اتحاد راهبرد جامعه پذیری وامت سازی

اتحاد راهبرد جامعه پذیری و امت سازی

اتحاد به عنوان مهم ترین راهبرد برای جامعه پذیری و امت سازی در آموزه های قرآنی و نبوی مورد اهتمام و توجه بوده است. برای ساخت امتی یگانه با ویژگی ها جامعه نمونه و برتر (امت شاهد) نیاز به بازسازی در بینش و نگرش مردمانی است که به طور فطری گرایش به اختلاف (مطهری، آشنایی با سوره های قرآن، سوره انفال) و استخدام دیگری و بهره کشی از هم نوع دارد. این مسئله در میان اقوام پراکنده جزیره عربستان به جهاتی تشدید می شود؛ زیرا محیط سخت و زمخت عربستان و کمبود منابع آبی و غذایی، دسترسی آسان و کامل به مواد و منابع مورد نیاز را کاهش می داد و رقابت را در میانشان تشدید می کرد. هر کس برای کوچک ترین مسئله به خود این اجازه را می داد که به کشتن طرف مقابل اقدام کند و برای شتری جنگ صدساله راه اندازی نماید. همان گونه که بستر طبیعی و غریزی برای اختلاف در این منطقه جغرافیایی فراهم تر بود، عوامل همبستگی و اتحاد نیز تقلیل می یافت. گزارش های مورخان و قرآن بر این مسئله دلالت می کند که عوامل واگرایی اجتماعی در میان اقوام عربی ساکن در منطقه بیش از آن بود که همگرایی را تقویت کند و جامعه به شکل واقعی و درست آن را سبب گردد. جامعه مجموعه انسان هایی است که به علل و عوامل خونی، قبیله ای، نژادی و فرهنگی برای کسب اهداف و منافع عالی تر که امکان آن به طور فردی فراهم نیست گرد هم می آیند و با کاهش واگرایی و عوامل ایجادی آن می کوشند تا به اشکال گوناگون چون قانون نوعی اتحاد را در محور اهداف مشترک پدید آورند. این عوامل در منطقه عربی و اقوام پراکنده آن چنان نادر و یا کم بوده است که تنها نوعی قبیله گرایی و جامعه ابتدایی خونی را ایجاد می کرد. از این رو در گزارش های تاریخی می یابیم که این اقوام در واحدها و آبادی های پراکنده ای به گونه همزیستی را در پیش گرفته بودند که در اصطلاحات سیاسی امروز از آن به جنگ سرد و صلح مسلح یاد می کنند. در یثرب (مدینه) آن روز دو گروه خونی و قبیله ای زندگی می کردند که همواره سر نزاع و جنگ با هم داشتند. هر چند که برخی عامل یهودیان عرب را عامل مهم و تأثیرگذار در دامن زدن به اختلاف میان اوس و خزرج می دانند ولی به نظر می رسد که این عامل تنها عامل برای اختلافات موجود در یک جامعه کوچک چند هزار نفری نبوده است؛ زیرا همین اختلاف در جامعه کوچک تر که می توان در اصطلاح امروزی از آن به شهرک یاد کرد دیده می شود. در طائف حالت صلح مسلح چند دهه بلکه شاید سده ای ادامه داشت و میان اقوام مکه نیز وضعیت بهتری تحقق نداشت. عصبیت و غرور قومی و مهر شدید به خون و اقوام نزدیک خونی نه برای همدلی و همراهی بلکه برای کسب برتری و برآورد نیازها به شدت وجود داشت. این همکاری ها و کمک ها به تعبیر استاد شهید مطهری مانند همکاری سرمایه دارهاست که با کسب هدف و دست یابی به آن کاهش می یابد و یا از هم فرو می پاشد. از این رواست که می بینیم با افزایش قدرت اشخاص و یا برخی قبایل مانند ابوسفیان و قریش، ارتباط و همکاری و هماهنگی ها در مکه از هم می پاشد و هرکس می کوشد تا بهره ای بیش تر از اموال و قدرت را به خود اختصاص دهد. عصبیت در چنین جامعه ای نیز ابتدایی بود و هیچ گاه از قوم و خویش و درنهایت عشیره و گاه قبیله بالاتر نرفت و به عصبیت قومی و یا ملی تبدیل نشد. از این رو همگرایی و اتحاد در میان آنان نیز در مرز جامعه قبیله ای ماند و از آن فراتر نرفت.
پیامبر(ص) در چنین جامعه ای زندگی می کرد، جامعه ابتدایی فاقد هرگونه قانون نوشته شده ای که بتواند به تخاصمات و نزاعی ولو کوچکی پایان دهد. سنت های قبیله ای و قومی که با شدت مراعات می شد و در حکم قوانین نوشته شده و سخت تر به مورد اجرا گذاشته می شد، تنها در راستای حقوق اشراف و نخبگان جامعه بود. از این رو هرگاه با خواسته های اشراف در تضاد قرار می گرفت به آسانی کنار نهاد می شد و قوانین دیگری به طور دایم و یا مقطعی جایگزین می شد.

راهکارهای قرآنی برای همگرایی

پیامبر اسلام(ص) برپایه آموزه های قرآنی نخست به بازسازی بینشی و نگرشی قوم اقدام کرد. برای این مهم در مفاهیم نیز دست برد و با استفاده از واژگان موجود در فرآیند زمانی و پیچیده ای مفاهیم جدیدی را به مردمان القا کرد. برای شناخت درست و تحلیل دقیق از عملکرد قرآنی پیامبر(ص) در ساخت جامعه ای یگانه و امتی واحد به خوانش یکی از راهکارهای قرآنی که از سوی پیامبر عملیاتی شده است می رویم. بنابراین با توجه به عملکرد مثبت و سازنده این روش و شیوه در جامعه سازی و امت سازی، نگاهی گذرا به مساله انصار و مهاجر و امت سازی در مدینه به عنوان جامعه نمونه و مسلمانان صدر اسلام در این شهر به عنوان امت نمونه و شاهد توجه می دهیم.

1-قرآن و امت سازی

امت در تعبیر و اصطلاح قرآنی، گروهی همسان در دین، آیین، زمان و مکان و دیگر مشترکات انسانی است. (بقره آیه 821 و مائده آیه 84 و مانند آن) این اصطلاح هرچند با جامعه در اصطلاح امروزی مشابهت هایی دارد ولی تفاوت های محسوسی نیز در میان است که نمی توان آن را نادیده گرفت. جامعه در اصطلاح جامعه شناختی، گروه سازمان یافته ای از اشخاص و افراد انسانی هستند که با هم در سرزمین مشترک زندگی می کنند و با همکاری در گروه ها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تامین می نمایند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز می شوند. (مبانی جامعه شناسی، مجید مساواتی، تبریز، 2731، ص 142) اما امت گروه خاصی از پیروان یک دین یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد و یا رویکرد فکری هستند. (المیزان ج 6 ص 39) این امت در نگرش قرآنی دارای حیات و زندگی است که لحظه ای همانند زندگی انسان ها پایان می یابد. (اعراف آیه 34) و به عنوان یک حقیقت دارای کتاب و نوشته مخصوصی است که در قیامت به سوی آن خوانده می شود. (جاثیه آیه 28) و دارای فهم و شعور است (انعام آیه 108) و برای عمل هر جامعه و امتی عذابی مشترک و عمومی است (غافر آیه 5) در ضمن قرآن برای امت ها، سنت هایی نیز اثبات می کند که می توان به سنت ارسال پیامبران، هلاکت امت پس از اتمام حجت و تغییر در سرنوشت امت ها بر اثر عملکرد جامعه و مانند آن اشاره کرد.

قرآن یکی از اهداف پیامبر را امت سازی می نامد و نشان می دهد که چگونه و به چه روشی پیامبر اعظم(ص) به آن دست یافت و امت شاهد و نمونه ای را در مدینه ایجاد کرد که می تواند الگو برای جوامع دیگر به ویژه امت اسلامی در روزگار ما باشد که از معنا و مفهوم امت تنها اسم و نامی از آن و پوستین بدون محتوا به جا مانده است. از این رو برای دست یابی به امت اسلامی واقعی و مطلوب می بایست دوباره با الگوبرداری از روش پیامبر به ایجاد امت اسلامی واقعی و نمونه اقدام شود.

قرآن امت اسلامی در عصر پیامبر را بهترین امت و جامعه ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود. این امت وسط (بقره آیه 143) و شاهد و نمونه (همان) از چه خصوصیات و ویژگی هایی برخوردار بوده است که مورد ستایش خداوند قرار گرفته است؟

از ویژگی هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد بیان می کند، این است که در کارهای یک دیگر نظارت می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند (آل عمران آیه 104)، تعاون بر خیر و تقوا در میان ایشان اصالت دارد: تعاونوا علی البر و التقوی)، برادری ایمانی در میان ایشان در آن حد و اندازه است که از خود می گذرند و ایثار می کنند. در جستجوی وضعیت یک دیگری به تجسس و جاسوسی اقدام نمی کنند، غیبت و تهمت و افترا در میانشان نیست، اختلافات جزیی و کلی را با حکمیت و یا رجوع به قانون حل و فصل می کنند و در میانشان شمشیر قضاوت نمی کند، جان و مال و عرض یک دیگر را محترم می شمارند و امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای یکد یگر و جامعه فراهم می آورند و عوامل ایجادی آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می کنند. در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می شود و عفو و گذشت را حتی نسبت به قاتل در نظر می گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی دهند هرچند که قصاص و امور دیگری از این دست حق ایشان است. به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می گذرند و اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می کنند. از یک دیگر انتقام نمی گیرند و ... بسیاری دیگر از مسایلی که در قرآن بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است.

2- مهاجران وانصار؛ واگرایی و همگرایی

انصار که اصطلاح خاصی در فرهنگ اسلامی و قرآنی است، بیانگر حالت عالی از همدلی و همگرایی و هم فکری امت اسلامی است. اگر بخواهیم به مسئله اشاره داشته باشیم که بتواند بهترین شاهد برای امت سازی قرآنی پیامبر باشد همدلی و همگرایی است که در شکل و قالب انصار در مدینه شکل گرفت. انصار که نامی برای مسلمانان مدینه از اوس و خزرج به شمار می آید، در زمانی شکل گرفت که امت در حال شکل گیری بود. اوس و خزرج دو قبیله ساکن در شهر یثرب پیش از اسلام همواره در جنگ و ستیز بودند و هرگز جامعه مدینه به شکل درست آن پیش از ورود اسلام شکل نگرفت؛ زیرا دست کم سه گروه متخاصم در مدینه زندگی می کردند که اجازه پدیداری مفهوم جامعه را به این اشخاص نمی داد. در حقیقت گروه های متخاصمی بودند که تنها در یک سرزمین به جهت آب و آبادانی ابتدایی گرد آمده بودند و به جای همگرایی به رقابت می پرداختند. از این رو در برابر تهاجمات بیرونی بسیار ضعیف و سست عمل می کردند. پیامبر پس از ایجاد د گرگونی در بینش و نگرش مردم مدینه، به تقویت اصول همدلی همت گماشت و با برنامه دقیق و حساب شده ای توانست واگرایی را در میان ایشان از میان بردارد. پیامبر(ص) در پیمان های متعددی سران اوسی (بنی عبدالاشهل) و خزرجی (بنی سلمه) را به گونه ای در کنار هم نهاد که با هم یک دل و یک رنگ شدند. اختلاف چند دهه و یا سده تبدیل به وفاق همدلی شد. این گونه شد که انصار به عنوان یک واژه برای دو قبیله متنازع شکل گرفت و پایه های اساسی امت نهاده شد. انصار به معنای یاران پیامبر به جای خزرجی و اوسی نشست و از این زمان است که می بینیم دیگر سخن از قومیت و قبیله در اسناد و گزارش های عصر نخست نیست و در همه جا به جای یاد کرد از قوم و قبیله از واژه و اصطلاح انصار یاد می شود. این مسئله نشان می دهد که پیامبر(ص) برای از میان بردن اختلاف قومی و قبیله ای حتی در کاربرد واژگان دقت می کرد. کاربرد اوسی و خزرجی می توانست به اختلافات دامن بزند و یاد کرد آن دامنه خاطرات گذشته را به امروز بکشاند. از این رو به جای کاربرد اوسی و خزرجی از واژه انصار استفاده کرد که بیانگر محتوایی دینی بود. کاربرد این واژه در آیات قرآنی برای انصار نوعی احساس ویژه را در میان اهالی مدینه برمی انگیخت. در آیات مدنی قرآن کریم این واژه در 7 مورد تکرار شده است که در آن از اقوام و گروه های ساکن مدینه خبر می دهد. مقایسه انصار با انصار حضرت عیسی(ع) می توانست حس معنوی ویژه ای را در میان بومیان مسلمان یثرب برانگیزد، به گونه ای که آنان خود را یاران و سربازان خداوند احساس کنند و بر ایمان و نگرش آنان به زندگی تاثیر عمیق و ژرف برجای نهد. (آل عمران آیه 52 و نیز صف آیه 14)

ردیابی کاربرد این واژه نشان می دهد که مسلمانان بومی مدینه در سال های دوم و سوم به این نام جدید خوانده شدند. پیش از این آنان هرچند که به عنوان پناهندگان از اعتبار خاصی برخوردار شده بودند ولی به عنوان یک گروه همدل ایمانی از آنان یاد نشده بود. در زمان جنگ بدر آنان نه تنها به این مفهوم جدید اعتبار معنایی خاصی بخشیدند، از این رو به عنوان امتی همدل و همراه در عرصه اندیشه و عمل خودنمایی کردند و مورد ستایش خداوند قرار گرفتند.

این نخستین اقدام پیامبر اعظم(ص) در ساخت هسته نخست امت اسلامی بود. سپس پیامبر اکرم(ص) با حضور مهاجران، با ایجاد پیمان برادری میان انصار و مهاجر گام بعدی را برداشت. انصار به نوعی مهاجران را در مدینه پذیرفتند و آنان را هم چون برادران خونی و قبیله ای گرامی داشتند. کاستی هایشان را جبران کردند و زمینه ادامه زندگی و حیات ایشان را در مدینه فراهم آوردند. آنان مهمانسرایی برای اسکان موقت مهاجران ایجاد کردند و از بهترین محصولات و امکانات خود برای پذیرایی مهاجران استفاده نمودند. (بقره 267) برخی از ایشان در میان تیره های گوناگون انصار توزیع شدند و انصاریان در رقابت با همدیگر براساس قرعه حمایت از خانواده های مهاجر را به عهده گرفتند. (الطبقات ج 13 ص 369)

انصار دارایی و خانه خود را در اختیار مهاجران قرار داده و آنان را در محصولات کشاورزی خود شریک کردند و برخی از آنان زمین های پیرامون منازل مسکونی خود را به پیامبر بخشیدند. این روابط میان انصار و مهاجران با پیمان برادری تقویت شد. (همان ج 3 ص 174 و 523 و دیگر کتب سیره و تاریخ) در آغاز برنامه بر این بود تا از یکدیگر ارث برند که چنین نیز اتفاق افتاد تا این که بعدها احکام تغییر یافت و تنها خویشان از یکدیگر ارث بردند. (انفال آیه 75)
حمایت های همه جانبه انصار از مهاجران، روحیه همدلی و هم فکری را تقویت کرد و امت شاهد شکل گرفت. در گزارشی از پیامبر از این همدلی و رفتار شایسته میان انصار و مهاجران به محبت والدین به فرزند تشبیه شده است. (المستدرک ج 4 ص 83) البته گاه تنش هایی به علل مختلف به ویژه به جهت عامل نفاق رخ می داد که در آیات سوره منافقان به آن اشاره شده است. پیامبر(ص) کوشید تا با آشکار کردن روش های منافقان، ریشه های اختلاف را بخشکاند. این گونه شد که امت با تشکیل دسته انصار و مهاجران شکل گرفت. اندک اندک با ایجاد وفاق و ارتباط نسبی و مانند آن، انصار و مهاجر، ارتباط خویش را افزایش دادند. تجربه های مشترک، فرهنگ و تمدن مشترک و راه و روش و دین مشترک موجب شد تا این عوامل تقویت و تحکیم گردد.


< type=text/java>GetBC(21);



نکته‌هایى پیرامون اتحاد ملى و انسجام اسلامى

تعمقى مناسب در نامگذارى سال‌هاى گذشته توسط مقام معظم رهبرى نشانگر اوج نگاه عمیق و آینده‌نگر معظم‌له در خصوص ارائه راهکارهاى مناسب به مردم عزیز ایران جهت مشارکت در امر توسعه کمى و کیفى و طى طریق کمال وتعالى ایران عزیز مى‌باشد. امسال نیز رهبر معظم انقلاب باتوجه به برخى ویژگى‌هاى خاص کشور در سال گذشته و عوامل تاثیرگذار بر آن در سال‌جاری، سال 1386 را به نام “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” معرفى نمودند.
و اینک راقم این سطور براى آنکه مردم عزیزمان به سادگى از کنار این نامگذارى عبور ننمایند، نکته‌هایى را به صورت فشرده در هر دو باب مطرح و رجاء واثق دارد مفید و مثمر‌ثمر واقع شود1 ؛- اتحاد ملى یعنى همگرایى و تقویت یکپارچه ملت ایران. همان طورى که بیان شده است یکى از بحران‌هاى ششگانه جوامع انسانى که پیشرفت توسعه آنها منوط به گذر و عبور از این بحران‌ها مى‌باشد، بحران یکپارچگى است. کشورى که دچار بحران یکپارچگى باشد هیچ‌گاه نخواهد توانست راه رشد، تعالى و سعادت و کمال خود را طى کند چرا که قومیت‌هاى مختلف درون جامعه هرکدام خود را تافته‌اى جدابافته از کل احساس نموده و به یک هویت جامعه که کل کشور و قلمرو‌هاى سرزمینى آن را در بر گیرد باور ندارند. بنابراین چنین جامعه‌اى دائما درگیر مسائل داخلى خود خواهد بود و انرژى و سرمایه‌هاى مادى و معنوى آن در مسیر رشد، شکوفایى و بالندگى هزینه نخواهد شد. در چنین شرایطى صاحب‌نظران اعتقاد دارند یکى از مهمترین راهکارهاى برون رفت از بحران یکپارچگی، تاکید و تمرکز بر اصول مشترک فیمابین اقوام و گروه‌ها و طوایف مختلف درون جامعه است؛ لذا مهمترین مبانى و اصول مشترکى که مى‌تواند موجد وحدت و تقویت همگرایى و یکپارچگى ملى تلقى گردد به قرار زیر است که کارشناسان و اندیشمندان مى‌بایست هرکدام از‌ آنها را در یک فرصت شایسته، در جایگاه خود تبیین نمایند؛
دین و مذهب واحد، سرزمین مشترک، زبان مشترک، نیازهاى اولیه و ثانویه، اصول مشترک انسانی، دشمن مشترک، فرهنگ و آ‌داب و سننن مشترک و نژاد واحد.
2- در این برهه حساس و در پى فشارهاى غیر معقول غربى‌ها با آن قطعنامه‌هاى سیاسى‌شان در باب تکنولوژى بومى انرژى هسته‌اى براى از کار انداختن ماشین توسعه در ایران، دولت و ملت برخواسته حق خویش پافشارى نمودند و غرب و متحدانش را بر خواسته ناحق خود نکوهش نمودند و این پایدارى و استقامت تکمیل نخواهد شد، مگر آنکه این عزم و اراده با “اتحاد ملی” مثال زدنى شود و اتحاد عمومى احزاب و گروه‌هاى مختلف عرصه را بر عدالت‌ستیزان ننگ و شرایط مطلوب ملى را ایجاد کند. باتوضیحات ارائه شده این وحدت ملی،‌مستلزم بایسته‌هایى است که ذیلا به آنها اشاره مى‌گردد:
- مدیران ارشد نظام اسلامی، متولیان و صاحب منصبان حکومتى از ورود به هرگونه منازعات سیاسى و باندى و تبارگرایى‌هاى حزبی، خوددارى نموده و در کمال صداقت و صمیمیت به مردم خدمت کنند.
- برقواى سه گانه کشور فرض است با اجرایى نمودن تئورى عدالت از شعارگرایى پرهیز نموده و با پیشرفت در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رفاهى و سیاسی،‌ عملا مردم را به سوى وحدت سوق دهند و آنها را به آتیه دلگرم نمایند.
- سوار شدگان بر مسند قدرت باید با احساس مسئولیت تام وتمام - چه شرعى و چه انسانی- و با رعایت منافع ملى و با دورى از هرگونه اقداماتى که زمینه دشمنى را مهیا مى‌کند و احترام خاص براى اندیشه‌هاى مختلف و استفاده از تمام افکار و استعدادهاى بالقوه صرف‌نظر از گرایش‌هاى حزبى و باندی، بستر لازم را براى اجرایى شدن پیام نوروزى مقام معظم رهبرى آماده سازند.
- ضرورى است به دور از مصلحت‌هاى تنگ‌حزبى و باندی، به نقش، نظر، نقد، جایگاه آراء منافع و مطالبات قانونى مردم بیش از این عنایت شود تا زمینه امیدوارى و اتحاد ملى مهیا گردد.
- اصحاب جراید،‌ مطبوعات، رسانه ملی، گویندگان، نویسندگان، مسئولان و تریبون‌هاى عمومی، از هرگونه اظهارنظرهاى تعصبی، غیرکارشناسانه و غیرمسئولانه خوددارى و در یک فرآیند منطقی، عملکرد نظام اجرایى و کمبودها و نیازهاى مردم را منعکس و واقعیات جامعه را بیان و با حفظ امنیت ملی،‌ از ابراز هرگونه مطالب غیرواقعى و مصلحت گروهى دورى نمایند،‌ تا اعتماد افکار عمومى بیشتر و بهتر در جامعه تقویت شود.
- در یک بسیج عمومى و اراده ملی، اجراى قانون، معیار همه اعمال و اقدامات قرار گیرد و حق هرکس باتوجه به شان اجتماعى‌اش برابر قانون داده شود و هیچ‌کس حق ندارد خود را فراتر از قانون تلقى کند و با قانون‌شکنان نیز به دور از توجه به شخصیت حقیقى و حقوقى افراد،‌ باید برخورد جدى به عمل آ‌ید.
3- استاد شهید مرتضى مطهری(ره) در جستجوى خود براى دستیابى به عاملى نیرومندتر و پایدارتر در ایجاد وحدت،‌اتحاد و اجتماع باتوجه به آموزه‌هاى قرآنی، به عامل معنوی، روحى و عاطفى مى‌رسد. در تحلیل قرآنى از ویژگى‌‌هاى بشر، وى که شناخت خود از انسان را برپایه داده‌هاى وحیانى و آموزه‌‌هاى نبوى و ولایتى نهاده است، به عنصر همدلى مى‌رسد که حالتى عاطفی، معنوى و روحى است. همدلى که وى از آنان سخن مى‌گوید در مسئله تالیف میان مومنان به خوبى مطرح و تبیین شده و در آیه 63 سوره انفال بدان پرداخته شده است.
4- از این نکته نیز نباید غافل شد که اتخاذ شعار اتحاد ملى که بیشتر با اوضاع و احوال داخلى کشور مرتبط است مى‌تواند در راستاى توجه جدى به موارد ذیل باشد:
- ورود به مرحله سرنوشت‌ساز مسئله هسته‌اى ایران
- در پیش بودن انتخابات مهم هشتمین دوره مجلس شوراى اسلامی
- وجود برخى نا امنى‌ها در کشور از قبیل حوادثى چون تاسوکى زابل، بمب‌گذارى زاهدان،‌ انفجار‌هاى خوزستان، آشوب‌هاى آذربایجان،‌ تجمعات معلمان و ... که همگى در راستاى سیاست بحران‌آ‌فرینى آمریکا در ایران است.
- تلاش گسترده دولت و ملت براى تحقق برنامه‌هاى چشم‌انداز 20 سا‌له
5- وحدت، عنصر و مولفه اصلى اجتماع را تشکیل مى‌دهد.بى‌وحدت و اتحاد میان اشخاص انسانى و افراد بشری، اجتماع معنا و مفهوم درستى نمى‌یابد و امکان تحقق خارجى براى جامعه فراهم نخواهد شد. اگر براى اجتماع و جامعه انسانى در برابر فرد، اصالت و هویت مستقل و جداگانه‌اى هم فرض نشود و اجتماع را امرى اعتبارى محض و مجموعه‌اى از افراد و اشخاص بدانیم، چنان که برخى از اندیشمندان در برابر اصالت‌بخشى و هویت‌دهى دیگرانى چون علامه طباطبایى و ‌شهید مطهرى بر این باورند، بازهم نمى‌توان از ارزش اجتماع و جایگاه تاثیرگذار و نقش سازنده و مثبت آن در راستاى تکاملى بشر چشم‌پوشى کرد و آن را نادیده گرفت. هر امر و پدیده‌اى باتوجه به کار ویژه‌ آثار و کارکردهاى آن مورد ارزش‌گذارى قرار مى‌گیرد. بر این اساس مى‌بایست اجتماع را به عنوان یکى از مهمترین پدیده‌هاى انسانى دانست که کارکرد و نقش بسیار تاثیرگذارى در زندگى انسان و دستیابى وى به کمال و سعادت را دارا مى‌باشد.
از این روست که قرآن به اجتماع و جامعه انسانى به عنوان پدیده مثبت و سازنده در زندگى انسانى توجه و اهتمام ویژه‌اى مى‌گذارد و با فراهم آوردن ابزارها و راهکار و اتخاذ مواضع و دستورهاى شرعى مى‌کوشد تا پایه‌هاى این پدیده را استوار و تحکیم بخشد. بیان آثار، اهمیت و ارزش و عوامل وموانع ایجاد پدیده‌ اى به نام جامعه و اجتماع در قرآن بیانگر اهتمام قرآن به اجتماع است که برادرى ایمانى مهمترین رکن وحدت و انسجام اسلامى در جامعه به حساب مى‌آید.
6- امت اسلام در گستره جغرافیایى وسیعى با ملت‌هاى متعدد زندگى مى‌کنند. روش‌ها و تجربیات تاریخى مشترک چندانى ندارند ولى در بسیارى از امور از اشتراک سود مى‌برند. این مسئله موجب مى‌شود تا بتوانند براى رسیدن به سعادت ملى خود از آن بهره‌مند گردند. تفکر انسجام اسلامى به معناى آن است که ملت‌هاى مختلف اسلامى باهمه تنوع واختلافات روشى وتجربه‌اى مى‌توانند از الگوهاى مشترکى استفاده کنند و در راستاى منافع مشترک حرکت کنند. براى رسیدن به این هدف مى‌بایست از واگرایى و عوامل ایجادى آن کاسته و به علل وحدت‌آفرین و همگرایى افزود.
مشکلى که ملت‌ها و دولت‌ها با آن روبرو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آنجا آغاز مى‌شود که با تغییر شرایط تاریخى و اجتماعى و مشکلات داخلى و بحران‌هاى بیرونى دستیابى به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال مى‌گردد و عوامل درونى و بیرونى آسیب‌زا و بحران‌آ‌فرین موجب مى‌شود که دستیابى به اهداف یا غیر‌ممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایى عوامل ایجادى اتحاد و موانع واگرایى اجتماعى مى‌تواند دولت‌ها و ملت‌ها را براى عبور از بحران‌ها و دستیابى به اهداف کمک و یارى رساند.
براى رسیدن به انسجام اسلامى لازم نیست از عناصر ملى و فرهنگى خود چشم‌پوشى کرد و یا دیگران را به اتحاد فرهنگى و ملى خود فرا خواند بلکه باتوجه به عناصر ملى و درکنار آن مى‌توان از فرصت‌ها و ظرفیت‌هاى یکدیگر بهره‌مند شد. بویژه اینکه به جهت وحدت دینى در بسیارى از روش‌ها و فرهنگ‌ها از اشتراک برخورداریم. بنابراین اگر ملت‌هاى منطقه‌اى اتحاد اسلامى و انسجام اسلامى خود را تشدید کنند، عوامل تفرقه‌افکن بیرونى و درونى نمى‌تواند براى واگرایى جمعى این ملت‌ها کارى از پیش ببرد و در نهایت این ملت‌هاى منطقه اسلامى هستند که مى‌توانند از همگرایى سود برده و براى رسیدن به آرامش و آ‌سایش از توان و ظرفیت یکدیگر بهره‌مند شوند.
7- تاکتیک وحدت مسلمانان نیز پیشینه درخشانى دارد. هرگاه مسلمانان در چارچوب تعالیم اسلامى به وحدت رسیده و اختلافات جزیى خود را کنار گذاشته‌اندتمدن اسلامى دوران اوج خود را سپرى نموده‌ است، پیروزى‌هاى اعراب مسلمان تا اندلس (اسپانیاى کنونی) در دوران آغاز خلافت اسلامى و پیروزى مسلمانان در جنگ‌هاى صلیبى و شکست دادن پادشاهان اروپایى در این جنگ، فتوحات ترکمان عثمانى تا دروازه‌هاى وین دوران سلطان محمد فاتح امپراتور ترک عثمانى همگى از شواهدى است که “تاکتیک وحدت” پیشینه درخشانى دارد. باتوجه به همین پیشینه درخشان است که متفکرین اسلامى تجدید دوران طلایى تمدن اسلامى را در وحدت مى‌بینند،‌ نقطه مقابل این تاکتیک یعنى تفرقه نیز مى‌تواند دوران ضعف و ناتوانى کشورهاى اسلامى را بار دیگر زنده کند.
باتوضیحات ارائه شده دور از منطق به نظر نمى‌رسد که اذعان نماییم در عصر حاضر نیاز بیشترى به اتحاد و انسجام اسلامى احساس مى‌شود؛ زیرا دشمنان اسلام در شکل جنگ‌هاى صلیبى به مقابله اسلام آ‌مده و اکنون دوباره تمام کفر در برابر تمام اسلام قرار گرفته است. هوشیارى و هشدارى که گذشتگان ما بدان اشاره و تاکید داشتند امرى است که امروز بیش از دیروز احساس مى‌شود. ژرف‌اندیشانى مثل آیت‌الله شهید مرتضى مطهری(ره) حدود سه دهه پیش زنده بودن روح صلیبى‌گرى را در میان غربى‌ها کشف و بیان مى‌کردند.
بنابراین راه تحقق انسجام اسلامى تبیین مبانی، اصول و ارزشها و آرمان‌هاى مشترک است که به دنبال آن منافع مشترک به دست مى‌آید و همگرایى وانسجام را عینیت مى‌بخشد. بنابر قول یکى از صاحب‌نظران تقریب مذاهب، ما مسلمانان در 90 درصد مسائل اشتراکات داریم و فقط در 10 درصد مسائل با یکدیگر اختلاف نظر داریم پس چگونه است که دشمن با بهره گیرى از این 10 درصد ضعف مسلمانان آنها را به رویارویى و تنازع میان یکدیگر بر مى‌انگیزد و ما با وجود نود درصد اشتراکات نمى‌توانیم وحدت صفوفمان را روز به روز تقویت نماییم. بنابراین شایسته است مسلمانان جهان با تقویت انسجام اسلامى و استحکام پیوند واتحاد خود راه نفوذ دشمنان را بسته و توطئه‌هاى آنان را خنثى نمایند.
در خاتمه به وجود برخى از راهکارهاى تحقق “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” که بحق از شعارهاى حکیمانه مقام معظم رهبرى مى‌باشد در ذیل اشاره مى‌شود:
1- عمل به دستورات و تعالیم الهی، قرآن کریم و عترت مطهر 2- توجه جدى به مقوله کار و تلاش وتولید علم 3- مقابله جدى با توطئه‌هاى اختلاف برانگیزانه دشمنان 4- توجه جدى به سند چشم‌انداز 20 ساله کشور 5- جلوگیرى از ایجاد شکاف میان ایران وکشورهاى همسایه 6- تعمیق عمیق جایگاه اتحاد و وحدت اسلامى در میان دولت‌ها و کشورهاى اسلامى 7- تلاش مضاعف دولتهاى اسلامى براى رفع مناقشات و مشکلات فلسطین، عراق، لبنان و...




پیش نیازهای اتحاد ملی و انسجام اسلامی

مقام معظم رهبری سال 86 را بنا به رویه سال های گذشته سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامگذاری نمودند. از نظر معظم له این رویه یک نوع هدف گذاری است که شناسه راهبردی نظام را در آن سال مشخص می سازد و دستگاه های اجرایی، قانونگذاری و قضایی با تدارک طرح ها، لوایح، آئین نامه ها و مقررات اداری و رسانه های کشور در مسیر نهادینه شدن آن الگوها باید با تبیین و تشریح ضرورت ها و نیازهای استراتژیک کشور، بستر مناسب را جهت تدوین الگویی جامع همراه با ضمانت های لازم را فراهم سازد.
از سوی دیگر پایان هرسال به معنای پایان فلسفه وجودی آن نامگذاری نبوده و نخواهد بود، بلکه پایان هرسال و آغاز سال دیگر باید به عنوان زیربنای شکل گیری زنجیره ای وثیق و مستحکم از مطالبات رهبری باشد که با گذشت زمان، هرسال بر حلقه های آن مطالبات افزوده شده و حجم و ضرورت برآورده شدن آن مطالبات نیز دوچندان شود.
درهر ملتی وحدت و همبستگی مردم موجد تلاش مشترک برای دست یابی به اهداف ملی و مانع بروز طغیان ها و کینه توزی ها می شود. این مهم راه رسیدن به سعادت را که غایت و نهایت محسوب می شود فراهم می کند. از نظر لغوی وحدت به معنی اتحاد، توافق و هماهنگی است. با توجه به تعریف فوق می توان وحدت ملی را اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد خویش دانست به گونه ای که به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند. اندیشمندان علوم سیاسی وحدت ملی را از ارکان قدرت سیاسی دانسته اند که از چگونگی واکنش مردم در دفاع از منافع ملی و مصالح کشور حکایت می کند. در شرایط و موقعیت بسیار حساس کنونی کشور دشمنان ملت ایران تمام امکانات و ابزارهای انحصاری بین المللی خود را بکار گرفته اند تا به طرق مختلف به امنیت و وحدت ملی ایران اسلامی ضربه بزنند و در میان صفوف مردم تفرقه ایجاد کنند تا بتوانند نفوذ و سلطه استعماری خود را برای همیشه بر ملت تحمیل نمایند.
ما درسال گذشته، شاهد اجرای پروژه جدید آمریکائی ها در گسترش سفره بحران و فشار بر کمربند امنیتی ایران بودیم. براساس داده های این پروژه که حاصل مطالعات و نشست های متعدد مؤسسات پژوهشی ایالات متحده همچون آمریکن اینتر پرایز، شورای روابط خارجی، کارنگی، هریتیج و چند دانشگاه دیگر آمریکایی است، از ایران به عنوان یک هدف سخت نام برده شده که حمله نظامی و اشغال آن با هدف تغییر رژیم، امری ناممکن می باشد، از این رو ایالات متحده برای مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، چاره ای جز روی آوردن به سیاست مهار و جنگ سرد ندارد. این سیاست مبتنی بر تعامل همراه با درگیری، بحران آفرینی، ناامن سازی، تماس محتاطانه و گزینشی، حمایت از اپوزیسیون داخلی و خارجی، دامن زدن به نافرمانی مدنی و... می باشد.
از این رو اتخاذ شعار اتحاد ملی که بیشتر با اوضاع و احوال داخلی کشور مرتبط است می تواند در راستای توجه جدی به موارد ذیل باشد:
- ورود به مرحله سرنوشت ساز مسئله هسته ای ایران
- در پیش بودن انتخابات مهم هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی
- وجود برخی ناامنی ها در کشور از قبیل حوادثی چون تاسوکی زابل، بمبگذاری زاهدان، انفجارهای خوزستان، آشوب های آذربایجان، تجمعات معلمان، اعتصابات صنفی رانندگان اتوبوس های شهری و... که همگی در راستای سیاست بحران آفرینی آمریکا در ایران است.
- تلاش گسترده دولت و ملت برای تحقق برنامه های چشم انداز 20 ساله از سوی دیگر فلسفه انتخاب شعار انسجام اسلامی نیز می تواند به دلایل ذیل اتخاذ شده باشد:
- در کنار پروژه برهم زدن یکپارچگی عمومی در داخل، غرب طرح انزوای سیاسی ایران در منطقه جهان اسلام و فضای بین المللی را هم دنبال می کند.
- رشد روزافزون درگیری شیعه و سنی در عراق و منطقه و تحریک دولت ها و علمای اهل تسنن از طریق بزرگنمایی در موازنه قدرت شیعیان
- بن بست حاصله در اعمال فشار بر دولت حماس جهت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی
- تلاش آمریکا برای تشکیل ائتلاف منطقه ای علیه جمهوری اسلامی
- ناکامی غرب در حذف مقاومت لبنان از طریق عمال داخلی این کشور
با درک موارد فوق است که رهبر معظم انقلاب در کنار «اتحاد ملی» بر موضوع انسجام اسلامی نیز تاکید می نمایند. در واقع سکاندار نظام اسلامی، راهبرد اداره نظام را معطوف به مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران نکرده و دایره آن را به کشورهای منطقه و جهان اسلام نیز گسترش داده است.
نامگذاری سال 85 به سال پیامبر اعظم(ص) که پس از توهین های برنامه ریزی شده غرب به ساحت مقدس آن حضرت صورت پذیرفت لذا نامگذاری سال 86 به سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نشان می دهد که رهبری نظام، در اداره کشور نگاه ویژه ای نیز به تحولات منطقه، جهان اسلام و حوزه های بین المللی دارند از این رو با اشاره به شرایط ویژه ای که بر جهان اسلام حکمفرماست، معظم له یکپارچگی دنیای اسلام را در برابر توطئه های دنیای غرب مطالبه می نمایند، مطالبه ای که نقطه آغازین آن می تواند با طرح تدوین «منشور اتحاد جهان اسلام» که ایشان در خجسته سالروز میلاد پیامبر رحمت و عطوفت حضرت محمد مصطفی(ص) مطرح فرمودند کلید زده شود.
با این وجود برخی از راهکارهای تحقق این شعار حکیمانه نیز می تواند به این شرح باشد.
- عمل به دستورات و تعالیم الهی، قرآن کریم و عترت مطهر (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا)
- توجه جدی به مقوله کار و تلاش و تولید علم
- مقابله جدی با توطئه های اختلاف برانگیزانه دشمنان
- توجه جدی به سند چشم انداز 20 ساله کشور
- جلوگیری از ایجاد شکاف میان ایران و کشورهای همسایه
- تعمیق عمیق جایگاه اتحاد و وحدت اسلامی در میان دولت ها و کشورهای اسلامی
- تلاش مضاعف دولت های اسلامی برای رفع مناقشات و مشکلات فلسطین، عراق، لبنان و افغانستان