دلایل نامگذاری اتحادملی و انسجام اسلامی
|
دلایل نامگذاری اتحاد ملی انسجام اسلامی
نکتههایى پیرامون اتحاد ملى و انسجام اسلامى
تعمقى مناسب در نامگذارى سالهاى گذشته توسط مقام معظم رهبرى نشانگر اوج نگاه عمیق و آیندهنگر معظمله در خصوص ارائه راهکارهاى مناسب به مردم عزیز ایران جهت مشارکت در امر توسعه کمى و کیفى و طى طریق کمال وتعالى ایران عزیز مىباشد. امسال نیز رهبر معظم انقلاب باتوجه به برخى ویژگىهاى خاص کشور در سال گذشته و عوامل تاثیرگذار بر آن در سالجاری، سال 1386 را به نام “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” معرفى نمودند.
و اینک راقم این سطور براى آنکه مردم عزیزمان به سادگى از کنار این نامگذارى عبور ننمایند، نکتههایى را به صورت فشرده در هر دو باب مطرح و رجاء واثق دارد مفید و مثمرثمر واقع شود1 ؛- اتحاد ملى یعنى همگرایى و تقویت یکپارچه ملت ایران. همان طورى که بیان شده است یکى از بحرانهاى ششگانه جوامع انسانى که پیشرفت توسعه آنها منوط به گذر و عبور از این بحرانها مىباشد، بحران یکپارچگى است. کشورى که دچار بحران یکپارچگى باشد هیچگاه نخواهد توانست راه رشد، تعالى و سعادت و کمال خود را طى کند چرا که قومیتهاى مختلف درون جامعه هرکدام خود را تافتهاى جدابافته از کل احساس نموده و به یک هویت جامعه که کل کشور و قلمروهاى سرزمینى آن را در بر گیرد باور ندارند. بنابراین چنین جامعهاى دائما درگیر مسائل داخلى خود خواهد بود و انرژى و سرمایههاى مادى و معنوى آن در مسیر رشد، شکوفایى و بالندگى هزینه نخواهد شد. در چنین شرایطى صاحبنظران اعتقاد دارند یکى از مهمترین راهکارهاى برون رفت از بحران یکپارچگی، تاکید و تمرکز بر اصول مشترک فیمابین اقوام و گروهها و طوایف مختلف درون جامعه است؛ لذا مهمترین مبانى و اصول مشترکى که مىتواند موجد وحدت و تقویت همگرایى و یکپارچگى ملى تلقى گردد به قرار زیر است که کارشناسان و اندیشمندان مىبایست هرکدام از آنها را در یک فرصت شایسته، در جایگاه خود تبیین نمایند؛
دین و مذهب واحد، سرزمین مشترک، زبان مشترک، نیازهاى اولیه و ثانویه، اصول مشترک انسانی، دشمن مشترک، فرهنگ و آداب و سننن مشترک و نژاد واحد.
2- در این برهه حساس و در پى فشارهاى غیر معقول غربىها با آن قطعنامههاى سیاسىشان در باب تکنولوژى بومى انرژى هستهاى براى از کار انداختن ماشین توسعه در ایران، دولت و ملت برخواسته حق خویش پافشارى نمودند و غرب و متحدانش را بر خواسته ناحق خود نکوهش نمودند و این پایدارى و استقامت تکمیل نخواهد شد، مگر آنکه این عزم و اراده با “اتحاد ملی” مثال زدنى شود و اتحاد عمومى احزاب و گروههاى مختلف عرصه را بر عدالتستیزان ننگ و شرایط مطلوب ملى را ایجاد کند. باتوضیحات ارائه شده این وحدت ملی،مستلزم بایستههایى است که ذیلا به آنها اشاره مىگردد:
- مدیران ارشد نظام اسلامی، متولیان و صاحب منصبان حکومتى از ورود به هرگونه منازعات سیاسى و باندى و تبارگرایىهاى حزبی، خوددارى نموده و در کمال صداقت و صمیمیت به مردم خدمت کنند.
- برقواى سه گانه کشور فرض است با اجرایى نمودن تئورى عدالت از شعارگرایى پرهیز نموده و با پیشرفت در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رفاهى و سیاسی، عملا مردم را به سوى وحدت سوق دهند و آنها را به آتیه دلگرم نمایند.
- سوار شدگان بر مسند قدرت باید با احساس مسئولیت تام وتمام - چه شرعى و چه انسانی- و با رعایت منافع ملى و با دورى از هرگونه اقداماتى که زمینه دشمنى را مهیا مىکند و احترام خاص براى اندیشههاى مختلف و استفاده از تمام افکار و استعدادهاى بالقوه صرفنظر از گرایشهاى حزبى و باندی، بستر لازم را براى اجرایى شدن پیام نوروزى مقام معظم رهبرى آماده سازند.
- ضرورى است به دور از مصلحتهاى تنگحزبى و باندی، به نقش، نظر، نقد، جایگاه آراء منافع و مطالبات قانونى مردم بیش از این عنایت شود تا زمینه امیدوارى و اتحاد ملى مهیا گردد.
- اصحاب جراید، مطبوعات، رسانه ملی، گویندگان، نویسندگان، مسئولان و تریبونهاى عمومی، از هرگونه اظهارنظرهاى تعصبی، غیرکارشناسانه و غیرمسئولانه خوددارى و در یک فرآیند منطقی، عملکرد نظام اجرایى و کمبودها و نیازهاى مردم را منعکس و واقعیات جامعه را بیان و با حفظ امنیت ملی، از ابراز هرگونه مطالب غیرواقعى و مصلحت گروهى دورى نمایند، تا اعتماد افکار عمومى بیشتر و بهتر در جامعه تقویت شود.
- در یک بسیج عمومى و اراده ملی، اجراى قانون، معیار همه اعمال و اقدامات قرار گیرد و حق هرکس باتوجه به شان اجتماعىاش برابر قانون داده شود و هیچکس حق ندارد خود را فراتر از قانون تلقى کند و با قانونشکنان نیز به دور از توجه به شخصیت حقیقى و حقوقى افراد، باید برخورد جدى به عمل آید.
3- استاد شهید مرتضى مطهری(ره) در جستجوى خود براى دستیابى به عاملى نیرومندتر و پایدارتر در ایجاد وحدت،اتحاد و اجتماع باتوجه به آموزههاى قرآنی، به عامل معنوی، روحى و عاطفى مىرسد. در تحلیل قرآنى از ویژگىهاى بشر، وى که شناخت خود از انسان را برپایه دادههاى وحیانى و آموزههاى نبوى و ولایتى نهاده است، به عنصر همدلى مىرسد که حالتى عاطفی، معنوى و روحى است. همدلى که وى از آنان سخن مىگوید در مسئله تالیف میان مومنان به خوبى مطرح و تبیین شده و در آیه 63 سوره انفال بدان پرداخته شده است.
4- از این نکته نیز نباید غافل شد که اتخاذ شعار اتحاد ملى که بیشتر با اوضاع و احوال داخلى کشور مرتبط است مىتواند در راستاى توجه جدى به موارد ذیل باشد:
- ورود به مرحله سرنوشتساز مسئله هستهاى ایران
- در پیش بودن انتخابات مهم هشتمین دوره مجلس شوراى اسلامی
- وجود برخى نا امنىها در کشور از قبیل حوادثى چون تاسوکى زابل، بمبگذارى زاهدان، انفجارهاى خوزستان، آشوبهاى آذربایجان، تجمعات معلمان و ... که همگى در راستاى سیاست بحرانآفرینى آمریکا در ایران است.
- تلاش گسترده دولت و ملت براى تحقق برنامههاى چشمانداز 20 ساله
5- وحدت، عنصر و مولفه اصلى اجتماع را تشکیل مىدهد.بىوحدت و اتحاد میان اشخاص انسانى و افراد بشری، اجتماع معنا و مفهوم درستى نمىیابد و امکان تحقق خارجى براى جامعه فراهم نخواهد شد. اگر براى اجتماع و جامعه انسانى در برابر فرد، اصالت و هویت مستقل و جداگانهاى هم فرض نشود و اجتماع را امرى اعتبارى محض و مجموعهاى از افراد و اشخاص بدانیم، چنان که برخى از اندیشمندان در برابر اصالتبخشى و هویتدهى دیگرانى چون علامه طباطبایى و شهید مطهرى بر این باورند، بازهم نمىتوان از ارزش اجتماع و جایگاه تاثیرگذار و نقش سازنده و مثبت آن در راستاى تکاملى بشر چشمپوشى کرد و آن را نادیده گرفت. هر امر و پدیدهاى باتوجه به کار ویژه آثار و کارکردهاى آن مورد ارزشگذارى قرار مىگیرد. بر این اساس مىبایست اجتماع را به عنوان یکى از مهمترین پدیدههاى انسانى دانست که کارکرد و نقش بسیار تاثیرگذارى در زندگى انسان و دستیابى وى به کمال و سعادت را دارا مىباشد.
از این روست که قرآن به اجتماع و جامعه انسانى به عنوان پدیده مثبت و سازنده در زندگى انسانى توجه و اهتمام ویژهاى مىگذارد و با فراهم آوردن ابزارها و راهکار و اتخاذ مواضع و دستورهاى شرعى مىکوشد تا پایههاى این پدیده را استوار و تحکیم بخشد. بیان آثار، اهمیت و ارزش و عوامل وموانع ایجاد پدیده اى به نام جامعه و اجتماع در قرآن بیانگر اهتمام قرآن به اجتماع است که برادرى ایمانى مهمترین رکن وحدت و انسجام اسلامى در جامعه به حساب مىآید.
6- امت اسلام در گستره جغرافیایى وسیعى با ملتهاى متعدد زندگى مىکنند. روشها و تجربیات تاریخى مشترک چندانى ندارند ولى در بسیارى از امور از اشتراک سود مىبرند. این مسئله موجب مىشود تا بتوانند براى رسیدن به سعادت ملى خود از آن بهرهمند گردند. تفکر انسجام اسلامى به معناى آن است که ملتهاى مختلف اسلامى باهمه تنوع واختلافات روشى وتجربهاى مىتوانند از الگوهاى مشترکى استفاده کنند و در راستاى منافع مشترک حرکت کنند. براى رسیدن به این هدف مىبایست از واگرایى و عوامل ایجادى آن کاسته و به علل وحدتآفرین و همگرایى افزود.
مشکلى که ملتها و دولتها با آن روبرو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آنجا آغاز مىشود که با تغییر شرایط تاریخى و اجتماعى و مشکلات داخلى و بحرانهاى بیرونى دستیابى به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال مىگردد و عوامل درونى و بیرونى آسیبزا و بحرانآفرین موجب مىشود که دستیابى به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایى عوامل ایجادى اتحاد و موانع واگرایى اجتماعى مىتواند دولتها و ملتها را براى عبور از بحرانها و دستیابى به اهداف کمک و یارى رساند.
براى رسیدن به انسجام اسلامى لازم نیست از عناصر ملى و فرهنگى خود چشمپوشى کرد و یا دیگران را به اتحاد فرهنگى و ملى خود فرا خواند بلکه باتوجه به عناصر ملى و درکنار آن مىتوان از فرصتها و ظرفیتهاى یکدیگر بهرهمند شد. بویژه اینکه به جهت وحدت دینى در بسیارى از روشها و فرهنگها از اشتراک برخورداریم. بنابراین اگر ملتهاى منطقهاى اتحاد اسلامى و انسجام اسلامى خود را تشدید کنند، عوامل تفرقهافکن بیرونى و درونى نمىتواند براى واگرایى جمعى این ملتها کارى از پیش ببرد و در نهایت این ملتهاى منطقه اسلامى هستند که مىتوانند از همگرایى سود برده و براى رسیدن به آرامش و آسایش از توان و ظرفیت یکدیگر بهرهمند شوند.
7- تاکتیک وحدت مسلمانان نیز پیشینه درخشانى دارد. هرگاه مسلمانان در چارچوب تعالیم اسلامى به وحدت رسیده و اختلافات جزیى خود را کنار گذاشتهاندتمدن اسلامى دوران اوج خود را سپرى نموده است، پیروزىهاى اعراب مسلمان تا اندلس (اسپانیاى کنونی) در دوران آغاز خلافت اسلامى و پیروزى مسلمانان در جنگهاى صلیبى و شکست دادن پادشاهان اروپایى در این جنگ، فتوحات ترکمان عثمانى تا دروازههاى وین دوران سلطان محمد فاتح امپراتور ترک عثمانى همگى از شواهدى است که “تاکتیک وحدت” پیشینه درخشانى دارد. باتوجه به همین پیشینه درخشان است که متفکرین اسلامى تجدید دوران طلایى تمدن اسلامى را در وحدت مىبینند، نقطه مقابل این تاکتیک یعنى تفرقه نیز مىتواند دوران ضعف و ناتوانى کشورهاى اسلامى را بار دیگر زنده کند.
باتوضیحات ارائه شده دور از منطق به نظر نمىرسد که اذعان نماییم در عصر حاضر نیاز بیشترى به اتحاد و انسجام اسلامى احساس مىشود؛ زیرا دشمنان اسلام در شکل جنگهاى صلیبى به مقابله اسلام آمده و اکنون دوباره تمام کفر در برابر تمام اسلام قرار گرفته است. هوشیارى و هشدارى که گذشتگان ما بدان اشاره و تاکید داشتند امرى است که امروز بیش از دیروز احساس مىشود. ژرفاندیشانى مثل آیتالله شهید مرتضى مطهری(ره) حدود سه دهه پیش زنده بودن روح صلیبىگرى را در میان غربىها کشف و بیان مىکردند.
بنابراین راه تحقق انسجام اسلامى تبیین مبانی، اصول و ارزشها و آرمانهاى مشترک است که به دنبال آن منافع مشترک به دست مىآید و همگرایى وانسجام را عینیت مىبخشد. بنابر قول یکى از صاحبنظران تقریب مذاهب، ما مسلمانان در 90 درصد مسائل اشتراکات داریم و فقط در 10 درصد مسائل با یکدیگر اختلاف نظر داریم پس چگونه است که دشمن با بهره گیرى از این 10 درصد ضعف مسلمانان آنها را به رویارویى و تنازع میان یکدیگر بر مىانگیزد و ما با وجود نود درصد اشتراکات نمىتوانیم وحدت صفوفمان را روز به روز تقویت نماییم. بنابراین شایسته است مسلمانان جهان با تقویت انسجام اسلامى و استحکام پیوند واتحاد خود راه نفوذ دشمنان را بسته و توطئههاى آنان را خنثى نمایند.
در خاتمه به وجود برخى از راهکارهاى تحقق “اتحاد ملی” و “انسجام اسلامی” که بحق از شعارهاى حکیمانه مقام معظم رهبرى مىباشد در ذیل اشاره مىشود:
1- عمل به دستورات و تعالیم الهی، قرآن کریم و عترت مطهر 2- توجه جدى به مقوله کار و تلاش وتولید علم 3- مقابله جدى با توطئههاى اختلاف برانگیزانه دشمنان 4- توجه جدى به سند چشمانداز 20 ساله کشور 5- جلوگیرى از ایجاد شکاف میان ایران وکشورهاى همسایه 6- تعمیق عمیق جایگاه اتحاد و وحدت اسلامى در میان دولتها و کشورهاى اسلامى 7- تلاش مضاعف دولتهاى اسلامى براى رفع مناقشات و مشکلات فلسطین، عراق، لبنان و...