زیانهای اجتماعی اسراف والگوی مصرف
زیانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه این که مالک مالى است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسى دارد: یکى بهرهگیرى براى خود و دیگرى بهرهدادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشته باشد:
? - ثروتاندوزى و تکاثر که نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
? - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکارى، که هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مىباشند:
?) حقناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانى باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعى نیز حکم مىکند که در مقابل هر نیکى باید حقشناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدید» (??) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
? - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافکار که ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکستخورده و متزلزل خواهند بود.
? - کاهش تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را از دست مىدهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبى است که در دوران حکومت طاغوت براى همه ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
? - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهى مىکشاند، انسان اسرافکار گاهى به مرحلهاى مىرسد که به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغ مىگوید، ربا مىخورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایى مىکشد.
کیفر کسانى که از حدود الهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا یستبلکه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
? - ضعف ایمان، اسرافکارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىکند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مىکشاند.
? - اختلاف طبقاتى، یکى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همین اسرافکاریها است. و همچنین وابستگى به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران و غفلت از خدا و حریمشکنى را از دیگر پیامدهاى اسراف باید شمرد. علاوه بر اینها دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى از نتایج مسلم ولخرجیها و بىبندوبارىها است.
در پایان باید عرض کنیم که اسراف و تبذیر دایرهاى وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسراف در اموال عمومى، اسراف در بیتالمال مسلمین، اسراف در مواد غذایى; خوراک، مسکن، وسیله نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر از همه اسراف در بیتالمال است که امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: «ان اعظم الخیانة، خیانة الامة» (??) بالاترین خیانت، خیانتبه مردم است.
استفاده شخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافکارى، خیانتبه مردم است.
اصلاح الگوی مصرف در جامعه ایرانی از جمله مهمترین نیازهای کنونی است که امروزه ضرورت خود را پس از گذشت سی سال از انقلاب نشان داده است. وجود اختلاف قابل توجه میان الگوی مصرف در داخل کشور با استانداردهای تعریف شده حاکی از این نیاز بوده و لذا سال 1388 به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری شده است. آنچه در ابتدای امر به ذهن متبادر میشود، برجستگی وجوه اقتصادی این مفهوم است که طبعا دیدگاه صاحب نظران این رشته را نیز میطلبد. واژه مصرف در مقابل تولید و یا درآمد، همانند دو واژه عرضه و تقاضا، همواره یادآور قوانین و پارادایمهای حاکم بر علم اقتصاد است. آنچه مصرف را توجیه پذیر می سازد، تولید کالا و یا خریداری آن است که به نوبه خود روابط اقتصادی میان جوامع و انسانها را رقم می زند. بیشک بروز اختلال در کفه مصرف و تشدید آن، نوع رابطه را از حالت تعادل خارج ساخته و موجب اخلال در این روابط اقتصادی می شود. سعدی چه خوش سروده است: چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن که مـی خوانند ملاحان سرودی اگر بــــاران به کوهستان نبـارد به سالی دجله گردد خشک رودی اما آنچه باعث میشود تا الگوی مصرف درست، در سطح جامعه پیاده شود صرف وجود یک الگو نیست، بلکه عوامل دیگری به نحوی موثر در آن دخیل بوده و بر روی هم این حلقه را تکمیل میکنند. در واقع الگوی مصرف، یک بخش بعنوان محتوای کارکردی و یک بخش نیز به عنوان راهبردهای تحقق آن دارد. اگر تصور کنیم هم اکنون الگویی مناسب برای جامعه ایرانی در برابر ما قرار گرفته است و باید برای اجرای آن اقدام کنیم چگونه باید این وظیفه را انجام دهیم؟ این سوالی است که تحقیق حاضر در پی پاسخ بدان است |