خانواده وکارکردهای آن
مقدمه
خانواده اولین جایی است که نوزاد آدمی پا به عرصه، وجود می گذارد و تعامل و هم اندیشی و اجتماعی شدن را در آنجا و از دامن مادر می آموزد و به همراه سایر اعضای خانواده پرورش می یابد . به همین دلیل لازم است تا والدین و در مرتبه، بعد، سایر اعضای خانواده با نیازهای روانی، مقتضیات سنی، تیپ شخصیتی کودکان و به طور کل تحولات جسمانی و روانی آنان، روش ها و اصول تربیت و ارضای نیازها آشنا باشند، تا بتوانند با تامین بهداشت روانی و تربیت، انسان هایی سالم از بعد روانی، جسمی و ذهنی، و افرادی پر طراوت و با امید پرورش داده و به وسیله، جامعه ای سالم را پایه گذاری کنند. زیرا جامعه ی سالم بوسیله، انسان های سالم بوجود می آید .
مفهوم خانواده تعریف شده، اهمیت و ضرورت خانواده، تیپ های خانواده و وظایف اساسی والدین در تربیت فرزندان، بحران های تهدید کننده، انسان های معاصر و خانواده به عنوان نخستین پایگاه تولد و رشد و تربیت انسان، مورد توجه قرار گرفته است.
تعریف خانواده
از خانواده، بوسیله، دانشمندان مختلف تعاریف گوناگونی ارائه شده است که به چند مورد از آنها در اینجا اشاره می کنیم .صاحب نظران معتقدند . «خانواده از نخستین نظام های نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد ».
خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع و نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و اهمیت آن دائمی است. خانواده می تواند عا مل سازندگی جسمی، روانی، عاطفی، ذهنی کودک باشد ویا عامل ویرانی و نابودی آن، می تواند شرافت و سلامت ایجاد می کند یا انحراف و اختلال.انسان، ذاتا موجودی است اجتماعی و نخستین بستر ظهور برترین مخلوق الهی، به طور قطع کانون مقدس خانواده است. خانواده، اولین، مهم ترین و پر برکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است. در فرهنگ الهی، خانواده به مثابه، دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول، تربیت و تعالی و سعادت وجود انسان بر عهده دارد. خانواده کانونی است که در آن ارزش های اخلاقی، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. خانواده در انتقال فرهنگ و پاسداری از ارزش های فرهنگی جامعه نیز
اساسی ترین نقش را عهده دار است.
اهمیت و ضرورت خانواده
خانواده ها به مثابه اصلی ترین پایگاه های رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسان ها، اساسی ترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارند. خانواده با پیمان ازدواج بین زن و مردی هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکری و قابلیت های اجتماعی پایه گذاری می شود و این زوج ، ستون اصلی حیاتی ترین نهاد اجتماعی ، یعنی «خانواده »را تشکیل می دهند . بنابراین سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط بین«زن»و «شوهر»والدین و فرزندان بستگی دارد. هر قدر روابط فی بین همسران بهتر ، سالمتر و پر جاذبه تر باشد ، زندگی شیرین تر و با صفاتر می گردد و فرزندان پر نشاط و موفقی تربیت می شوند . و هر قدر روابط بین والدین و فرزندان گرم تر و نزدیک تر باشد بهداشت روانی فردی و خانوادگی بیشتر می شود . بدون تردید کودکان ، اولین تجربهءارتباط اجتماعی شان را از پدر و مادر خویش می آموزند ، اما پدران و مادران نیک می دانند که سال ها قبل از آن که کودکانشان از طریق تقلید چشمی ، از رفتار آنان الگو بگیرند ، در دوران جنینی تحت تاثیر ویژگی های شخصیتی و کلام و گفت و گوی ایشان قرار گرفته اند. به دیگر سخن ، پایه های اساسی رشد شخصیت کودکان و نوجوانان از طریق تقلید نهاده می شود و این شیوه ء تقلید بیش از آن که تقلید بصری باشد ، تقلید شنیداری است . یعنی آن گاه که جنین چهارماهه می شود و قدرت شنیدن و درک صدا را به وضوح پیدا می کند، شخصیتش از طریق شنیدن کلام مادر، سخن پدر و گفت و گوهای میان آنان شکل می گیرد و زمانی که کودک متولد می شود ، در صورتی که نیازهای زیستی، عاطفی واجتماعی او به گونه ای شایسته تامین شود ، به پدر و مادر خویش دلبستگی پیدا می کند و چنین رابطهء دوستانه ای ، پایه های اولیه ء رشد سالم شخصیت اجتماعی وی را تشکیل می دهد . چگونگی ارتباط والدین با کودک ، الگوی تمام عیار ارتباطات احتماعی برای وی به شمار می آید ،ولی بر اساس آن به داوری دربارهء شخصیت بزرگسالان می نشینند . یعنی اگر خدای ناکرده پدر را خشن و پرخاشگر یابد و یا مادر را گوشه گیر و منفعل پندارد ، تصور می کند که همه مردان و زنان چنین هستند . بنابراین تمایلات کودک برای برقراری ارتباط با معلمان و همسالان در مدرسه و دیگر بزرگسالان جامعه بر مبنای همین پنداشت های اولیه شکل می گیرد .
به طور کلی کودکانی که از ارتباط پدر و مادر خود در محیط خانه رضایت حاصل نکرده باشند ، با عقده های ناشی از ناکامی وارد مدرسه می شوند و احساس می کنند معلمان هم مانند پدر و مادرشان هستند و لذا رفتاری گوشه گیرانه ، پرخاشگرانه و حتی عصبانی پیدا می کنند . به عکس ، آن دسته از کودکانی و نوباوگانی که نیازهایشان در خانواده مورد توجه جدی پدر و مادر بوده و از ارتباط با ایشان لذت برده اند و هرگز از پدرو مادر خویش کلامی تند ، تحقیر کننده ،تهدید آمیز و پر خاشگرانه نشنیده و رابطهء صمیمی و گرم با آنان داشته اند، با آرامش خاطر وارد مدرسه می شوند وعلاقه مندند چنین ارتباطی را با دیگر دوستان و همکلاسی های خود در مدرسه برقرار کرده و از آن لذت ببرند. کودکان تشنه، ارضای نیازهای عاطفی و اجتماعی خویشند. به همین جهت وقتی که با تجربیات خوشایندی از ارتباط با والدین خود، وارد مدرسه می شوند، ارتباط سالم تری با دیگران برقرار می کنند، که این امر به خصوص در روزهای نخستین و ماه های اولیهء ورود به مدرسه ، فوق العاده حساس و تعیین کننده است. چرا که سازش یافتگی های خانوادگی و اجتماعی بیشترین تاثیر را در پیشرفت تحصیلی کودکان مستعد دارد. بچه هایی که تجربهء ناکام و ناخوشایندی از ارتباط با پدر ومادر، برادر و خواهر و سایر بزرگسالان دارند، وقتی که وارد مدرسه می شوند با سوء ظن و شک و تردید به معلمان و مسؤلان مدرسه می نگرند و منتظر کوچکترین بهانه و یا نشانه ای هستند پیش فرض های خود را تایید کنند. در این رهگذر اگر خدای نکرده ، معلم، مربی، ناظم و یا مدیر رفتاری قهر آلود داشته باشند، با بی مهری با کودکان بنگرند، به نگاه های نیازمند بچه ها توجهی نکنند و ارتباط چشمی و کلامی شیرین و دوست داشتنی با آنان نداشته باشند، پنداشته های ذهنی کودکانی که تجربهء ناموفقی در زنگی داشته اند، ثابت می شود و پایه های کجروی اجتماعی و رشد بیمار گونهء شخصیت نهاده می شود. بنابراین مربیان و معلمان می بایست توجه خاص نسبت به این واقعیت داشته باشند و با ثبات شخصیت و استمرار رفتار عاطفی و منطقی خویش اعتماد بچه ها را نسبت به خود جلب کنند. همچنانکه گفته شد کودکانی که نیازهای عاطفی و روانی آنان در خانواده به وسیلهء پدرو مادرشان تامین نگردد در صورت مشاهدهء کوچکترین رفتار قهر آمیز از سوی معلمان خود، محیط مدرسه را نیز ناخوشایند و آزار دهنده می یابند و هم چنین در جامعه به راحتی نمی توانند زندگی کنند و در این شرایط است که بچه هایی باهوش سرشار و استعدادهای فوق العاده، دچار افت تحصیلی، بی اشتهایی روانی و تهوع فکری می شوند و یا متخلف در جامعه پنداشته می شود. وقتی که کودک با بی میلی و بی رغبتی به کلاس و معلم بنگرد ، برای گریز از محیط نا خوشایند مدرسه می اندیشد. کودکی که نیازهای اصلی او ارضا نشود، شخصیتش به گونه ای است که نمی تواند یاد بگیرد و بیشتر دچار فراموشی می شود، زیرا آن گاه که اضطرابی فرا گیر شخصیت انسان را در برمی گیرد، بیش از آن که در صدد ارضای نیازهای ذهنی و خلاقیت های فکری باشد و بیش از آن که بخواهد یاد بگیرد و یاد بدهد، در صدد تعادل جویی، حل تعارض ها و تضادهای درونی و گریز از شرایط موجود و زندان وجود است. همچنین اگر خدای نکرده کودکان معلمی را دوست نداشته باشند، درس آن معلم را نیز به خوبی یاد نمی گیرند. تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده است که هر گاه بچه ها معلمی را بیش از دیگران دوست بدارند، درس آن معلم را هم آسانتر و زودتر فرا می گیرنند و دیرتر فراموش می کنند. پایه این دوست داشتن یا نداشتن در خانواده گذاشته شده است. بنابراین، مدرسه به مثابهء عرصهء نخستین تجربهء رسمی کودکان و نوجوانان مطرح است. مدرسه ، محل انعکاس و تبلور مستقیم ویا غیر مستقیم همهء باورها ، بازخوردها و اندیشه های خانواده هاست . مدرسه پل انتقال اصول و ار زش های حاکم بر جامعه از طریق کودکان به خانوادها و نیز محل طرح ارزش ها و نظام های ارزشی خانواده ها محسوب می شود و به راحتی کودکان را از خانواده به جامعه منتقل می نمایند .
به طور کلی سلامت و استحکام و اقتدار عاطفی و منطقی خانواده و برخورداری پدران و مادران از بصیرت و بینش اجتماعی و نیز آگاهی های مستمر ایشان ضامن رشد مطلوب شخصیت اجتماعی کودکان و نوجوانان می باشد و پیشگیری از تعارضات ، تضادها ، کجروی ها و اختلالات روانی – اجتماعی ایشان نیز در گرو سلامت خانواده است . به عبارت دیگر خانواده زمینه ساز پذیرش مسئولیت اجتماعی در کودکان و نوجوانان و نیز تبلور نوآری ها و خلاقیت های ذهنی آنان است .
خانه و مدرسه دو کانون مقدس تربیتی هستند که ارکان اصلی یک جامعه سالم و پویا و متعالی را تشکیل می دهد . پس اگر جامعه ای سالم و بالنده را طالبیم که در آن افراد و قشرهای گوناگون از آسیب پذیر ی های اجتماعی و اختلالات رفتاری مصون باشند ، باید بیشترین توجه را به خانه و مدرسه معطوف کنیم . بدیهی است که بدون همراهی و همگامی مادران و پدران متعهد ، آگاه و دلسوز ، مربیان مدرسه نمی توانند چندان موفق شوند ، زیرا فرایند تعلیم و تربیت همانند مثلث مقدسی است که یک ضلع آن خانه ، ضله دیگرش مدرسه وپایهء آن کودک می باشد . به عبارت دیگر سرچشمهءسعادت اجتماع و کلید موفقیت مدارس ، در خانه است .
بدون تردید خانواده های لجام گسیخته و متزلزل ، جامعه متزلزل را پدید می آورند . جامعه ای که در آن نشانی از خانواده های سالم یافت نشود ، میزان طلاق روز به روز بالا برود و ازدواج های مطلوب و برنامه ریزی شده کمتر صورت گیرد ، به زودی متلاشی خواهد شد . به طور کلی اساس کج روی های اجتماعی را باید در خانواده جست و جو کرد . امروز اگر شاهد لجام گسیختگی جوامع هستیم اگر میزان ارتکاب جرایم روز به روز افزایش می یابد ، اگر میزان اختلافات رفتاری و شخصیتی روز به روز بیشتر می شود اگر بیش از 50% تخت های بیمارستانی در اروپا و امریکا را بیماران روانی اشغال کرده اند و اگر از هر 4 ازدواج یکی در ایران برابر آمار سال 1380 در سال های اولیه منجر به طلاق می شود ، اگر بیش از 50 % مردم ایران حداقل دو اختلال روانی و رفتاری هستند ، ریشه تمامی این مسائل و مشکلات در خانواده است .
زمانی که تخلفات و پرخاشگری های د انش آموزان را در مدارس مورد مطالعه قرار می دهند ، وقتی که آدم کشی ها ، اعتیادات ، فراز از خانه و مدرسه و کج روی های بچه ها را بررسی می کنند ، باز هم به این نتیجه می رسند که بیشتر این مشکلات از خانواده نشأت می گیرد و هنگامی که به خانواده بر می گردند ، مشکل اصلی را فقر عاطفی و مشکل ارتباطی بین اعضای خانواده می یابند .
یکی از دلایل فقر عاطفی و گسستن تارهای ارتباطی میان پدر و مادر و فرزندان بحران های مختلفی است که در جای خود به انها اشاره خواهیم کرد .
با توجه به مطالب مذکور صدها دلایل منطقی دیگر خانواده نخستین محل تربیت است ، رکن اساسی و طبیعی اجتماع سالم است و در رشد شخصیت سالم افراد نقش بنیادی دارد به همین جهت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و پرداختن به مسایل مربوط به آن انکارناپذیر می باشد و هر چقدر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرا رگیرد و درجهت استحکام و تقویت آن تلاش شود ، نوشته شود و گفته شود موجب ضمانت سلامت انسان ها و جوامع خواهد شد و بنابراین دلایل زیر ضرورت خاصی دارد .
1-در همه ادوار تاریخی و جوامع بشری پذیرفته شده است .
2-اولین فضای مناسب برای یادگیری و انتقال عقاید و اندیشه ها و آداب و سنن است .
3-جایگاه تأمین نیازهای اولیه و امنیت برای آدم هاست .
4-جایگاه رهایی ا زتنهایی و ارضای غریزه جنسی است و مهم ترین کانون حفظ عفت و پاکدامنی است .
5-اولین سازمان برخوردار از همکاری و مسئولیت پذیری است .
6-جایگاه رشد عقلانی ، تربیتی ، اجتماعی و اخلاقی زن و شوهر و فرزندان است .
امیدواری و نشاط در زندگی ، شکل گیری ارتباطات اجتماعی ، دوست داشتن یا نداشتن خود و دیگران ، مسئولیت پذیری ، سلامت و پویایی ، موفقیت در تعلیم و تربیت و عزت نفس فرزندان و رمزهای موفقیت یک جامعه در گرو سلامت و استحکام خانواده ها است ، و به همین دلایل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد . |