با "قانون اساسی و اسلام" کاملا مخالف و متفاوت است. رهبر انقلاب اسلامی شکوفایی اقتصادی کشور و رسیدگی به زندگی مردم را به عنوان هشتمین شاخص مهم اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: حمایت از سرمایه گذاری ، مقابله با بیکاری ، کارآفرینی و تولید ، مبارزه جدی با قاچاق و فساد ، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی ، بازاریابی جهانی، استفاده صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامه های راهبردی کشور از جمله مسائلی است که باید مورد توجه جدی قرار داشته باشد. ایشان ضعف های درونی و توطئه های بیرونی را منشا» بروز برخی چالش ها خواندند و افزودند: نباید کوچک ترین تردیدی کرد که امروز مهم ترین چالش های بیرونی نظام از ضدیت آمریکا با ملت ایران سرچشمه می گیرد.رهبر معظم انقلاب، منطقه خاورمیانه را برای نظام سلطه و دولت آمریکا بسیار با اهمیت خواندند و افزودند: در این منطقه بسیار مهم، ملت ایران با برپایی نظام جمهوری اسلامی به مقابله با مبانی ظالمانه آمریکا برخاسته و با این کار خود اصطلاحا لج آمریکا را درآورده است. ایشان با اشاره به ناکامی آمریکا در "براندازی سخت" نظام اسلامی از طریق تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی و نیز ناموفق بودن دولت آمریکا در "براندازی نرم" نظام از طریق تهاجم فرهنگی، افزودند: پس از این نیز توطئه های دیگری در راه خواهد بود اما ملت و مسوولان با "اتحاد، ایمان، عقل، تدبیر و با استفاده از فرصت ها و هوشیاری در مقابل دشمن، کشور و نظام را در مقابل همه توطئه ها مصونیت می بخشند و قله های پیشرفت و تعالی را یک به یک فتح خواهند کرد. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار هم چنین با اشاره به لزوم توجه مستمر مسوولان و فعالان عرصه های مختلف به خودسازی و معنویات، شکرگزاری صحیح و عملی نعمت های بی پایان الهی را از بزرگ ترین وظایف مردم و به ویژه مسوولان برشمردند. ایشان خاطرنشان کردند: شناخت نعمات الهی و غفلت نکردن از آنها، نعمت را از خدا دانستن، سپاسگزاری پروردگار و استفاده از نعمات به عنوان نردبان رشد و ترقی و تعالی پایه های اصلی شکر  است که موجب ازدیاد برکات پروردگار می شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی، عزت و استقلال ملی، شکوفایی استعداد های جوانان در پرتو خورشید اسلام و انقلاب، امید و اعتماد به نفس ملی، منابع و ذخایر ارزشمند، فرصت خدمتگزاری به مردم و فضای دینی و معنوی موجود در کشور را از جمله نعمت های بی شماری دانستند که شکر آنها، به فضل الهی باعث استمرار و افزایش برکات پروردگار خواهد شد. آقای احمدی نژاد رییس جمهور در این دیدار با یادآوری اصول دولت نهم مبتنی بر عدالت، مهرورزی، خدمتگزاری و تعالی کشور به جهت گیری های اصلی دولت در مسایل داخلی اشاره کرد و گفت: حفظ و تقویت وحدت و انسجام ملی، تقویت نشاط و امید مردم به ویژه نسل جوان، گسترش عدالت و توزیع عادلانه فرصت ها، تقویت فرهنگ خدمتگزاری در سازمان اداری کشور، دور بودن دستگاه های خدمتگزار از دسته بندی های سیاسی و مسایل حاشیه ای، کار و تلاش برای تامین حقوق ملت، صیانت از فضای عمومی کشور و حریم پاکی و دیانت در جامعه، حمایت از فعالیت های سالم و اصیل فرهنگی و هنری مبتنی بر ارزش های ملت ایران و تغییر رویکرد نظام آموزشی برای تربیت نیروی انسانی مومن، خلاق و کارآمد، مهم ترین جهت گیری های دولت برای ساختن و پیشرفت کشور و سعادت ملت است. رییس جمهور با اشاره به تلاش های دولت برای رفع مشکل بیکاری، ضرورت بسیج همه امکانات کشور را برای حل این معضل خاطرنشان کرد و افزود: سامان دهی منابع بانکی و هدایت آنها به سوی بنگاه های زوده بازده در کنار حمایت از بنگاه های بزرگ، کاهش نرخ سود بانکی، حمایت از سرمایه گذاری بخش خصوصی، محدود کردن سرمایه گذاری بخش دولتی و فعال کردن همه ظرفیت های عمرانی کشور از جمله اقدامات دولت برای حل مشکل بیکاری است. آقای احمدی نژاد همچنین ایستادگی بر اصول و تاکید بر صلح، آرامش و گفت وگوی مبتنی بر توحید، عدالت و حفظ کرامت انسانی و دفاع از حقوق ملت را محورهای اصلی سیاست خارجی دولت نهم برشمرد و با اشاره به تحولات پرونده هسته ای ایران، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار مذاکره و گفت وگو از موضعی برابر و عادلانه و بدون پیش شرط بوده است و پیشنهاد های اخیر را یک گام به جلو می داند. رییس جمهور با تاکید بر اینکه دولت، با اقتدار، تدبیر و صلابت از حقوق ملت دفاع خواهد کرد، افزود: کارشناسان در حال بررسی دقیق پیشنهاد های ارایه شده هستند که پس از بررسی های لازم، دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران به طرف مقابل منتقل خواهد شد. در پایان این دیدار نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد.


خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای

? ازمیلاد تا مدرسه


رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره های زندگی خود از وضع و حال زندگی خانواده شان چنین می گویند:

 

«پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه گیر... زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه ای را که خانواده سیّد جواد در آن زندگی می کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف می کنند:
«منزل پدری من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگی من ـ یک خانه 60 ـ 70 متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» گذراندند.


?
در حوزه علمیه



ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت می گویند:
«عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبی ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مغنی» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت می کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداری را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدی» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزی در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسی» خواندند.


?
در حوزه علمیه نجف اشرف

آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهای خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی، و میرزا حسن بجنوردی، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولی پدر موافقت نکرد. پس از مدّتی ایشان به مشهد باز گشتند.


?
در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه‌ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلّامه طباطبائی استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد می گویند:
«به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می ماندند در آینده چنین و چنان می شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسی تصّور می کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که برای رضای خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد می رفت، 25 سال بعد، به مقام والای ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلّاب جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.


?
مبارزات سیاسی

آیت الله خامنه‌ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوی با عدّه ای از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجان و بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‌ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان می گویند: «همان وقت جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».


?
همراه با نهضت امام خمینی (قدس سره)

آیت الله خامنه ای از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضد اسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب های فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1338 از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان در خصوص چگونگی برنامه های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرّم و افشاگری علیه سیاست های آمریکایی شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز برای تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فردای آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانی شدند.


?
دوّمین بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه‌ای با عدّه ای از دوستانشان براساس برنامه حساب شده ای به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانی ها و افشاگری های پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابی شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابی ایشان در افشاگری سیاستهای شیطانی و آمریکایی رژیم پهلوی، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادی ـ در زندان قزل قلعه زندانی شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.


?
سوّمین و چهارمین بازداشت

کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگی می کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت های علمی و برگزاری جلسات و تدریس و روشنگری عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمی پهلوی در سال 1349 نیز دستگیر و زندانی گردند.


?
پنجمین بازداشت

حضرت آیت الله خامنه ای «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می داد که دستگاه از پیوستن جریان های مبارزه مسلـّحانه به کانون های تفـّکر اسلامی به شدّت بیمناک است و نمی تواند بپذیرد که فعالیّـت های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و... گسترش بیشتری پیدا کرد».


?
بازداشت ششم


در بین سالهای 1350ـ1353 درسهای تفسیر و ایدئولوژی آیت الله خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل می‌شد و هزاران نف ر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابی و معتقد را به این سه مرکز می کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامی آشنا می ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـری برخوردار بود و در جزوه های پلی کپی شده تحت عنوان: «پرتوی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می گشت. طلّاب جوان و انقلابی که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان می آموختند، با عزیمت به شهرهای دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانی آشنا و زمینه را برای انقلاب بزرگ اسلامی آماده می ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دی ماه 1353 ساواک بی رحمانه به خانه آیت الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی هایی که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش های علمی و تحقیقی و انقلابی ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به ایشان ندادند.


?
در تبعید

رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه‌ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.


?
در آستانه پیروزی


درآستانه پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بازگشت امام خمینی(قدس سره) از پاریس به تهران،و از سوی ایشان «شورای انقلاب اسلامی» با شرکت افراد و شخصیت های مبارزی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و... در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه‌ای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهری «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.


?
پس از پیروزی



آیت الله خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت های ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بی نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رئوس آنها می پردازیم:
? پایه گذاری «حزب جمهوری اسلامی» با همکاری و همفکری علمای مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و... دراسفند 1357.
? معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
? سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1358.
? امام جمعه تهران، 1358.
? نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شورای عالی دفاع ، 1359.
? نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، 1358.
? حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه های دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهای ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت های شیطانی و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروی سابق.
? ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
? ریاست جمهوری؛ به دنبال شهادت محمد علی رجایی دومین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه‌ای در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأی مردمی و حکم تنفیذ امام خمینی (قدس سره) به مقام ریاست جمهوری ایران اسلامی برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 برای دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند.
? ریاست شورای انقلاب فرهنگ، 1360.
? ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
? ریاست شورای بازنگری قانون اساسی، 1368.
? رهبری و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبری به این مقام والا و مسئولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستی بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگی تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبری نمایند.


?
تألیف و تحقیق

1ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.
2ـ از ژرفای نماز
3ـ گفتاری در باب صبر
4ـ چهار کتاب اصلی علم رجال
5 ـ ولایت
6ـ گزارش از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد.
7ـ زندگینامه ائمه تشیع (چاپ نشده)
8 ـ پیشوای صادق
9ـ وحدت و تحزّب
10ـ هنر از دیدگاه آیت الله خامنه‌ای
11ـ درست فهمیدن دین
12- عنصر مبارزه در زندگی ائمه «علیهم السلام»
13- روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا
14- ضرورت بازگشت به قرآن
15- سیره امام سجاد «علیه السلام»
16- امام رضا «علیه السلام» و ولایتعهدی
17- تهاجم فرهنگی (تدوین شده از سخنان و پیامهای معظم له)
18ـ حدیث ولایت (مجموعه پیامها و سخنان ایشان که تا کنون 9 جلد آن چاپ شده است.)
و...

?
ترجمه

1ـ صلح امام حسن (ع) ، تألیف راضی آل یاسین.
2ـ آینده در قلمرو اسلام ، تألیف سید قطب.
3ـ مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، تألیف عبدالمنعم نمری نصری.
4ـ ادعانامه علیه تمدّن غرب، تألیف سید قطب.
و...
 

 

منبع : مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی)