جدول مقابسه خانواده شماره 2

2-بررسی مقایسه ای ویژگی های خانواده متعادل . خانواده متزلزل از نظر همخوانی انتظارات . امکانات

خانواده متعادل

خانواده متزلزل

-                   والدین برنامه منظم و از پیش تعیین شده ای برای همخوانی خواسته هایشان از فرزندان و توانایی های آنان دارند .

-                   مسئولیت سپاری ، از روال صحیح و قانونمندی تبعیت می کند

-                   اعتماد به نفس فرزندان رشد می یابد .

-                   روحیه شادکامی و مسرت بر فرزندان حاکم است .

-                   مسئولیت پذیری اجتماعی در فرزندان وجود دارد .

-                   فرزندان از دریچه خوش بینی به آینده می نگرند .

-                   فرزندان از توانایی های خود به مرور اگاه می شوند

-                   به تمایلات اصولی و علایق صحیح فرزندان توجه کافی مبذول می گردد .

-                   فرزنادن امید و نشاط برای زندگی متعادل در آینده خواهند داشت .

-                   توقع والدین از فرزندان منطبق بر توانمندی های فرزندان است .

-                   فرزندان با خودشان مقایسه می شوند .

-                   والدین از فرزندان به طور تصادفی و فاقد برنامه انتظار دارند .

-                   مسئولیت سپاری ، دارای ضابطه ای نمیباشد .

 

-                   فرزندان احساس تزلزل و بی ثباتی م یکنند .

-                   روحیه یأی آلود و افسردگی ، در چهره فرزندان مشاهده می شود .

-                   فرزندان در سازگاری اجتماعی مشکل دارند .

-                   فرزندان از دریچه بدبینی به آینده می نگرند .

-                   فرزندان به تدریج  به ناتوانائیهای خود واقف می شوند .

-                   هر گونه تمایل و علاقه فرزندان ، نادیده گرفته می شود 

 

-                   فرزندان زمینه مناسبی برا ی زندگی متزلزل در آینده خواهند داشت .

-                   از فرزندان توقع بیش از توانایی وجود دارد .

 

-                   فرزندان با دیگران مقایسه می شوند .

 

 

 

 

 

 


جدول مقابسه خانواده شماره 1

-جدول مقایسه خانواده متعادل وخانوده متزلزل به صورت کلی

ردیف

ویژگی های خانواده متعادل

ویژگی های خانواده متزلزل

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

برخورداری ار بینش تکاپویی (ارزش دادن به هم )

تبادل عاطفی ( قلبی ، کلامی ، عملی )

مثبت گرایی

تفاهم صداقت توأم با دوستی

همگرایی ( هماهنگی ، تشخیص مصلحت )

رفاقت

همراهی ، تکامل ( به مثال دوبال )

مشارکت

منطق

حق سالاری

خودشموفایی

شادکامی

آگاهی

بزرگ منشی

عیب پوشی و راز داری

انتقاد سازنده

احترام متقابل

برخورداری از بینش جزمی ( دگماتیک )

انجماد عاطفی

منفی گرایی

تخاصم ( دروغ گویی )

واگرایی ( نفع شخصی )

 لجاجت

تک روی

مفارقت

زور

مرد سالاری – زن سالاری – فرزند سالاری

خودزیانی

تلخ کامی

ناآگاهی

کودک منشی

عیب جویی ، رازگویی

انتقاد مخرب

بی احترامی

 

 

 

 

 


بحران در شناخت انسان

بحران در شناخت انسان

بحران های انسان شناسی معاصر در چهار مورد زیرمورد توجه قرار دارند .

1-ناسازگاری تئوری ها با یدکریگر و فقدان انسجام درونی :

 با آن که همه دانشمندان مدعی اند که بر اساس واقعیت های خارجی و داده های تجربی ، تئوری و تصویر خود از انسان را ساخته اند و تئوری های آنان با واقعیت های خارجی تأیید می شود ، اگر مجموعه توجیهاتی را که این تئوری ها ارائه می کنند در نظر گیریم ، می بینیم که وحدت طبیعت انسان ، نامعلوم است و ما با یک تصویر از انسان و یا تصویرهای مختلفی که قابل جمع با یکدیگر باشند رو به رو نیستیم . برای نمونه تصویر رفتار گرایی مانند اسیکنر ، جامعه شناس سیاسی و اقتصاد دانی مانند کارل ماکس ، جامعه شناسی مانند دورکیم ، پیروان دیدگاه زیست شناسی و وجودگرایانی مانند ژان پل سارتر در خصوص آزادی و اختیار انسان را در نظر گیرید که چگونه با یکدیگر ناسازگار و غیر قابل جمع می باشند : رفتار گرایان به طو رکلی منکر پدیده ای به نام اختیار هستند ، مارکس از محکوم بودن آزادی و اختیار انسان نسبت به جبر تاریخی و روابط تولید سخن می گوید ، دورکیم بر جبر اجتماعی تإکید می ورزد ، زیست شناسان از نقش سرنوشت ساز عناصر زیستی سخن به میان آورده اند و ژان پل سارتر آزادی بی قید و شرط انسان را که می تواند از اقتضائات زیتس خود فراتر رود و قوانین لایتغیر جهان طبیعت را زیر پا بگذارد ، مطرح می کند . ماکس شلر در این زمینه می گوید : امروزه حتی انسان شناسی متکی به الهیات ، بر خلاف گذشته با یکدیگر متناقض یا یکسره ب یاعتنا به یکدیگر هستند و تصور و تلقی واحدی از انسان ارائه نمی دهند .

 

 

2-نبود داور کارآمد و مورد قبول همه

درعلوم طبیعی علاوه بر پارهای قوانین که تقریباً مورد قبول دانشمندان علوم طبیعی است ، روش تجربی نیز در نزد اکثر قریب به اتفاق دانشمندان بهعنوان داور نهایی پذیرفته شده است . هر چند در میزان کارآیی آن پاره ای مناقشات وجود دارد ولی در علوم انسانی – چنان که ارنست کاسیرر یاد آور می شود – حتی درون هر یک از رشته های علوم انسانی هیچ اصل علمی یافت نمی شود که مورد اتفاق همگان باشد ، از این رو نیاز به دارو کارآمد ضرورتی دو چندان می یابد.

3-نادیده گرفتن گذشته و آینده انسان :

 تئوری های انسان شناسی تجربی هیچ سخنی در باب گذشته و آینده انسان ( جهان پس از مرگ ) ندارند . اگر انسان با مرگ نابود نشود – چنان که همینگونه است – این تئوری ها از ارائه هر گونه توضیح و تبیینی درباره ویژگی های آن و روابط اش با زندگی این جهان انسان ، ناتوانند ، چنان که از گذشته ای که برای وی وجود داشته است ، غافلند . نقش و تأثیر عوامل مافوق مادی در سرنوشت انسان و پدیده های انسانی نیز مسیله دیگری است که تیوری های انسان شناسی تجربی نمی توانند از آن سخن گویند و آن را تبیین کنند .

4- ناتوانی از تبیین مهم ترین پدیده های انسانی :

نظریه و مکتبهای انسان شناسی معاصر ، از تبیین مهمترین پدیده های انسانی در این جهان نیز ناتوان هستند و از این جهت نیز انسان شناسی با بحران روبروست . زبان یکی از مهمترین پدیده های انسانی و احتماعی است و اهمیت آن تاحدی است که برخی از دانشمندان علوم انسانی معتقدند هر مکتبی که بتواند از عهده تبیین زبان به خوبی برآید می تواند سایر پدیده های انسانی را نیز تبیین  کند ، در حالی که انسان شناسی معاصر از تبیین و تفسیر برخی از ابعاد زبان درمانده است . به عنوان مثال دیدگاهی که انسان در حد یک ماشین یا حیوان تکامل یافته تصویر می کند چگونه می تواند انتقال انسان به واژه پردازی و معنای ساختار های جدید و ابداعی را که برای اولین بار با آن مواجه می شود توجیه کند و نقش خلاقیت ذهن انسان در فهم این گونه ساختار ها را تبیین نماید ؟ و یا نمادسازی تا این حد گستردهء انسان در گستردهء تفهیم و تفهم ( واژه پردازی برای انتقال مقاصد ) را که فراتر از مبادله اصوات در حیوانات است ، تبیین نماید ؟ چومسکی معتقد است « خلاقیت و ساختمند بودن ،‌از ویژگی های زیان انسان است .»

با توجه به محورهای چهارگانه بالا ملاحظه می شود که در جامعه امروزه ایران که جامعه بعد  از انقلابی است بحران هایی بشرح زیر بروز کرده است که از جهات مختلف ، انسان ها ( بخصوص جوانان ) را تحت تأثیر خود قرار داده و تربیت و زندگی سالم اجتماعی انان را به انحراف کشیده و برای خانواده هایشان نگرانی شدید بوجود آورده است . این بحران ها بطور مشخص عبارتند از : بحران  انفجار جمعیت ، انفجار دانش و اطلاعات ، انفجار ارزشها ، انفجار بزهکاری ،‌بحران روانی و بحران از خود بیگانگی .

الف- بحران انفجار جمعیت و مشکلات متعدد ان : امروز مردم جهان مشکل ازدیاد جمعیت را به عنوان یکی از مسایل مهم و قابل توجه زمان خود پذیرفته اند و به این حقیقت آگاهند که با وجود در نظر گرفتن و اجرای راه حل ها و تدابیری چون تنظیم خانواده و کنترل موالید باز هم در آینده نسبتاً نزدیک مشکل ازدیاد جمعیت ،‌رفاه و آسایش آنان را به میزان قابل ملاحظه ای تهدید خواهد کرد . این انفجار ، باعث ازدیاد غیرمنتظره مدرسه روها شده و مشکلاتی از قبیل «کاهش کیفیت آموزشی ،‌عدم توجه به توانایی های فردی در یادگیری ، کمبود ساختمان مدارس ، کمبود وسایل آموزشی و کمک آموزشی ،‌کمبود کلاس و فضای آموزشی مناسب ، کمبود منافع ملی ، نارسایی های اداری و مقرراتی ، کمبود معلم و گسترش کم سوادی ، به هم خوردن شیوه های ترتیبی و فرار از مدرسه ،افت تحصیلی ، ترک تحصیل زیاد ،‌بازماندگی از تحصیل و  گسترش معضلات اجتماعی را در پی خواهد داشت ، لذا یکی از بهترین راه های مقابله با این بحران ، تقویت نقش و کارآمدی خانواده ها است .

ب بحران انفجار دانش و اطلاعات :امروزه حجم اطلاعات و دانش به شدت افزایش یافته است و ان چنان در حال تغییر و تحول و فزونی است که انسان ها هنوز قادر به طبقه بندی و انباشتن منظم و بهره برداری درست از آنها نیستند . گفته می شود 10 سال بعد هر 70 روز اطلاعات دو برابر می شود و هر پنج سال یا اندکی بیشتر دانش انسان منسوخ خواهد شد ،‌همچنین مقدار دانش عملی که در اختیار ما در هنگام مرگ وجود دارد ، نیز در حدود صد برابر دانشی است که در زمان تولد ، وجود داشته است . ثبت 24 اختراع در جهان در هر ثانیه و از طرفی کاهش میزان مطالعه در کشور ما ایران و افزایش روز به روز کم سوادی نسبت به تکنولوژی جدید ، و در کل انفجار باور نکردنی دانش ، موجب وحشت شده و ما را در خود غرق می سازد . مگز این که با این ثروت رو به رشد اطلاعات ،‌کنار بیاییم و به این دو سؤال اساسی پاسخ دهیم که چه دانشی را باید برگزینیم و چگونه آن را سازمان بدهیم و چگونه به نفع خانواده و انسان ها از آن استفاده کنیم ، به عبارت دیگر ، در اینجا توجه به هدف و نظو و ترتیب اطلاعات و نحوه استفاده از آن بسیار مهم است . یکی از بهترین و مؤثرترین راه های مقابله با این مشکلات و یا استفاده بهینه از اطلاعات و ترکش های بحران انفجار دانش ،‌بهره گیری از برنامه ریزی بر خانواده ها است که لازمهء آن هم تقویت بنیاد تربیت در خانواده هاست .

ج بحران انفجار ارزشها : با کاهش یافتن ابعاد زمان و مکان برای زندگی انسان ، این حقیقت بیش از هر زمان دیگر برای انسان ها جلوه گر شده است که دنیای امروز بسیار کوچک شده و روز بروز هم در حال کوچکتر شدن است . نکته قابل توجه این است که باصطلاح با « کوچک شدن جهان» فواصل جغرافیایی و فاوصل فرهنگی و اجتماعی نیز کوچکتر می شود و به همین دلیل انسان های امروزی خود را ،‌ روز به روز  به یکدیگر نزدیکتر و نیازمندتر می یابند . در چنی شرایطی است که برخورد ارزشها اتفاق می افتند ، تضاد میان ارزشها و فرهگ ها تظاهر می شوند و جدال ارزشها صورت جدی به خود می گیرد و سیل بنیان کن ارزش ها اتفاق می افتد ، تضاد میان ارزشها و فرهنگ ها تظاهر می شوند و جدال ارزشها به صورت جدی به خود می گیرد و سیل بنیان کن ارزشهای وارداتی بخصوص از جانب جوامع توسعه یافته سرازیر می گردد و به همراه خود الگوهای اعتقادی و رفتاری متفاوتی را به ارمغان می اورد . مثل رشد چشم و هم چشمی ،تجمل گرایی ،‌ احساس فقر روز به روز ، از دست دادن هویت خانوادگی و ملی ،‌آزادی زیاد از حد در معاشرت ها ، دور شدن از بزرگترها و رشد طلاق و جدایی ها . اینجاست که نقش تحکیم خانواده و آگاه سازی والدین و مربیان با اصول درست تربیت نقش سازنده خود را ظاهر می سازد. با آموزش و رشد فرهنگ ملی است که در جامعه ، می توان نسل های اجتماعی را در مقابل خطرات این تهاجم مرئی و نامرئی محافظت و حمایت نمود تا د رحالی که جامعه با آغوش باز به سوی تغییرات و تحولات مطلوب و سلامت بخش و یک زندگانی مترقی ، پیشرفته و ثمربخش دنیوی و اخروی پیش می رود و در همان حال هم از خطرات و مشکلات ناشی از عدم کاربرد صحیح اصول علمی و یا کاربردهای ناسالم فراورده های صنعتی باخبر باشدو از هجوم ارزش های مادی و توخالی و ورود فرآورده های ناسالم و نامطلوب جوامع صنعتی به اصطلاح پیشرفته امروزی جلوگیری نماید .

د- بحرانهای بزهکاری : به هم  خوردن تعادل جمعیتی شهر ، از بعد روستایی و شهری و قومیتی ، زبانی و آداب و رسوم ،‌ به علت مهاجرت های بی رویه ، رشد تورم و بیکاری ، افزایش سن ازدواج ، کاهش سن بزهکاری ، اعتیاد و سایر انحرافات ،‌صنعتی شدن جوامع و از بین رفتن خانواده گسترده ، عوض شدن جایگاه ها و نوع تفریحات ( قبلاً زیارتگاه بود یا بازی های محلی ) ،‌افزایش مرتب فاصله طبقاتی ، رشد روز افزون کودکان خیابانی به علت نزاع و درگیری درون خانواده ، تمایل به استقلال طلبی فردی ، از هم گسیختگی نظام خانواده به انگیزه های واهی و طی مسیر کوتاه برای ثروتمند شدن ،‌رشد گروه های تبهکار ضد اخلاقی ، بی سرپرستی و بد سرپرستی و .  مصداق های بارز بحران جامعه شناختی است که منجر شده است تا انسان معاصر و خانواده ها مرتباً در معرض آسیب و تهدید قرار گیرند . لذا برای مصونیت از این خطر ،‌یکی از راه کارهای مؤثر ،‌پرداختن به تربیت و تقویت بنیاد خانواده است .

ه بحران روان شناختی : کاهش هزینه سرانه بیماران روانی ( به قول یکی از مسئولین وزارت بهداشت و درمان در آبان ماه 1381 ) به 13 ریال ، رشد آلودگی های هوایی ، صوتی ، غذایی ، وجود بیش از اندازه فشارهای روانی بر روی افراد به علت های مختلف ، رشد بیماری های قلبی ، سرطان ، افسردگی ، اعتیاد و کاهش عواطف و احساسات انسانی همه بیانگر وجود این بحران هستند ،‌که حل آن در سایه سالم سازی خانواده ها ،‌ایجاد بهداشت روانی و تحکیم مبانی خانواده امکان پذیر است .

و بحران از خود بیگانگی : در نمیه دوم قرن چهاردهم میلادی در ایتالیا و سپس در دیگر کشورهای اروپایی ،‌جنبش ادبی و هنری و سپس فلسفی و سیاسی پدید آمد که مدعی بود منزلت و جایگاه انسان ، چنان که باید در قرون وسطی مورد توجه قرار نگرفته و بشر در این دوران دچار نوعی از خودبیگانگی شده است . آنها راه نجات از این وضعیت را فاصله گرفتن از نظام دینی حاکم در آن دوران ( نظام کلیسایی ) و بازگشت به عصر خرد ورزی روم و یونان باستان می دانستند و بدین ترتیب . اومانیسم به عنوان یک نگرش کلی با مدار و معیار قرار دادن انسان برای همه چیز ، سیطره و رواج یافت و اصالت انسان مورد توجه قرار گرفت . اما غافل از این که همین خود مقدمه ای برای از خود بیگانگی انسان ها شد .

مفهوم از خود بیگانگی :‌در میان موجودات ملموس و محسوس جهان ما ، این فقط انسان است که می تواند هویت واقعی خود را دگرگون سازد ،‌تعالی ببخشد و یا آن را به رکود و سقوط مبتلا  سازد . همچنین این فقط انسان است که می تواند هویت واقعی خود را دگرگون سازد ، تعالی ببخشد و یا آن را به رکود و سقوط مبتلا سازد . همچنین این فقط انسان است که می تواند هویت واقعی خویش را با علم آگاهانه حضوری بیابد از خود غافل شود، خود را فراموش کند ، هویت واقعی خود یعنی روح انسانی خود را بفروشد و ا زخود بیگانه شود . بیگانگی انسان از خود ، یکی از مهم ترین مسائل انسان شناختی بخصوص در جامعه امروزی است که در رشته های مختلف عاوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است . این مفهوم که در زبان های اروپایی با واژه alienation  از آن یاد می شود مفهومی جامعه شناختی ،‌روان شناختی ، فلسفی ، ارزشی ( اخلاقی و حقوقی ) و حتی روان پزشکی است و در اکثر رشته های مختلف علوم انسانی تجربی از آن سخن به میان آمده است . دائره این مفهوم گاه آن قدر توسعه می یابد که شامل انسان نابسامان anomic  دورکیم ، دوگانگی شخصیت در روان شناسی و امثال آن می شود و گاه بر این تأکید می گردد که نباید مفهوم ا زخود بیگانگی را با این مفاهیم به هم آمیخت .

واژه alienation  در طول زمان گاه مفهومی با بار ارزشی مثبت و غالباً معنایی با بار ارزشی منفی و ضد ارزش داشته است .

از خود بیگانگی از ابعاد مختلفی مورد توجه دانمشندان قرار گرفته و از اختیاری یا جبری بودن ، فطری یا غیر فطری بودن ، اشکال مختلف ،‌عناصر سازنده و پیامدهای ان سخن به میان آمده است . پرداختن به همه این ابعاد و نقد و بررسی دیدگاهها و دلایل آن در این کتاب ،‌نه میسر و نه ضروری است ، از این رو به اشاره ای گذرا در این زمینه اکتفا می کنیم .

ریشه های مقابله با مسأله « ا زخود بیگانگی » را باید در تعالیم ادیان آسمانی جستجو کرد . این ادیان آسمانی هستند که بیش و پیش از هر متفکر و مکتبی ،‌مسأله  را با بیان های گوناگون مطرح کرده ، نسبت به آن هشدار داده ، نمودهای آن را بیان کرده و برای پیشگیری و درمان آن ، راه حل های علمی ارائه کرده اند .

با این همه در مباحث علوم انسانی و اجتماعی نوعاً طرح و تبیین مفهوم از خودبیگانگی به صورت فنی و علمی به برخی از دانشمندان سدهء هیجدهم و نوزدهم میلادی به ویژه هگل ، فوئر باخ و مارکس نسبت داده شده است . وجه مشترک این سه متفکر در زمینه رابطه دین و از خودبیگانگی آن است که هر سه ، دین را موجب از خود بیگانگی بشر می دانند و معتقدند که فقط زمانی بشر خویشتن خویش را باز می یابد که دین را کنار نهد ، و دست کم تا دین بر اندیشهء بشریس حاکم است ،‌از خودبیگانگی گریبانگیر آدمی است . و این سخن دقیقاً نقطه مقابل بینش ادیان آسمانی و به ویژه اسلام و قرآن در مسأله از خود بیگانگی از منظر دینی به صورت مستقل مورد توجه  جدی دانشمندان مسلمان قرار نگرفته و تلاش اندیشه ورزان را می طلبد .

قرآن و از خودبیگانگی :‌

در بینش قرآنی حقیقت انسان را روح جاودانه او تشکیل می دهد که از خدا نشأت گرفته و به سوی او باز می گردد و انسان هویت « از اویی »  و « به سوی اویی » ( انا لله و انا الیه راجعون ) دارد. اصولاً در بینش اسلامی شناخت دقیق و صحیح انسان بدون در تظر گرفتن رابطه انسان با خدا ، میسر نیست . هستی انسان عین ربط به خداست و بریدن و جدا کردن انسان از خدا ،‌هویت واقعی انسان را در پردهء ابهام فرو می برد و این حقیقتی است که در مکتب های غیرالهی ، مورد غفلت و یا انکار قرار می گیرد .

بنابراین مسأله از خود بیگانگی از دیدگاه قرآن را باید در این چارچوب مورد توجه قرار داد . دومین نکته شایان توجه در این خصوص ،‌آن است که نامگذاران مسأله از خودبیگانگی ، انسان و زندگی وی را در زندگی دنیوی و نیازهای مادی و احیاناً نیازهای معنوی وی را در چارچوب زندگی دنیوی خلاصه کرده اند . انسان را تا حد اموری مادی تقلیل داده و به کلی صورت مسأله را نادرست و وارونه مطرح کرده اند و در چنین فضایی آنچه مورد غفلت واقع شده است هویت واقعی انسان است و در واقع تئوری از خود بیگانگی آنان خود مصداق و نیز علت از خود بیگانگی است .

قران مجید بارها نسبت به غفلت از خود و سرسپردگی انسان نسبت به غیر خدا ، هشدار داده است. از قبیل خودفراموشی ،‌خود فروشی و خود زیانی که در آیات زیر به آنها اشاره می شود .

« ولاتکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم انفسهم »

و همانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشی کرد .

و در جای دیگر می فرماید :

« بئسما اشتروا به انفسهم » آنچه که خود را به آن فروختید بد چیزی است .

همچنین در آیه دوازدهم . بیستم از سورهء انعام می فرماید : 

« الذین خسرو انفسهم فهم لایؤمنون » آنان که دچار خودزیانی شدند پس آنان ایمان نمی آورند .

با توجه به مطالب بالا ، قران که معجزه دین اسلام است ، انسان را خلیفه الله می داند ،رباطه او را با خدا رابطه مخلوق با خالق بیان می کند و او را برترین موجودات می شمارد . بدین ترتیب ملاحظه می شود که نه تنها دین موجب بی هویتی و یا از خود بیگانگی انسان ها نمی شود بلکه اگر به احکام آن به درستی عمل شود باعث تحکیم هویت انسان نیز خواهد شد و اگر والدین و مربیان تلاش کنند که رابطه فرزندان و نوجوانان خود را با دین نزدیک کنند نه تنها دچار بی هویتی و احساس حقارت نمی شوند بلکه زمینه آرامش روحی و بهداشت روانی و رشد انسانی آنان را نیز فراهم می کند . در غیر اینصورت طبیعی است که بحران های شمرده شده ، نخواهد گذاشت که ما فرزندان و جوانان دلخواه و سالمی را تربیت کنیم و انتظا رداشته باشیم که جامعه ای سالم و پیشرفته داشته باشیم .


نقش های خانواده ه

 

نقش ها و کارکردهای خانواده

نقش های خانواده :

اولین و مهمترین نهاد اجتماعی و تربیتی خانواده است که اثرات عمیقیش در رشد و تربیت فرزندان باقی می گذارد . خانواده یک واحد اجتماعی است که از ازدواج زن و مرد و تولد فرزندان تشکیل شده است . کودک در خانواده زبان می آموزد ، ارزش های اخلاقی را کسب می کند روابط اجتماعی با دیگران را می آموزد و نگرش های مربوط به فرهنگ جامعه را کسب می کند ، روح و روان شخصیت خود را با سلامت رشد می دهد .

خانواده در تربیت اجتماعی کودک وظایف و نقش های متعددی را بر عهده دارد .که اهم آنها عبارتند از :

1-خانواده بخشی از اجتماع : بین اجتماع  فرد و خانواده به صورت یک سیستم ، ارتباط وجود دارد . اگر خانواده به طور کامل وظایف اساسی خود را به انجام برساند ، جامعه سلامت خود را با استحکام و سالم ادامه خواهد داد .

هر گونه ارتباط و وابستگی والدین به فرزند و یا فرزند به والدین با هم ، پایه ای برای ارتباطات اجتماعی بعدی فرزندشان است .

2-خانواده به عنوان معلم : خانواده نقش ویژه ای در الگو شدن به فرزندان دارد . روابط والدین با هم و با فرزندان ، در اثر گذاری این الگو مؤثر است . کودک سخن گفتن ، راه رفتن ، آداب معاشرت، اداب غذا خوردن ، طرز لباس پوشیدن ، نحوه برخورد ، مهر ورزیدن ، پرخاشگری تعاون و همکاری ، مسئولیت پذیری ، همزیستی مناسب و ... را از پدر و مادر فرا می گیرد . در سال های قبل از دبستان رفتار کودک آینه رفتار والدین است هر چه انجام بدهد او منعکس می کند .

 

3-خانواده به عنوان کانون عاطفه امنیت :

امنیت و محبت یکی از بنیادی ترین ملزومات برای تربیت و رشد فرزندان است . کودکی که در سال های اولیه زندگی از محبت خانوادگی و امنیت روانی محروم گردد و یا به قدر کافی سیراب نشود سازگاری شخصی و اجتماعی او در بزگسالی با خطر جدی روبرو می شود . اساسی ترین وظیفه خانواده به خصوص در دوران قبل از دبستان براورد نیاز محبت و امنیت فرزندان است . یکی از روان شناسان به نام « هورنای » امنیت زا شرط اساسی زندگی می داند و معتقد است که والدین از طریق عدم ابراز محبت نسبت به کودک ، کتک زدن ، تبعیض قایل شدن ، رفتار غیر معقول ، استهزاء کردن  تحقیر کردن و طرد کردن ، امنیت کودکان را به خطر می اندازد و انها را در بزرگسالی با مشکل رفتاری مواجه می سازد .

4-مرکز فعالیت و رشد اقتصادی : همکاری در امور تولید و رشد اقتصادی ، با همفکری ، همگرایی ، هم اندیشی و و مشارکت حاصل می شود و به عینه اثبات شده است ، در بین اعضای خانواده هایی که همکاری و هم اندیشی و اتحاد وجود داشته از رشد اقتصادی مناسبی برخوردار شده اند .

5-خانواده به عنوان کانون اعتقادی : خداوند در قران مجید سوره آل عمران آیه 59 به پیامبر اسلام (ص) می فرماید :

فبما رحمه من الله لنت لهم و او کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ...

ای رسول ، با مهر و محبت و نرمی و ملایمت مردم را جذب خود ساختی و اگر تند خو و سخت دل بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند . از این جا در می یابیم که اولین و اساسی ترین شرط تربیت دینی :

?   برخورداری از خلق و خوی ملایم و سازگاری و تحمل و بردباری است .

?                خوش زبانی و بیان دلیل هر عمل و اگاه سازی کودک است .

?   عامل به گفتار بودن است . حکایت زنی که پسرش خرما خورده بود و او را به نزد پیامبر آورد تا نصیحت نماید مصداق مناسب این عامل است ، پیامبر فرمودند : امروز برو فردا بیا ، فردا که آمد فرمودند : فرزندم دیگر خرما نخور . زن پرسید : یا پیامبر چرا دیروز این سخن را نفرمودید ؟ فرمود : چون خودم خرما خورده بودم ، ( رطب خورده منع رطب کی کند ؟ ) اگر می گفتم اثر نمی کرد .

?   خودداری از زور و تنبیه بدنی : خداوند در قرآن « لااکراه فی الدین » را مطرح می کند . یعنی در امر آموزش دینی تنبیه و زور را منع می کند . زیرا طبیعتاً انسان به گونه ای آفریده شده است مه به هیچ وجه زور و تنبیه را نمی پذیرد .

?   بیان مطالب آموزشی و تربیتی در حد اقتضای سنی و درک و فهم کودک با زبانی کودک فهم 

چون که با کودک سرو کارت فتاد

پس زبان کودکی باید گشاد

کارکردهای خانواده :

با توجه به اینکه خانواده یکی از نهادهای اجتماعی است در طول تاریخ بشری دارای کارکردهای مختلفی بوده و هست . در جامعه ای گوناگون این کارکردها و وظایف به دلیل مسایل فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی اقتصادی و حتی سیاسی و جغرافیای گوناگون خواهد بود . و لیکن نقاط مشترک این کارکردها در تمام جوامع بشری عبارتند از :

1-بوجود اوردن و پرورش انسان هایی سالم و کارامد ، بوسیله تعلیم و تربیت مناسب .

2-ساختن جامعه ای سالم و پویا بوسیله تربیت انسان های سالم و کارآمد .

3-همکاری در امور تولید و رشد اقتصادی خانواده بوسیله تفاهم و همفکری بین اعضای خانواده .

4-همکاری در رشد و تکامل شخصیت انسان ها و رشد ابعاد اخلاقی ، اجتماعی و عقلانی اعضای خانواده با برقراری روابط صمیمی و مناسب .

5-ارضاء برخی نیازهای اساسی انسان ها مثل نیاز جنسی ، نیاز به تعلق ، نیاز به امنیت خاطر و تأمین امنیت روحی و روانی و سلامت افراد .

6-تولید نسل و فرزند داری : یکی ا زنیازهای اساسی انسان ها ، نیاز جنسی است که به نوعی محور اصلی کلیه اجتماعات بشری اسن . این میل در آدمی باید به شکل مناسب و با استفاده از روش معقول و پسندیده ارضاء گردد ، در سایه ارضای آن تولید نسل و بقای آدمی یکی از کارکردهای اساسی هر خانواده است .

7-اطلاعت از امر الهی و اجرای احکام مذهبی : زن و شوهر در پرورش اخلاقی یکدیگر و هم چنین تربیت و آموزش کودکان خودشان باید الگو بوده و عملاٌ کوتاهی نورزند تا فرزندان در عمل به آن بگروند .

8-همفکری و همکاری در امور مربوط به تغذیه و بهداشت عمومی اعضای خانواده . همه انسان ها برای زنده ماندن و خوب زندگی کردن ، به غذا و بهداشت نیاز دارند ، یکی از کارکردهای مهم خانواده توجه به این امر مهم است .

9-ایجاد و تأمین روحی اعضای خانواده : وجود محیط گرم ، روح افزاو بالندهء خانواده ، امنیت خاطر هر یک از افراد خاناوده را بیشتر می کند و تکیه گاه مطمئنی برای ایجاد آرامش برا یاعضای خانواده خواهد بود . یکی از کارکردهای مهم خانواده ایجاد چنین فضایی است که انسان ها به دور از دغدغه های تنهایی و محرومیت زندگی کنند و از زنده بودن خود لذت ببرند .

10-تعلیم و تربیت فرزندان : یکی از وظایف و کارکرد اساسی خانواده در طول تاریخ ، توجه به رشد اخلاق ، شناخت و نگرش و مهارت ها یفرزندان است . این وظیفه زمانی انجام می گیرد که والدین به امر تعلیم و تربیت و ایجاد مهارتهای شغلی فرزندان بخوبی توجه نموده و زمینه تحصیل بهتر آنان را در مراکز آموزشی بوجود بیاورند و محیط داخل منزل  را برای تمرکز حواس و تمرین محیط مناسبی سازند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحران های تهدید کننده انسان معاصر وخانواده

تعریف بحران : بحران در یک رشته علمی بدین معناست که آن رشته علمی ، از حل معضلاتی که برای آن بنیانگذاری شده است ناتوان باشد و در آن رشته ، نوعی سرگردانی و سردرگمی در پاسخگویی به سؤالهایی محوری پدید آید .

تلاش های فراوان فکری که پس از رنسانس در باب روشن ساختن ابعاد وجود انسان صورت گرفت ، داده های فراوانی را پیش روی بشر قرار داده است . وجود داده های فراوانی که انواع مسایل انسان شناحتی را فرا گرفته و ابعاد مختلف و زوایای تاریک وجود انسان را مورد تحقیق قرار داده است ، به رغم فراوانی و عظمت ان نه تنها نتوانسته ابعاد ناشناختهء وجود انسان را چنان که باید روشن سازد و معضلات موجود فرا راه شناخت این موجود ناشناخته را حل نماید بلکه خود دجار بحران است . نگاهی کلی به انسان شناسی معصر نشان می دهد که داده های مختلف این رشته ، از جهات گوناگون  دچار بحران است . ماکس شلر فیلسوف و انسان شناس آلمانی می نویسد : « هیچ وقت درعرصه تاریخ .. انسان آن قدر برای خود مسئله نبوده که امروزه هست ... علوم تخصصی که پیوسته تعدادشان رو به افزایش است و با مسائل انسان سرو کار دارند بیشتر پنهانگر ذات انسان در پرده حجابند .»

بحران عبارت است از مشکلی ( فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ) که به راحتی قابل مهار نباشد . چنانچه غفلت شود منجر به نابودی و یا تحول بنیادی و یا خسارت جبران ناپذیر شود .

 

 

 


انواع تبپ های خانواده

انواع تیپ های خانواده

خانواده ها از حیث کیفیت روابط اعضای ان به سه تیپ تقسیم می شوند :

1-خانواده متزلزل

2-خانواده متعادل

3-خانواده متکامل

خانواده متزلزل : خانواده ای است که از دورن تهی گشته ، مسئولیت ها به کنار رفته ، مدیریت تجزیه شده ، فردای روشن و امید بخش وجود ندارد ، اعضای خانواده رابطه ای با هم ندارند و برای هیچ یک از افراد حضور در آن خانواده آرامش خاطر و لذت ایجاد نمی کند .

خانواده متعادل : منظور از خانواده فاقد عیب و نقص نمی باشد ، بلکه ممکن است اعضای آن دارای مشکلات و موانعی هم باشند لیکن در شیوه مقابله با آنها روش منطقی اتخاذ می کنند . در این خانواده موقعیت و جایگاه هر یک از اعضا دارای ویژگی هایی است .

1-بینش تکاپویی در این خانواده حاکم است . یعنی بینشی که فرد را بر می انگیزد تا روابط زندگی را پدیده ای بسته و جبری و گریز ناپذیر نپندارند ، اعضای خانواده همدیگر را ارزشمند می دانند . به کرامت انسانی همدیگر احترام م یگذارند ، عرصه زندگی را به نواوری ها می گشایند .

2-تبادل عاطفی در برابر انجماد عاطفی وجود دارد . عواطف خود را با شیوه های قلبی ، کلامی و عملی تبادل می کنند ، به قلب اجازه ورود احساسات منفی را نمی دهند ، به وسیله زبان ابراز محبت می کنند و از بذل عواطف خالصانه دریغ ندارند . زن و شوهر روحیه همسر خود را می شناسند و محبت قلبی و کلامی را در عمل پیاده میکنند .

مثبت گرا هستند . از مهم ترین ویژگی های خانواده متعادل ، مثبت گرایی است . در این خانواده زوجین ، بیشتر زیبایی های همدیگر را می بینند . حتی المقدور از جنبه های منفی اغماض می کنند، از هنر خوب دیدن برخوردارند ، جنبه های خوب شخصیت همسر خود را تحسیت و تأیید می کنند ، جنبه های روحی مشترک اعضا را شناسایی کرده و به تقویت انها می پردازند .

4-در برابر تخاصم ، تفاهم دارند . برای رسیدن به تفاهم به حقوق متقابل  می اندیشند ، در حضور دیگران و در خلوت و تنهایی حریم یکدیگر را رعایت می کنند ، به سخنان هم با علاقه گوش می دهند ، از مقایسه همسر با دیگران به شدت پرهیز می کنند ، صداقت و راستی را همواره در وجود خود تقویت می کنند .

5-به جای واگرایی به همگرایی می اندیشند . در چنین خانواده ای اعضا با هم هماهنگی دارند ، تشخیص مصلحت زندگی را به منفعت شخصی خود ترجیح میدهند ، به قرار دادهای خانواده همگی احترام می گذارند ، انجا که پای مصلحت بزرگتری در میان باشد ، خواسته های فردی را فدای اهدف خانواده می کنند و رفاقت و یکدلی جایگرین لجاجت و رقابت ناسالم می شود .

6-مثل دو بال یک پرنده مکمل یکدیگر هستند . رشد و ترقی یکجانبه در این خانواده مورد نظر نبوده و از هر فرصتی برای رشد همدیگر و بهره وری از زندگی مشترک استفاده می کنند ، هیچکدام دیگری را بار دوش نمی پندارد .

7-به مشارکت به جا ی مفارفت می اندیشند ، برای پذیرفتن هر گونه موفقیت یا شکست احتمالی خود را آماده کرده و سهیم می دانند ، دست همت بالا زده با همیاری و قبول مسئولیت در زندگی ، بهترین جلوه مشارکت را به نمایش می گذارند . مشاور مطمئن و مطلوبی برای همدیگر هستند . مشارکت را در همه حال مثل : ( نگهداری فرزندان ، بیماری همدیگر ، مهمانداری ، نازایی ، نقص عضو و معلولیت ، بی کاری ورشکستگی مالی و ... ) سرلوحه زندگی خود قرار می دهند .

8-به حق سالاری به جای مرد سالاری یا زن سالاری معتقد هستند . روابط در چنین خانواده ای بر اساس حق و حقیقت تنظیم می شود . جنسیت ، سن ، تحصیلات هیچ کدام در برابر کلام منطق و  حق ارجحیت پیدا نمی کند ، در بحث و گفتگو ، خداوند ، منطق قوی ، استفاده از آخرین اطلاعات و پرهیز از تحکم را مد نظر قرار می دهند .

9-شادکامی در برابر تلخ کامی قبول دارند . مهم ترین عامل تعادل در خانواده متعادل ، مسرت و خوشرویی است . . گشاده رویی و خوش خلقی از ویژگی های مردم ممتاز است ، اعضای این خانواده به ظاهر شاد و با نشاط می اندیشند و از دریچهء روابط امروز ، فردایی روشن و پرامید را در ذهن خود به تصویر می کشند .

10- به بزرگ منشی در مقابل کودک منشی می اندیشند . برای این منظور ، بزرگواری و گذشت ، عیب پوشی و پرهیز از اشاعه بدی ها ، تقویت آرامش ، فرصت بخشی برای اصلاح اشتباهات و راز داری و احترام به شخصیت همدیگر را همواره مورد توجه قرار می دهند .

خانواده متکامل : خانواده ای است که بعد از تعادل به تکامل رسیده است . حداکثر قابلیتهای اعضای آن کشف شده و پرورش داده می شود . در رفع آسیب های روانی و اجتماعی سایرین و خانواده های وابسته گام برمی دارند . هدف هایی فراتر از منافع شخصی دارند ، ارتباطات اعضای خانواده با هم بر اساس اصول منطقی برقرار می شود و همه درجهت تقویت و رشد یکدیگر تلاش می کنند و خانواده از استحکام کافی برخوردار است .

 

 

 

 

 

 

انواع خانواده از لحاظ فرزند پروری

الف ) خانواده های آزاد منش : در این نوع خانواده ها رابطه بین اعضای خانواده بر اساس احترام متقابل است ، فرزندان به راحتی می توانند حرف دلشان را بزنند ، در مسایل خانوادگی اظهار نظر کنند و اگر والدین هم مخالف نظر آنها بودند با استدلال انها را راهنمایی می نمایند .

ب) خانواده های مستبد : در این نوع خانواده ها والدین هستند که تصمیم می گیرند و برای نظر بچه ها احترامی قایل نمی شوند ، فرزندان فقط آن چه  را که والدین می گویند باید اجرا کنند ، فرزندان در چنین خانواده ای آشفته ، منزوی ، پرخاشگر و ضعیف از لحاظ جسمی و روانی هستند .

ج) خانواده های سهل انگار : این گونه خانواده ها به فرزندان توجهی ندارند ، بچه ها هر کاری دلشان بخواهد می کنند و بسیاری مواقع هم در تشخیص ارزش و ضد ارزش دچار تعارض و مشکل می شوند . معمولاٌ احترامی در بین بچه ها و پدر و مادر نیست .

د) خانواده های وابسته به فرزند : این قبیل خانواده همیشه دوست دارند که بچه هایشان پهلوی انها باشد . محبت های افراطی می کنند . گاهی وقت ها به خاطر حساسیت بیش از حد در رفتار فرزندان ، انها را ناسالم می انگارند . اینگونه بچه ها از استقال لازم برخوردار نمی شوند و یا چنان جسور و بی نزاکت بزرگ می شوند که به راحتی به پدر و مادر خود توهین می کنند . بیشتر خانواده های تک فرزندی این گونه هستند . یعنی یا فرزند وابسته به خانواده است که معمولاٌ در زندگی زناشویی دچار مشکل می شوند و یا پدر ومادر وابسته به فرزند هستند که هنگام جدا شدن از فرزند دچار آشفتگی روحی و یا بیماری جسمی می شوند .

 


خانواده وکارکردهای آن

مقدمه

خانواده اولین جایی است که نوزاد آدمی پا به عرصه، وجود می گذارد و تعامل و هم اندیشی و اجتماعی شدن را در آنجا و از دامن مادر می آموزد و به همراه سایر اعضای خانواده پرورش می یابد . به همین دلیل لازم است تا والدین و در مرتبه، بعد، سایر اعضای خانواده با نیازهای روانی، مقتضیات سنی، تیپ شخصیتی کودکان و به طور کل تحولات جسمانی و روانی آنان، روش ها و اصول تربیت و ارضای نیازها آشنا باشند، تا بتوانند با تامین بهداشت روانی و تربیت، انسان هایی سالم از بعد روانی، جسمی و ذهنی، و افرادی پر طراوت و با امید پرورش داده و به وسیله، جامعه ای سالم را پایه گذاری کنند. زیرا جامعه ی سالم بوسیله، انسان های سالم بوجود می آید .

مفهوم خانواده تعریف شده، اهمیت و ضرورت خانواده، تیپ های خانواده و وظایف اساسی والدین در تربیت فرزندان، بحران های تهدید کننده، انسان های معاصر و خانواده به عنوان نخستین پایگاه تولد و رشد و تربیت انسان، مورد توجه قرار گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعریف خانواده

از خانواده، بوسیله، دانشمندان مختلف تعاریف گوناگونی ارائه شده است که به چند مورد از آنها در اینجا اشاره می کنیم .صاحب نظران معتقدند . «خانواده از نخستین نظام های نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد ».

خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع و نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و اهمیت آن دائمی است. خانواده می تواند عا مل سازندگی جسمی، روانی، عاطفی، ذهنی کودک باشد ویا عامل ویرانی و نابودی آ‌ن، می تواند شرافت و سلامت ایجاد می کند یا انحراف و اختلال.انسان، ذاتا موجودی است اجتماعی و نخستین بستر ظهور برترین مخلوق الهی، به طور قطع کانون مقدس خانواده است. خانواده، اولین، مهم ترین و پر برکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است. در فرهنگ الهی، خانواده به مثابه، دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول، تربیت و تعالی و سعادت وجود انسان بر عهده دارد. خانواده کانونی است که در آن ارزش های اخلاقی، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. خانواده در انتقال فرهنگ و پاسداری از ارزش های فرهنگی جامعه نیز

اساسی ترین نقش را عهده دار است. 

اهمیت و ضرورت خانواده

خانواده ها به مثابه اصلی ترین پایگاه های رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسان ها، اساسی ترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارند. خانواده با پیمان ازدواج بین زن و مردی هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکری و قابلیت های اجتماعی پایه گذاری می شود و این زوج ، ستون اصلی حیاتی ترین نهاد اجتماعی ، یعنی «خانواده »را تشکیل می دهند . بنابراین سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط بین«زن»و «شوهر»والدین و فرزندان بستگی دارد. هر قدر روابط فی بین همسران بهتر ، سالمتر و پر جاذبه تر باشد ، زندگی شیرین تر و با صفاتر می گردد و فرزندان پر نشاط و موفقی تربیت می شوند . و هر قدر  روابط بین والدین و فرزندان گرم تر و نزدیک تر باشد بهداشت روانی فردی و خانوادگی بیشتر می شود . بدون تردید کودکان ، اولین تجربهءارتباط اجتماعی شان را از پدر و مادر خویش می آموزند ، اما پدران و مادران نیک می دانند که سال ها قبل از آن که کودکانشان از طریق تقلید چشمی ، از رفتار آنان الگو بگیرند ، در دوران جنینی تحت تاثیر ویژگی های شخصیتی و کلام و گفت و گوی ایشان قرار گرفته اند. به دیگر سخن ، پایه های اساسی رشد شخصیت کودکان و نوجوانان از طریق تقلید نهاده می شود و این شیوه ء تقلید بیش از آن که تقلید بصری باشد ، تقلید شنیداری است . یعنی آن گاه که جنین چهارماهه می شود و قدرت شنیدن و درک صدا را به وضوح پیدا می کند، شخصیتش از طریق شنیدن کلام مادر، سخن پدر و گفت و گوهای میان آنان شکل  می گیرد و زمانی که کودک متولد می شود ، در صورتی که نیازهای زیستی، عاطفی واجتماعی او به گونه ای شایسته تامین شود ، به پدر و مادر خویش دلبستگی پیدا می کند و چنین رابطهء دوستانه ای ، پایه های اولیه ء رشد سالم شخصیت اجتماعی وی را تشکیل می دهد . چگونگی ارتباط والدین با کودک ، الگوی تمام عیار ارتباطات احتماعی برای وی به شمار می آید ،‌ولی بر اساس آن به داوری دربارهء شخصیت بزرگسالان می نشینند . یعنی اگر خدای ناکرده پدر را خشن و پرخاشگر یابد و یا مادر را گوشه گیر و منفعل پندارد ، تصور می کند که همه مردان و زنان چنین هستند . بنابراین تمایلات کودک برای برقراری ارتباط با معلمان و همسالان در مدرسه و دیگر بزرگسالان جامعه بر مبنای همین پنداشت های اولیه شکل می گیرد .

به طور کلی کودکانی که از ارتباط پدر و مادر خود در محیط خانه رضایت حاصل نکرده باشند ، با عقده های ناشی از ناکامی وارد مدرسه می شوند و احساس می کنند معلمان هم مانند پدر و مادرشان هستند و لذا رفتاری گوشه گیرانه ، پرخاشگرانه و حتی عصبانی پیدا می کنند . به عکس ، آن دسته از کودکانی و نوباوگانی که نیازهایشان در خانواده مورد توجه جدی پدر و مادر بوده و از ارتباط با ایشان لذت برده اند و هرگز از پدرو مادر خویش کلامی تند ، تحقیر کننده ،تهدید آمیز و پر خاشگرانه نشنیده و رابطهء صمیمی و گرم با آنان داشته اند، با آرامش خاطر وارد مدرسه می شوند وعلاقه مندند چنین ارتباطی را با دیگر دوستان و همکلاسی های خود در مدرسه برقرار کرده و از آن لذت ببرند. کودکان تشنه، ارضای نیازهای عاطفی و اجتماعی خویشند. به همین جهت وقتی که با تجربیات خوشایندی از ارتباط با والدین خود، وارد مدرسه می شوند، ارتباط سالم تری با دیگران برقرار می کنند، که این امر به خصوص در روزهای نخستین و ماه های اولیهء ورود به مدرسه ، فوق العاده حساس و تعیین کننده است. چرا که سازش یافتگی های خانوادگی و اجتماعی بیشترین تاثیر را در پیشرفت تحصیلی کودکان مستعد دارد. بچه هایی که تجربهء ناکام و ناخوشایندی از ارتباط با پدر ومادر، برادر و خواهر و سایر بزرگسالان دارند، وقتی که وارد مدرسه می شوند با سوء ظن و شک و تردید به معلمان و مسؤلان مدرسه می نگرند و منتظر کوچکترین بهانه و یا نشانه ای هستند پیش فرض های خود را تایید کنند. در این رهگذر اگر خدای نکرده ، معلم، مربی، ناظم و یا مدیر رفتاری قهر آلود داشته باشند، با بی مهری با کودکان بنگرند، به نگاه های نیازمند بچه ها توجهی نکنند و ارتباط چشمی و کلامی شیرین و دوست داشتنی با آنان نداشته باشند، پنداشته های ذهنی کودکانی که  تجربهء ناموفقی در زنگی داشته اند، ثابت می شود و پایه های کجروی اجتماعی و رشد بیمار گونهء شخصیت نهاده می شود. بنابراین مربیان و معلمان می بایست توجه خاص نسبت به این واقعیت داشته باشند و با ثبات شخصیت و استمرار رفتار عاطفی و منطقی خویش اعتماد بچه ها را نسبت به خود جلب کنند. همچنانکه گفته شد کودکانی که نیازهای عاطفی و روانی آنان در خانواده به وسیلهء پدرو مادرشان تامین نگردد در صورت مشاهدهء کوچکترین رفتار قهر آمیز از سوی معلمان خود، محیط مدرسه را نیز ناخوشایند و آزار دهنده می یابند و هم چنین در جامعه به راحتی نمی توانند زندگی کنند و در این شرایط است که بچه هایی باهوش سرشار و استعدادهای فوق العاده، دچار افت تحصیلی، بی اشتهایی روانی و تهوع فکری می شوند  و یا متخلف در جامعه پنداشته می شود. وقتی که کودک با بی میلی و بی رغبتی به کلاس و معلم بنگرد ، برای گریز از محیط نا خوشایند مدرسه می اندیشد. کودکی که نیازهای اصلی او ارضا نشود، شخصیتش به گونه ای است که نمی تواند یاد بگیرد و بیشتر دچار فراموشی می شود، زیرا آن گاه که اضطرابی فرا گیر شخصیت انسان را در برمی گیرد، بیش از آن که در صدد ارضای نیازهای ذهنی و خلاقیت های فکری باشد و بیش از آن که بخواهد یاد بگیرد و یاد بدهد، در صدد تعادل جویی، حل تعارض ها و تضادهای درونی و گریز از شرایط موجود و زندان وجود است. همچنین اگر خدای نکرده کودکان معلمی را دوست نداشته باشند، درس آن معلم را نیز به خوبی یاد نمی گیرند. تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده است که هر گاه بچه ها معلمی را بیش از دیگران دوست بدارند، درس آن معلم را هم آسانتر و زودتر فرا می گیرنند و دیرتر فراموش می کنند. پایه این دوست داشتن یا نداشتن در خانواده گذاشته شده است. بنابراین، مدرسه به مثابهء عرصهء نخستین تجربهء رسمی کودکان و نوجوانان مطرح است. مدرسه ، محل انعکاس و تبلور مستقیم ویا غیر مستقیم همهء باورها ، بازخوردها و اندیشه های خانواده هاست . مدرسه پل انتقال اصول و ار زش های حاکم بر جامعه از طریق  کودکان به  خانوادها و نیز محل طرح ارزش ها و نظام های ارزشی خانواده ها محسوب می شود و به راحتی کودکان را از خانواده به جامعه منتقل می نمایند .

به طور کلی سلامت و استحکام و اقتدار عاطفی و منطقی خانواده و برخورداری پدران و مادران از بصیرت و بینش اجتماعی و نیز آگاهی های مستمر ایشان ضامن رشد مطلوب شخصیت اجتماعی کودکان و نوجوانان می باشد و پیشگیری از تعارضات ، تضادها ، کجروی ها و اختلالات روانی – اجتماعی ایشان نیز در گرو سلامت خانواده است . به عبارت دیگر خانواده زمینه ساز پذیرش مسئولیت اجتماعی در کودکان و نوجوانان و نیز تبلور نوآری ها و خلاقیت های ذهنی آنان است .

خانه و مدرسه دو کانون مقدس تربیتی هستند که ارکان اصلی یک جامعه سالم و پویا و متعالی را تشکیل می دهد . پس اگر جامعه ای سالم و بالنده را طالبیم که در آن افراد و قشرهای گوناگون از آسیب پذیر ی های اجتماعی و اختلالات رفتاری مصون باشند ، باید بیشترین توجه را به خانه و مدرسه معطوف کنیم . بدیهی است که بدون همراهی و همگامی مادران و پدران متعهد ، آگاه و دلسوز ، مربیان مدرسه نمی توانند چندان موفق شوند ، زیرا فرایند تعلیم و تربیت همانند مثلث مقدسی است که یک ضلع آن خانه ، ضله دیگرش مدرسه وپایهء آن کودک می باشد . به عبارت دیگر سرچشمهءسعادت اجتماع و کلید موفقیت مدارس ، در خانه است .

بدون تردید خانواده های لجام گسیخته و متزلزل ، جامعه متزلزل را پدید می آورند . جامعه ای که در آن نشانی از خانواده های سالم یافت نشود ، میزان طلاق روز به روز بالا برود و ازدواج های مطلوب و برنامه ریزی شده کمتر صورت گیرد ، به زودی متلاشی خواهد شد . به طور کلی اساس کج روی های اجتماعی را باید در خانواده جست و جو کرد . امروز اگر شاهد لجام گسیختگی جوامع هستیم اگر میزان ارتکاب جرایم روز به روز افزایش می یابد ، اگر میزان اختلافات رفتاری و شخصیتی روز به روز بیشتر می شود اگر بیش از 50% تخت های بیمارستانی در اروپا و امریکا را بیماران روانی اشغال کرده اند و اگر از هر 4 ازدواج یکی در ایران برابر آمار سال 1380 در سال های اولیه منجر به طلاق می شود ، اگر بیش از 50 % مردم ایران حداقل دو اختلال روانی و رفتاری هستند ، ریشه تمامی این مسائل و مشکلات در خانواده است .

زمانی که تخلفات و پرخاشگری های د انش آموزان را در مدارس مورد مطالعه قرار می دهند ، وقتی که آدم کشی ها ، اعتیادات ، فراز از خانه و مدرسه و کج روی های بچه ها را بررسی می کنند ، باز هم به این نتیجه می رسند که بیشتر این مشکلات از خانواده نشأت می گیرد و هنگامی که به خانواده بر می گردند ، مشکل اصلی را فقر عاطفی و مشکل ارتباطی بین اعضای خانواده می یابند .

یکی از دلایل فقر عاطفی و گسستن تارهای ارتباطی میان پدر و مادر و فرزندان بحران های مختلفی است که در جای خود به انها اشاره خواهیم کرد .

با توجه به مطالب مذکور صدها دلایل منطقی دیگر خانواده نخستین محل تربیت است ، رکن اساسی و طبیعی اجتماع سالم است و در رشد شخصیت سالم افراد نقش بنیادی دارد به همین جهت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و پرداختن به مسایل مربوط به آن انکارناپذیر می باشد و هر چقدر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرا رگیرد و درجهت استحکام و تقویت آن تلاش شود ، نوشته شود و گفته شود موجب ضمانت سلامت انسان ها و جوامع خواهد شد و بنابراین دلایل زیر ضرورت خاصی دارد .

1-در همه ادوار تاریخی و جوامع بشری پذیرفته شده است .

2-اولین فضای مناسب برای یادگیری و انتقال عقاید و اندیشه ها و آداب و سنن است .

3-جایگاه تأمین نیازهای اولیه و امنیت برای آدم هاست .

4-جایگاه رهایی ا زتنهایی و ارضای غریزه جنسی است و مهم ترین کانون حفظ عفت و پاکدامنی است .

5-اولین سازمان برخوردار از همکاری و مسئولیت پذیری است .

6-جایگاه رشد عقلانی ، تربیتی ، اجتماعی و اخلاقی زن و شوهر و فرزندان است .

امیدواری و نشاط در زندگی ، شکل گیری ارتباطات اجتماعی ، دوست داشتن یا نداشتن خود و دیگران ، مسئولیت پذیری ، سلامت و پویایی ، موفقیت در تعلیم و تربیت و عزت نفس فرزندان و رمزهای موفقیت یک جامعه در گرو سلامت و استحکام خانواده ها است ، و به همین دلایل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد .

7-پایه و بنیاد اساسی هر جامعه انسانی بوده و سلامت آن رابطه مستقیم و مثبت با سلامت جامعه دارد


اهتمام عملی به اتخاد ملی و انسجام اسلامی

 

واقعیت این است که نیاز به وحدت در بین مسلمانان و ترسیم جهان یکپارچه اسلام نیازی اصیل بوده که در طول تاریخ اسلام از سوی مسلمانان آگاه مورد توجه قرار گرفته است . در این برهه از زمان باید علما و دانشمندان مسلمان با آگاه سازی جوامع اسلامی آنها را نسبت به این نیاز مطلع سازند که این آگاه سازی منجر به تدوین منشور اسلامی برپایه و اساسی محکم خواهد شد. در هر صورت انسجام اسلامی در حال حاضر یک نیاز واقعی و فوری است . ترکیب وحدت ملی و انسجام اسلامی نیز بر مبنای آنچه گفته شده ترکیبی کارآمد و موثر محسوب می شود که راه رسیدن به نقطه عزت و پایه داری را به مسلمانان نشان می دهد.

اعلام اتحاد ملی و انسجام اسلامی به عنوان شعار سال 1386 از سوی رهبری متضمن دو محور و مقوله اساسی در مسیر حرکت تکاملی نظام جمهوری اسلامی به شمار می آید.

رویکرد داخلی و مربوط به مرزهای جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران و اقوام و گروههای اجتماعی و سیاسی موجود در درون آن

رویکرد برون مرزی و معطوف به اتحاد و انسجام ملل مسلمان و امت واحد اسلامی است . شناخت شرایط حاکم بر فضای داخلی و برون مرزی ما را در مدیریت هر چه موفق تر و پویاتر این امر یاری کرده و مجوزی برای ترویج دستاوردهای انقلاب اسلامی خواهد بود. واضح است که معمار انقلاب براساس درایت و درک عمیق و درست از شرایط داخلی و خارجی بویژه داخلی هر ساله با اعلام نامی برنامه و الگو کاری را در طول سال برای دولت و آحاد مردم طرح ریزی می نمایند.

رهبری با این نامگذاری خواسته اند خط کشی ها و چارچوب های خود ساخته احزاب و گروه های مختلف سیاسی را از سر راه بردارند تا کشور بتواند از تمام ظرفیت های فکری مالی و... ایرانیان داخل و خارج کشور استفاده تمام و کمال برد. در این میان برخی افراد و گروه ها مسئولیت بسیار سنگین تری دارند.

صدا و سیما امامان جمعه نمایندگی های رهبری شورای نگهبان و نیروهای مسلح در اهتمام عملی به اتحاد و انسجام مسئولیت ویژه ای دارا می باشند بویژه روحانیت مخاطب خاص و یک نهاد کاملا ریشه دار دینی و گسترده تاریخی با رسالتهایی تعریف شده از متن دین و شریعت به مسئله اتحاد و انسجام به عنوان یک رسالت این نظر را داشته باشند. ارزیابی دقیق مبتنی بر عقل و خرد جمعی از میزان رضایتمندی یا عدم رضایت مردم از وضعیت موجود یکی از شرایط ترویج دستاوردهای انقلاب اسلامی است .

بی شک برآوردن شدن انتظارات اکثریت اقوام یا گروهها و اقلیتهای مذهبی و دینی که در به ثمر نشستن نهال انقلاب اسلامی نقش داشته اند پایه های امنیت و ثبات اقتدار ملی را از استحکام قوی تری برخوردار خواهد کرد. اگر این مشارکت به هر دلیلی کاهش یابد راه نفوذ اجانب جهت دخالت در سرنوشت ملی این ملت گشوده می شود و تلاش آنها را به منظور ایجاد بحران به خود معطوف کرده و امنیت ملی ما را خدشه دار خواهد کرد. اما در فضای آرام اتحاد و همبستگی ملی مطالبات آحاد ملت از هر دسته و گروه و مرام و مکتب در چارچوب قانون اساسی که متضمن حقوق حقه همه ملت ایران است پاسخ داده می شود. جمهوریت این نظام با تامین خواسته های مشروع ملت که در چارچوب قانون اساسی طرح می شود برآورده خواهد گردید و اسلامیت آن نیز برپایه اعتقادات ریشه دار مردم ایران زمین استوار خواهد شد.

لذا این واژه مکمل یکدیگر بوده و در تکاپوی پاسخ به نیازهای اساسی ملت می باشند و نباید هیچیک از این دو عنصر به فراموشی سپرده شده و یا یکی بر دیگر ترجیح داشته باشد. دستاوردهای عظیم ملت ایران در طول تاریخ ورای تمامی هزینه های پرداخت شده (جان مال و....) ارزشی فراتر از اندیشه و سلیقه فرد یا گروه و یا جریانهای سیاسی یافته اند. فلذا به پاس صیانت از این همه جانفشانی شایسته است که اتحاد ملی را جدی تر و ملموس تر از همیشه گرامی بداریم تا وحدت این واژه مقدس تجلی عینی تر و با شکوه تری پیدا کند.

در این صورت می توان امیدوار بود که ملت انقلابی ایران با تحمل تمامی ناملایمات بعد از انقلاب همچنان در کسب مدارج ترقی توسعه رفاه آزادی و جمهوری اسلامی تاکید دارد.

ملت آزادیخواه ایران با شعار نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی علاقمندی اش را به رهایی از استعمار و استثمار به پشتوانه انقلابی عظیم به ثبت رساند و اثبات کرد که بدون وابستگی به قدرتهای استکباری و با تکیه بر اعتقادات اصیل اسلامی و با درایت خویشتن می توان مبارزه ای نفس گیر اما پیروزمندانه را به نمایش گذاشت و به تمام مردم مظلوم جهان به ویژه مسلمانان ابلاغ کرد که می توان با تاسی به ملت ایران بر علیه حکومت های جبار قیام کرده حکومت اسلامی مبتنی بر اراده آحاد ملت برپا کرد و تولید صنعتی سوخت هسته ای حاصل چنین فرایندی است و از چکاد این افتخار ملی آزادی خواهی به عزت طلبی و صلح دوستی را در سرتاسرگیتی از عمق جان فریاد کرد. در این راستا رسانه ها رسالتی سنگین تر بر دوش دارند وحدت و اتحاد ملی موضوعی نیست که براحتی و بی تفاوتی از کنار آن توان گذشت به اعتقاد نخبگان کلیه اقشار مردم باید پای بند این شعار و لوازم آن باشند.

پایبندی به ضرورت اتحاد ملی و لوازم آن

گام نخست در تقویت پایه ها و مظاهر اتحاد و انسجام ملی و اسلامی ایمان به ضرورت و پای بندی به لوازم آن می باشد.

اتحاد یک ملت در برابر مشکلات و خطرات مسئولیت ها و اهداف و انسجام جامعه و دولت و بلکه امت و برای دستیابی به برنامه و آرمان ها نیازی فراگیر و ثابت است . این مهم رسالت ایجاد و تقویت وحدت و گسترش و تعمیق انسجام و هماهنگی را پدید آورده و روحانیون و عالمان این مخاطبان اصلی و ویژه این رسالت می باشند. ایمان به این رسالت شرط راه است چرا که اگر صیغه اصلی برخی شعارها بعد تبلیغی آن است و طرح آن موضوعیت دارد اما امری که رسالت یک جامعه یا قشر و گروه به شمار می رود نمی تواند امری شعاری و ظاهری باشد.

اگر قرآن کریم پیامبر اکرم (ص ) را که رسالت تبلیغ دین و نشر شریعت را برعهده دارد مومن به آنچه بر او نازل شده می شمارد از این رو است که چه کسی شایسته تر از خود پیامبر(ص ) به ایمانی که دیگران را به آن فرا می خواند و هم از آن رو که تا ایمان به رسالت خود نداشته باشد چگونه می تواند دیگران را به آن فراخواند و به لوازم آن پای بند باشد

اگر استعمارگران سیادت و ریاست خود را در تفرقه ملت ها می جویند اما باید ایمان داشته باشیم که راهی جز این اصل اسلامی نداریم و عزت و کرامت و بقای ما و حتی هدایت « ناس » و تبلیغ درست دین از این مسیر روشن ولی دشوار می گذرد.

دعوت به وحدت و انسجام منوط به ایمان به آن و پای بندی به لوازم آن است .

تبیین درست و تفسیر جامع

گام دیگر ارائه درست و تفسیر جامع این شعار و راهبرد اساسی است . اگر اصل اتحاد ملی و انسجام اسلامی درست تبیین نشود و در مقام عمل بر زمینه ها و لوازم آن تاکید نگردد تا جایی که هر کس خود را محور آن بداند و بشمارد می تواند خود عرصه ای برای تضعیف اتحاد و کمرنگی انسجام گردد. برای پدیداری اتحاد ملی نیاز به تفاهم ملی است . تفاهم همواره براساس محوریت عناصر مشترکی است که مورد پذیرش طرف های متفاهم باشد. اتخاذ عناصر و اصول مشترک جز با تنازل از برخی امور فرعی امکان ندارد. اگر بنابراین باشد که همه راه ها به « من » ختم شود قهرا تنازل مفهومی در حد لفظ باقی خواهد ماند. روحانیت هم باید مبانی زمینه ها و عوامل اتحاد و انسجام را باز نماید و هم به لوازم آن توجه دهد. و هم در مقام آسیب شناسی به چالش ها و آفت های فکری و اخلاقی آن را یادآور شود.

یک وجه آشکار خودپسندی و استکبار و جهل این است که اصل همه با من جایگزین شعار « همه با هم » شود و به جای تنازل و « تفاهم » مومنانه تنازع جاهلانه شنید. اینها را باید برای جامعه بویژه آنان که از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردارند باز گفت و مظاهر و مصادیق آن راه به گونه ای که خود منشا کشمکش نباشد نشان داد.

برای مردم نه در برابر مردم

روحانیت نهادی است که در اصل همراه مردم است و نه در مقابل و طرف با آنان از متن جامعه برخاسته در میان آنان زندگی می کند و باید شریک غم و شادی آنان باشد.

روحانیت تنها با جهل و ستم نفاق و فساد و گناه دشمنان اسلام و ایران و کسانی که به منافع ملت پشت می کنند مخالفت دارد و به هیچ چیز به اندازه منافع اسلام و مسلمین نمی تواند بها دهد و این تعبیر دیگر از وجهه مردمی روحانیت است . یک ویژگی آشکار حضرت امام خمینی (ره ) همین بود که به رغم آن جایگاه رفیع و قدرت نفوذ در عمل چنان رفتار کرد که باور و درک عمومی جامعه همواره او را در کنار و در متن خود می دید و احساس می کرد. اینکه قرآن کریم در فراخوانی جامعه جاهلی به پذیرش رسالت پیامبر اکرم (ص ) از جمله این ویژگی حضرت توجه می دهد که پیامبری از خود شما یا پیامبری از میان خودشان از جمله ناظر به همین ویژگی است که در متن جامعه و با هویت عناصری از توده مردم شکل گیرد.

روحانیت برای کردار و گفتار خود هر چقدر بر گستره و ژرفایی این باور عمومی بیفزاید بیشتر می تواند مایه اتحاد جامعه و عامل انسجام نیروها و دستگاه ها باشد.

اتحاد طرح ملی

در زندگی هر مسلمانی جاذبه و دافعه یک اصل به شمار می رود. نظام سیاسی و اجتماعی نیز چنین است روحانیت هم از این اصل مستثنا نیست . اما به عللی در شرایط فعلی هر چند عارضی و مقطعی روحانیت بیش از عامل دفع نیازمند عامل جذب است . یک پایه مهم ایجاد اتحاد و همدلی انسجام و همکاری اسلامی و نیز داشتن روحیه و رفتار و اخلاق خوب است . خاستگاه اصلی این اصل در نظام هدایت و ارشاد خلق همان سبقت « رحمت » خداوند بر « غضب » او می باشد. انبیا مظهر سبقت رحمت خدای تعالی بر غضب او بودند. عالمان دین نیز که ورثه پیامبرانند باید چنین باشند.

روحانیت عامل تقویت اتحاد و انسجام است . بعضا محور آن چون دارای شرح صدر و بردباری فکری و اخلاقی و رفتاری می باشد در غیر این صورت فرد روحانی نخواهد بود. اتحاد که از آن سخن می رود. در محدوده مرزهای کشور یک طرح ملی و در عرصه جوامع اسلامی یک طرح فراملی است . در طرحهای ملی و فراملی بخشی اندیشیدن و سهم خواهی منطقه ای امری بی معناست . باید دید مجموع در سطح مورد نظر چه دستاوردی خواهد داشت .

اصل اتحاد و انسجام می بایستی رسالت نخست باشد و راهبرد « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » مبتنی بر شرح صدر و جذب است . بهوش باید بود که تازه واردان و خود محوران با چنین راهبردی سازگاری نخواهند داشت حتی اگر شعار سال باشد.

سخن آخر

این موضوع (اتحاد ملی و انسجام اسلامی ) از آغاز انقلاب و پیروزی آن در نگاه رهبر کبیر انقلاب و نظام یک راهبرد مهم و یک رسالت اسلامی و انقلابی به شمار میرفته است نمی توان به آن در محدوده یک شعار برای یک سال نگریست اما این اعلام نشان از ضرورت نخست آن در شرایط کنونی دارد و طبیعتا تمام نیروهای انقلابی و اسلامی در داخل و خارج باید به این راهبرد بیش از پیش توجه داشته و پای بندی خود را به لوازم آن نشان دهند و نیز از هرگونه تفسیر به رای و نگاه های خود محورانه همراه با تنگ نظری و نگاه منفعت طلبانه درباره آن پرهیز کنند.

در سایه اتحاد و انسجام باید جریاناتی که مانع همدلی و اتحاد مسلمانان بوده و جز خودمحوری و حذف دیگران به طرح دیگری نمی اندیشند منزوی شده و فرصت ظهور و بروز از آنان گرفته شود.

راهبرد « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » مبتنی بر شرح صدر و جذب است . تنگ نظری و حذف نیروها از جمله با میدان یافتن تازه واردان و خود محوری و حذف دیگران با چنین راهبردی سازگاری ندارد حتی اگر شعار سال باشد. سزاست که اتحاد ملی را نیز جدی تر و ملموس تر از همیشه گرامی بداریم تا وحدت این واژه مقدس تجلی عینی تر و با شکوه تری پیدا کند. در این برهه حساس وظیفه علما و دانشمندان و روشنفکران اقتضا می کند که راهکارهای موثر در جهت ایجاد وحدت ملی و انسجام اسلامی را پیش روی مسلمانان آگاه قرار داده و سپس منشور وحدت اسلامی را با توجه به نیاز اصلی جهان اسلام یعنی وحدت و انسجام طراحی نمایند.


اهتمام عملی به اتخاد ملی و انسجام اسلامی

 

واقعیت این است که نیاز به وحدت در بین مسلمانان و ترسیم جهان یکپارچه اسلام نیازی اصیل بوده که در طول تاریخ اسلام از سوی مسلمانان آگاه مورد توجه قرار گرفته است . در این برهه از زمان باید علما و دانشمندان مسلمان با آگاه سازی جوامع اسلامی آنها را نسبت به این نیاز مطلع سازند که این آگاه سازی منجر به تدوین منشور اسلامی برپایه و اساسی محکم خواهد شد. در هر صورت انسجام اسلامی در حال حاضر یک نیاز واقعی و فوری است . ترکیب وحدت ملی و انسجام اسلامی نیز بر مبنای آنچه گفته شده ترکیبی کارآمد و موثر محسوب می شود که راه رسیدن به نقطه عزت و پایه داری را به مسلمانان نشان می دهد.

اعلام اتحاد ملی و انسجام اسلامی به عنوان شعار سال 1386 از سوی رهبری متضمن دو محور و مقوله اساسی در مسیر حرکت تکاملی نظام جمهوری اسلامی به شمار می آید.

رویکرد داخلی و مربوط به مرزهای جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران و اقوام و گروههای اجتماعی و سیاسی موجود در درون آن

رویکرد برون مرزی و معطوف به اتحاد و انسجام ملل مسلمان و امت واحد اسلامی است . شناخت شرایط حاکم بر فضای داخلی و برون مرزی ما را در مدیریت هر چه موفق تر و پویاتر این امر یاری کرده و مجوزی برای ترویج دستاوردهای انقلاب اسلامی خواهد بود. واضح است که معمار انقلاب براساس درایت و درک عمیق و درست از شرایط داخلی و خارجی بویژه داخلی هر ساله با اعلام نامی برنامه و الگو کاری را در طول سال برای دولت و آحاد مردم طرح ریزی می نمایند.

رهبری با این نامگذاری خواسته اند خط کشی ها و چارچوب های خود ساخته احزاب و گروه های مختلف سیاسی را از سر راه بردارند تا کشور بتواند از تمام ظرفیت های فکری مالی و... ایرانیان داخل و خارج کشور استفاده تمام و کمال برد. در این میان برخی افراد و گروه ها مسئولیت بسیار سنگین تری دارند.

صدا و سیما امامان جمعه نمایندگی های رهبری شورای نگهبان و نیروهای مسلح در اهتمام عملی به اتحاد و انسجام مسئولیت ویژه ای دارا می باشند بویژه روحانیت مخاطب خاص و یک نهاد کاملا ریشه دار دینی و گسترده تاریخی با رسالتهایی تعریف شده از متن دین و شریعت به مسئله اتحاد و انسجام به عنوان یک رسالت این نظر را داشته باشند. ارزیابی دقیق مبتنی بر عقل و خرد جمعی از میزان رضایتمندی یا عدم رضایت مردم از وضعیت موجود یکی از شرایط ترویج دستاوردهای انقلاب اسلامی است .

بی شک برآوردن شدن انتظارات اکثریت اقوام یا گروهها و اقلیتهای مذهبی و دینی که در به ثمر نشستن نهال انقلاب اسلامی نقش داشته اند پایه های امنیت و ثبات اقتدار ملی را از استحکام قوی تری برخوردار خواهد کرد. اگر این مشارکت به هر دلیلی کاهش یابد راه نفوذ اجانب جهت دخالت در سرنوشت ملی این ملت گشوده می شود و تلاش آنها را به منظور ایجاد بحران به خود معطوف کرده و امنیت ملی ما را خدشه دار خواهد کرد. اما در فضای آرام اتحاد و همبستگی ملی مطالبات آحاد ملت از هر دسته و گروه و مرام و مکتب در چارچوب قانون اساسی که متضمن حقوق حقه همه ملت ایران است پاسخ داده می شود. جمهوریت این نظام با تامین خواسته های مشروع ملت که در چارچوب قانون اساسی طرح می شود برآورده خواهد گردید و اسلامیت آن نیز برپایه اعتقادات ریشه دار مردم ایران زمین استوار خواهد شد.

لذا این واژه مکمل یکدیگر بوده و در تکاپوی پاسخ به نیازهای اساسی ملت می باشند و نباید هیچیک از این دو عنصر به فراموشی سپرده شده و یا یکی بر دیگر ترجیح داشته باشد. دستاوردهای عظیم ملت ایران در طول تاریخ ورای تمامی هزینه های پرداخت شده (جان مال و....) ارزشی فراتر از اندیشه و سلیقه فرد یا گروه و یا جریانهای سیاسی یافته اند. فلذا به پاس صیانت از این همه جانفشانی شایسته است که اتحاد ملی را جدی تر و ملموس تر از همیشه گرامی بداریم تا وحدت این واژه مقدس تجلی عینی تر و با شکوه تری پیدا کند.

در این صورت می توان امیدوار بود که ملت انقلابی ایران با تحمل تمامی ناملایمات بعد از انقلاب همچنان در کسب مدارج ترقی توسعه رفاه آزادی و جمهوری اسلامی تاکید دارد.

ملت آزادیخواه ایران با شعار نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی علاقمندی اش را به رهایی از استعمار و استثمار به پشتوانه انقلابی عظیم به ثبت رساند و اثبات کرد که بدون وابستگی به قدرتهای استکباری و با تکیه بر اعتقادات اصیل اسلامی و با درایت خویشتن می توان مبارزه ای نفس گیر اما پیروزمندانه را به نمایش گذاشت و به تمام مردم مظلوم جهان به ویژه مسلمانان ابلاغ کرد که می توان با تاسی به ملت ایران بر علیه حکومت های جبار قیام کرده حکومت اسلامی مبتنی بر اراده آحاد ملت برپا کرد و تولید صنعتی سوخت هسته ای حاصل چنین فرایندی است و از چکاد این افتخار ملی آزادی خواهی به عزت طلبی و صلح دوستی را در سرتاسرگیتی از عمق جان فریاد کرد. در این راستا رسانه ها رسالتی سنگین تر بر دوش دارند وحدت و اتحاد ملی موضوعی نیست که براحتی و بی تفاوتی از کنار آن توان گذشت به اعتقاد نخبگان کلیه اقشار مردم باید پای بند این شعار و لوازم آن باشند.

پایبندی به ضرورت اتحاد ملی و لوازم آن

گام نخست در تقویت پایه ها و مظاهر اتحاد و انسجام ملی و اسلامی ایمان به ضرورت و پای بندی به لوازم آن می باشد.

اتحاد یک ملت در برابر مشکلات و خطرات مسئولیت ها و اهداف و انسجام جامعه و دولت و بلکه امت و برای دستیابی به برنامه و آرمان ها نیازی فراگیر و ثابت است . این مهم رسالت ایجاد و تقویت وحدت و گسترش و تعمیق انسجام و هماهنگی را پدید آورده و روحانیون و عالمان این مخاطبان اصلی و ویژه این رسالت می باشند. ایمان به این رسالت شرط راه است چرا که اگر صیغه اصلی برخی شعارها بعد تبلیغی آن است و طرح آن موضوعیت دارد اما امری که رسالت یک جامعه یا قشر و گروه به شمار می رود نمی تواند امری شعاری و ظاهری باشد.

اگر قرآن کریم پیامبر اکرم (ص ) را که رسالت تبلیغ دین و نشر شریعت را برعهده دارد مومن به آنچه بر او نازل شده می شمارد از این رو است که چه کسی شایسته تر از خود پیامبر(ص ) به ایمانی که دیگران را به آن فرا می خواند و هم از آن رو که تا ایمان به رسالت خود نداشته باشد چگونه می تواند دیگران را به آن فراخواند و به لوازم آن پای بند باشد

اگر استعمارگران سیادت و ریاست خود را در تفرقه ملت ها می جویند اما باید ایمان داشته باشیم که راهی جز این اصل اسلامی نداریم و عزت و کرامت و بقای ما و حتی هدایت « ناس » و تبلیغ درست دین از این مسیر روشن ولی دشوار می گذرد.

دعوت به وحدت و انسجام منوط به ایمان به آن و پای بندی به لوازم آن است .

تبیین درست و تفسیر جامع

گام دیگر ارائه درست و تفسیر جامع این شعار و راهبرد اساسی است . اگر اصل اتحاد ملی و انسجام اسلامی درست تبیین نشود و در مقام عمل بر زمینه ها و لوازم آن تاکید نگردد تا جایی که هر کس خود را محور آن بداند و بشمارد می تواند خود عرصه ای برای تضعیف اتحاد و کمرنگی انسجام گردد. برای پدیداری اتحاد ملی نیاز به تفاهم ملی است . تفاهم همواره براساس محوریت عناصر مشترکی است که مورد پذیرش طرف های متفاهم باشد. اتخاذ عناصر و اصول مشترک جز با تنازل از برخی امور فرعی امکان ندارد. اگر بنابراین باشد که همه راه ها به « من » ختم شود قهرا تنازل مفهومی در حد لفظ باقی خواهد ماند. روحانیت هم باید مبانی زمینه ها و عوامل اتحاد و انسجام را باز نماید و هم به لوازم آن توجه دهد. و هم در مقام آسیب شناسی به چالش ها و آفت های فکری و اخلاقی آن را یادآور شود.

یک وجه آشکار خودپسندی و استکبار و جهل این است که اصل همه با من جایگزین شعار « همه با هم » شود و به جای تنازل و « تفاهم » مومنانه تنازع جاهلانه شنید. اینها را باید برای جامعه بویژه آنان که از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردارند باز گفت و مظاهر و مصادیق آن راه به گونه ای که خود منشا کشمکش نباشد نشان داد.

برای مردم نه در برابر مردم

روحانیت نهادی است که در اصل همراه مردم است و نه در مقابل و طرف با آنان از متن جامعه برخاسته در میان آنان زندگی می کند و باید شریک غم و شادی آنان باشد.

روحانیت تنها با جهل و ستم نفاق و فساد و گناه دشمنان اسلام و ایران و کسانی که به منافع ملت پشت می کنند مخالفت دارد و به هیچ چیز به اندازه منافع اسلام و مسلمین نمی تواند بها دهد و این تعبیر دیگر از وجهه مردمی روحانیت است . یک ویژگی آشکار حضرت امام خمینی (ره ) همین بود که به رغم آن جایگاه رفیع و قدرت نفوذ در عمل چنان رفتار کرد که باور و درک عمومی جامعه همواره او را در کنار و در متن خود می دید و احساس می کرد. اینکه قرآن کریم در فراخوانی جامعه جاهلی به پذیرش رسالت پیامبر اکرم (ص ) از جمله این ویژگی حضرت توجه می دهد که پیامبری از خود شما یا پیامبری از میان خودشان از جمله ناظر به همین ویژگی است که در متن جامعه و با هویت عناصری از توده مردم شکل گیرد.

روحانیت برای کردار و گفتار خود هر چقدر بر گستره و ژرفایی این باور عمومی بیفزاید بیشتر می تواند مایه اتحاد جامعه و عامل انسجام نیروها و دستگاه ها باشد.

اتحاد طرح ملی

در زندگی هر مسلمانی جاذبه و دافعه یک اصل به شمار می رود. نظام سیاسی و اجتماعی نیز چنین است روحانیت هم از این اصل مستثنا نیست . اما به عللی در شرایط فعلی هر چند عارضی و مقطعی روحانیت بیش از عامل دفع نیازمند عامل جذب است . یک پایه مهم ایجاد اتحاد و همدلی انسجام و همکاری اسلامی و نیز داشتن روحیه و رفتار و اخلاق خوب است . خاستگاه اصلی این اصل در نظام هدایت و ارشاد خلق همان سبقت « رحمت » خداوند بر « غضب » او می باشد. انبیا مظهر سبقت رحمت خدای تعالی بر غضب او بودند. عالمان دین نیز که ورثه پیامبرانند باید چنین باشند.

روحانیت عامل تقویت اتحاد و انسجام است . بعضا محور آن چون دارای شرح صدر و بردباری فکری و اخلاقی و رفتاری می باشد در غیر این صورت فرد روحانی نخواهد بود. اتحاد که از آن سخن می رود. در محدوده مرزهای کشور یک طرح ملی و در عرصه جوامع اسلامی یک طرح فراملی است . در طرحهای ملی و فراملی بخشی اندیشیدن و سهم خواهی منطقه ای امری بی معناست . باید دید مجموع در سطح مورد نظر چه دستاوردی خواهد داشت .

اصل اتحاد و انسجام می بایستی رسالت نخست باشد و راهبرد « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » مبتنی بر شرح صدر و جذب است . بهوش باید بود که تازه واردان و خود محوران با چنین راهبردی سازگاری نخواهند داشت حتی اگر شعار سال باشد.

سخن آخر

این موضوع (اتحاد ملی و انسجام اسلامی ) از آغاز انقلاب و پیروزی آن در نگاه رهبر کبیر انقلاب و نظام یک راهبرد مهم و یک رسالت اسلامی و انقلابی به شمار میرفته است نمی توان به آن در محدوده یک شعار برای یک سال نگریست اما این اعلام نشان از ضرورت نخست آن در شرایط کنونی دارد و طبیعتا تمام نیروهای انقلابی و اسلامی در داخل و خارج باید به این راهبرد بیش از پیش توجه داشته و پای بندی خود را به لوازم آن نشان دهند و نیز از هرگونه تفسیر به رای و نگاه های خود محورانه همراه با تنگ نظری و نگاه منفعت طلبانه درباره آن پرهیز کنند.

در سایه اتحاد و انسجام باید جریاناتی که مانع همدلی و اتحاد مسلمانان بوده و جز خودمحوری و حذف دیگران به طرح دیگری نمی اندیشند منزوی شده و فرصت ظهور و بروز از آنان گرفته شود.

راهبرد « اتحاد ملی و انسجام اسلامی » مبتنی بر شرح صدر و جذب است . تنگ نظری و حذف نیروها از جمله با میدان یافتن تازه واردان و خود محوری و حذف دیگران با چنین راهبردی سازگاری ندارد حتی اگر شعار سال باشد. سزاست که اتحاد ملی را نیز جدی تر و ملموس تر از همیشه گرامی بداریم تا وحدت این واژه مقدس تجلی عینی تر و با شکوه تری پیدا کند. در این برهه حساس وظیفه علما و دانشمندان و روشنفکران اقتضا می کند که راهکارهای موثر در جهت ایجاد وحدت ملی و انسجام اسلامی را پیش روی مسلمانان آگاه قرار داده و سپس منشور وحدت اسلامی را با توجه به نیاز اصلی جهان اسلام یعنی وحدت و انسجام طراحی نمایند.


سلطه برمنابع نفتی و فضای سیاسی ایران

اسرار پنهان یک کودتا

                    سلطه بر منابع نفتی و فضای سیاسی ایران

با وقوع کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی ، مبارزات ملت ایران که به منظور استیفای حقوق از دست رفته خود و نیز رهایی منابع نفتی از چنگال قدرت های خارجی شکل گرفت ، نافرجام ماند . این کودتا امری نبود که بدون برنامه و نقشه قبلی بر مردم ایران تحمیل شود و به یکباره سرنوشت کشور را در دگرگون سازد . چنانچه گفته شد ،طرح کودتا از مدت ها قبل توسط دولت های انگلستان و امریکا طراحی شده بود . دو کشوری که نهضت ملی را از همان آغاز ، سد راه مطامع خود به شمار می آوردند . نقش مستقیم دو دولت خارجی در وقوع کودتا اگر چه از دید ایرانیان پنهان نبود اما از سوی طراحان تا مدت ها مخفی نگاه داشته شد و تمامی اسناد و گزارش های مرتبط با این واقعه به اقتضای سیاست های پنهان کارانه صورت آشکار به خود گرفت . اما گذشت زمان پرده از واقعیت پنهان برداشت و اسراری را که طی سالیان سال از انظار مخفی مانده بود ، معلوم ساخت . این امر در مقاطع زمانی مختلف صورت گرفت . مقطع نخست ، ده سال پس از کودتای 28 مردادبود که در آن ژنرال آیزنهاور ، رئیس جمهوری امریکا در خصوص مداخله این دولت در وقوع کودتا به طور ضمنی چنین زبان به اعتراف گشود : (( ما برای اعاده اوضاع معطل نشدیم ،من همه روزه با مسوولان وزارت خارجهو ((سیا ))حوادث ایران را بررسی می کردم و گزارشات مامورین ونمایندگان را که با هواداران شاه فعالانه کار می کردند زیر نظر داشتم . ناگهان ((درام وار ))طرفداران شاه علیه هوا خواهان مصدق و کمونیست ها قیام کردند !ارتش ایران نیز علیه افسرانی که مصدق به کار گماره بود ، وارد عمل شدند و آنها را تار و مار کردند .)) پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 و خروج شاه از ایران ((کرومیت روزولت ))، فرمانده عملیات کودتا در تهران ، طی مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار روزنامه امریکایی لوس آنجلس تایمز برای نخستین بار به فرماندهی خود در عملیات کودتای 28 مرداد اعتراف می کند او در این مصاحبه می گوید : ((پس از مشورتی که سه سال پیش با شاه به عمل آوردم تصمیم گرفتم به سکوت 25 ساله پایان دهم و نقشی را که در اجرای کودتا ماه اول 1953به عهده داشتم شرح دهم . من شاه را مجاب کردم که این اقدام برای پایان دادن به مطالب خلاف حقیقی که سال ها در کتب ومطبوعات در باره کودتا انتشار یافته ، ضروی است .))

وی همچنین در کتاب خود ، تاریخ طرح کودتا را پاییز 1331 می خواند که توسط (( جان کوچران ))سخنگوی انگلیسی ها به وی اطلاع داده می شود . وی در این خصوص می نویسد : (( آن چه را که کوچران در فکر داشت ، موضوعی جز سرنگون کردن فوری حکومت دکتر مصدق نبود . من به آنها گفتم که این طرح باید به وسیله دولت امریکا بررسی شود و خاطر نشان ساختم که دقیقا نمی توانم نتیجه این بررسی را پیش بینی کنم . من به همکار انگلیسی ام تاکید کردم که امید تصویب این طرح در دولت ترومن و آچسن که هفته های آخر حکومتشان را طی می کردند ، وجود ندارد ، ولی محتمل است جمهوری خواهان نظریه دیگری داشته باشند . آنها توضیحات مرا پذیرفتند ودر  عین حال پیشنهاد کردند حداقل یک گفت و گوی مقدماتی در همان موقع در لندن داشته باشیم . در این مذاکرات فقط کوچران و معاون اصلی او، هنری مونتاگ و یکی از روسای شرکت به نام ((گوردون سامرست ))، که تازه از لندن آمده بود ، حضور داشتند . آنها طرح از پیش تهیه شده خود را عنوان کردند معلوم بود که آنها افراد موثری در سطوح بالا و دوستان کاملا مطمئنی در ایران دارند . هم چنین به طور صریح اظهار داشتند که آن عملیات را با همکاری شاه انجام خواهند داد ))

با ظاهر شدن گزارش محرمانه و سری عملیات پنهان سیا در کودتای 28 مرداد1332 ، بر روی صفحه اینترنت روزنامه ((نیویورک تایمز )) در ژوئن سال 2000(یعنی پس از نیم قرن از وقوع کودتا ) ابعاد وسیع تری از مداخلات  دولت های انگلیس و امریکا در سرنوشت داخلی کشور ایران آشکار شد . این گزارش محرمانه که توسط دکتر ((دونالد ویلبر ))و به دستور سیا در ماه های پس از وقوع کودتا ، فراهم آمده بود ، حکایت از آن دارد که دو ماه قبل از کودتا ، در مرکز فرماندهی سیا ، دو گروه تشکیل شد . یک گروه جنبه های نظامی عملیات کودتا را بر عهده داشت که از سوی ((کلنل کاردل ))سرپرستی می شد و گروه دوم نیزبه سرپرستی ((دونالد ویلبر ))که به جنبه های جنگ روانی و تبلیغاتی کودتا می پرداخت . از جمله مواردی که در این گزارش مورد اعتراف قرار می گیرد طرح مقدماتی کودتا است که در قبرس و لندن تهیه شده است . گرچه این گزارش ناگفته هایی را در طرح کودتا باقی گذاشته و تمام حقیقت را بر ملا نمی سازد اما مواردی را بازگو می کند که خود گویای کارگردانی دولت های انگلیس و امریکا در طرح سرنگونی دولت ملی به منظور استیلا بر منابع نفتی ایران است .

هزینه کودتا

              امریکایی ها به روال معمول خود برای اجرای موفق طرح کودتا بودجه ای را اختصاص داده و آن را در اختیار عوامل کودتا در ایران قرار می دهند که البته رقم قطعی آن چندان معلوم نیست . کرمیت روزولت در گفت و گوبا خبرنگار روزنامه ((لوس آنجلس ))از مبلغ یک میلیون دلار خبر می دهد : (( مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیست مصدق ، که 300 کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده ، که حدود 75 هزاران خرج شده است . بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم و پس از پایان عملیات ، مبلغ مزبور به شاه تحویل داده شد))

یکی از نویسندگان انگلیسی به نام (( لئونارد موسلی )) در کتاب (( بازی قدرت )) مدعی است که ژنرال شوارتسکف برای تامین هزینه های کودتا با دو چمدان حاوی میلیون ها دلار پول به تهران آمده است و با شاه و سر لشکر زاهدی ملاقات کرده است . (( کنت لوو )) گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز به گونه ای دیگر هزینه کودتا را روایت می کند .

او می گوید : (( پیش از کودتا ارزش یک دلار امریکایی در تهران 128 ریال بود ولی پس از کودتای 28 مرداد ناگهان قیمت آن تا 50 ریال تنزل کرد )) او علت این امر را چنین ارزیابی می کند : (( به نظر من علت این تنزل ناگهانی ارزش دلار ، عرضه آن به وسیله (( چاقو کشان )) در بازار بود ، زیرا به آنها در ازای کاری که روز 28 مرداد انجام داده بودند دلارپرداخت شده بود ! )) شاه مخلوع نیز که از سر خود خواهی ، کودتای انگلیسی و امریکایی را پیوسته رستاخیز ملی !

می خواند و آنرا حاصل قیام ملت ایران به شمار می آورد ! در کتاب (( پاسخ به تاریخ )) برای اثبات این مدعا به طور ناخواسته به رقم هزینه اجرای کودتا اشاره کرده ، می نویسد : ((اغلب مدارک انتشار یافته مستند حاکی است که در جریان آن وقایع (( سیا )) بیش از 60 هزار دلار خرج نکرده است )) و بلافاصله برای این که نشان دهد این کودتا ( البته به زعم او جنبش !! ) ثمره تلاش مردم بوده است و نه دلارهای امریکا ، می افزاید : (( به راستی من گمان ندارم با چنین مبلغی بتوان طی چند روز در سراسر کشور چنان جنبشی ! به وجود آورد )).

گزارش محرمانه و سری عملیات پنهانی سیا نیز که در سال 1379 بر صفحه اینترنت آشکار شد ، به ارقام هزینه اختصاص یافته در اجرای طرح کودتا اشاره دارد . در این گزارش آمده است که مبلغ 35 هزار دلار از سوی سیا و 25 هزار دلار از سوی سازمان جاسوسی انگلستان در اختیار زاهدی قرار گرفته است .

این گزارش همچنین ضمن اشاره به تامین کمک مالی به رهبران نظامی ، می افزاید : ((در 15 فروردین سال 1332 مبلغ یک میلیون دلار در اختیار پایگاه سیا در تهران گذاشته شد تا با استفاده از این مبلغ برای طرح براندازی دولت مصدق استفاده شود! ))

ــــــــــــــــــــــ

عوامل خارجی کودتا !

از جمله عوامل خارجی که در اجرای طرح کودتا نقش اساسی را ایفا نموده اند می توان از کسانی چون ، (( لوئی هندرسن )) سفیر ایالت متحده امریکا و ژنرال (( نورمن شوارتسکف ))، رئیس سابق پلیس ایالت نیوجرسی و مستشار ژاندارمری ایران نام بود . لوئی هندرسن از کسانی بود که به گفته آنتونی ایدن وزیر خارجه دولت انگلیس ، قرارداد کنسرسیوم نفت به همت و تلاش های او منعقد شد . او همواره از آن بیم داشت که ایران ، به نخست وزیری دکتر مصدق تحت سلطه شوروی ها در آید و این حادثه را برای غرب مصیبتی بزرگ و برای امنیت امریکا مخاطره انگیز می دانست . وی در همان هنگام که طرح مشترک انگلستان و امریکا را در خصوص حل مسئله نفت ، به نخست وزیرایران تسلیم می کند با سازمان ((سیا ))برای تهیه طرح بر اندازی دولت ملی همکاری کرده ودر جهت اجرای موفق طرح ، زمینه سازی می کند ژنرال نورمن شوارتسکف نیز چنانکه گفته شد نقشی اساسی ،در اجرای طرح کودتا به عهده داشته که مهم ترین آن سفر به ایران به منظور حمل پول ،ملاقات باشاه ، سر لشکر زاهدی و برخی از نظامیان مخالف مصدق بوده است .

آغازی دوباره .!؟

                      چنان که گفته شد با کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی ، نهضت ملی نفت که خاستگاه مردمی داشت و می رفت تا پایان بخش سلطه برمنابع نفتی ایران باشد به یکباره در محاق رفت . در نتیجه باردیگر راهی هموار در برابر قراردادهای استعماری گشوده شد . زاهدی در شرایطی بر کرسی نخست وزیری نشست که مصدق نخست وزیر دولت ملی ، در دادگاه نظامی روی میز اتهام نشسته وبه اتهام دروغین ((خیانت )) جریان محاکمه را می گذراند!

اقامت دو ماه ونیمه در بازداشتگاه ، همچنین مدت 3 سال در زندان و بالاخره تبعید ، کیفر مبارزات او بود !! کسی که با مردم و برای مردم بذر نهضت ملی نفت را پاشید و با تلاش بسیار آن را در حد یک نهال شکوفا کرد . حالا دولت فرمایشی زاهدی بود که به فرمان شاه مسئولیت خشکاندن این نهال نورسیده را به عهده می گرفت و آن دستاورد گرانبها را به فراموشی می سپرد . او به صحنه قدرت آمد تا به سفارش اربابان خود قراردادهای نفتی ، از نوع استعماری را که با ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 ساقط شده بود بار دیگر احیا و میادین نفت را صحنه تاخت و تاز قدرتهای خارجی کند .

دولت وقت به نخست وزیری فرد دست نشانده ای چون زاهدی ، برای انجام این ماموریت بهانه کافی هم داشت ، بروز بحران سیاسی و اقتصادی در کشور ، ناشی از عواملی چون قطع جریان نفت و کودتا از جمله آن بود از این رو زمینه ایجاد روابط مجدد با دولت های آمریکا و انگلستان خیلی زود فراهم شد . زاهدی در 5 شهریور 1332 دولت خود را وارث خرابی ها و نابسامانی های اقتصادی وانمود و چنین اعلام کرد که دولت مصدق بیش از 200 میلیون دلار برای ایران قرض بجا گذاشته و نیز مبلغ 50 میلیون دلار ارز ذخایر پشتوانه اسکناس را به مصرف رسانده است . او تنها راه نجات از این مخمصه را در تولید نفت و عایدات آن جست وجو می کرد تا آنجا که یک کمسیون فنی را به منظور ارائه مشاوره به دولت در خصوص مسایل نفتی تشکیل داد . این امر ، از مراتب علاقه مندی او به گشودن فصل جدیدی از روابط با کشور های انگلستان و آمریکا حکایت می کرد . این ابراز تمایل از سوی دولت مردان آن دو کشور شدیدا مورد اقبال قرار گرفت .

(( الیزابت )) ملکه انگلستان در مراسم افتتاح مجلس این کشور اظهار امیدواری کرد که روابط ایران و انگلستان از نو تجدید شود . چنانکه (( ایدن )) نیز آمادگی دولت جدید ایران را به تجدید روابط به فال نیک گرفت و از همراهی دولت امریکا در این خصوص خبر داد. امریکایی ها برای بهره برداری از شریط پیش آمده ، با وعده اعطای کمک اقتصادی به مقدار 45 میلیون دلار نماینده ای را جهت مذاکره با زاهدی ، روانه ایران کردند . راه حل نهایی که پس از مذاکرات فراوان ، برای مشکل نفت ایران در نظر گرفته شد ، این بود که غول های نفتی گرد هم آیند و گروه نیرومند و بزرگی را به عنوان کنسرسیوم بین المللی تشکیل دهند . در این کنسرسیوم 5 شرکت آمریکایی به نام های ، استاندارد نیوجرسی ، استاندارد اویل کالیفرنیا ، سوکونی واکیوم ، گلف و شرکت نفت تگزاس ، شرکت داشتند که هر یک از سهم یکسان 8 در صدی ( مجموعا 40 در صد ) برخوردارشدند . همچنین شرکت های دیگری نیز از کشورهای انگلستان ، فرانسه و هلند در این کنسرسیوم صاحب سهم بودند که عبارت بودند از : شرکت نفت انگلستان B.P با 40 در صد سهام ، شرکت هلندی رویال داچ شل با 14 در صد سهام و شرکت نفت فرانسه با 6 در صد سهام . چنانکه گفته شد این بزرگ ترین و با نفوذ ترین گروه شرکت های خصوصی بود که در رابطه با نفت ایران در قالب یک کنسرسیوم گرد هم می آمد .

از انجا که حضور شرکت های آمریکایی در این کنسرسیوم مخالف قانون ضد (( تراست )) این کشور شناخته می شد دادستان کل آمریکا به سفارش دولت این کشور و با جلب موافقت شورای امنیت ملی ، استثنائا اجازه داد که 5 شرکت بتوانند بدون هیچ گونه محدودیتی در ایران اهداف خود را دنبال کنند !! کنسر سیوم بین المللی نفت به نمایندگی ((هوارد پیچ)) HowardPage )) معاون ریاست هیئت مدیره شرکت نفت استاندارد نیو جرسی و دولت ایران به نمایندگی دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران ، طی مذاکرات طولانی قرار داد نفت یا قانون فروش نفت و گاز را تنظیم و امضا کردند . این قرار داد که برای یک دوره اصلی 25 ساله وسه دوره تمدیدی 5ساله مجموعا 40 سال منعقد شد ، به رغم مغایرت پاره ای اصول همچون مدت قرار داد ، تسهیم منافع و اعمال حاکمیت بر منابع ملی ، با اصل ملی شدن صنعت نفت در روز 29 مهر ماه 1333 با 113 رای موافق از مجموع 120 رای ، به تصویب هجدهمین دوره مجلس شورای ملی ایران و در یک هفته بعد مجلس سنا رسید .به موجب قرارداد کنسرسیوم ، شرکت ملی نفت ایران متعهد می شد که 25 میلیون لیره به عنوان غرامت و بهای دارایی های مربوط به پخش و پالایشگاه کرمانشاه به شرکت نفت انگلیس و ایران بپردازد از سوی دیگر در متن قرارداد ، ذکر شده بود که تا مدت 10 سال ، سالانه 6 میلیون و 700 هزارلیره از باب تاسیسات استهلاک نشده حوزه قرار داد به شرکت نفت انگلیس و ایران پرداخت شود . فرمول حقوقی که در این قرارداد از سوی طرفین پذیرفته شد ، این بود که هر یک از اعضای کنسرسیوم بین المللی به عنوان خریداران نفت ، قراردادی را با شرکت ملی نفت ایران به عنوان مالک منابع نفتی و دولت امضا کنند . نفت خام استحصال شده از سوی این شرکت به اعضای کنسرسیوم فروخته شود و آنان نیز نفت خام را در بنادر ایران به قیمت مناسب در اختیار مشتریان قرار دهند . 50 در صد در آمد به عنوان مالیات به دولت ایران پرداخت شود و شرکت ملی نفت ایران نیز وجوهی را در قالب عنوان (( پرداخت مشخص )) که معادل یک هشتم بهای نفت خام می باشد ، دریافت کند . البته آنچه از بابت ((پرداخت مشخص )) به شرکت ملی نفت ایران پرداخت می شد در پایان سال از حساب مالیات دولت کسر می شد . به طوری که در آمد ایران از همان 50 در صد تجاوز نمی کرد . البته بعد ها این شیوه به گونه ای دیگر تغییر یافت و (( پرداخت مشخص )) جزو اقلام هزینه ، در نظر گرفته شد .

در برخی از مواد مهم این قرارداد به اختصار چنین آمده است : بر اساس ماده 3 قرارداد ، اعضای کنسرسیوم یک شرکت اکتشاف و تولید و یک شرکت تصفیه به نام شرکت های عامل طبق قوانین کشور هلند تاسیس کرده و متعهد می شوند این قرارداد را به امضای شرکت های عامل برسانند . این شرکت ها باید در ایران به ثبت رسیده و هیئت مدیره هر شرکت از هفت نفر عضو تشکیل شود که دو نفر از آن ها را شرکت ملی نفت ایران تعیین خواهد کرد ماده 4 این قرارداد نیز اشاره به آن داشت که شرکت اکتشاف و تولید ، حقوق و اختیارات لازم را برای عملیات اکتشاف ، حفاری ، تولید ، استخراج و برداشت نفت خام و گاز طبیعی ، انبار کردن نفت و مشتقات آن و حمل و نقل و تحویل این مواد به کشتی ، خواهد داشت .  در جزء ((ب)) ماده 41 قرارداد کنسرسیوم چنین آمده است : هیچ گونه اقدام قانونی گذاری یا اداری یا هر عمل دیگری از هر قبیل از طرف ایران یا مقامات دولتی در ایران ( اعم از مرکزی و محلی ) قراردادرا الغا نخواهد کرد و مقررات آن اصلاح یا تغییری به عمل نخواهد بود . بر اساس ماده 6 قرارداد ، شرکت ملی نفت باید کلیه موجودی های انبارها و مصالح و کلیه ماشین ها و دستگاه های متحرک و کلیه وسایل حمل و نقل موتوری و کلیه افزارهاو دستگاه های حفاری را به استثنای اقدام مربوط به بخش داخلی ، به شرکت های عامل تحویل دهد .

 

 


سلطه برمنابع نفتی و فضای سیاسی ایران

اسرار پنهان یک کودتا

                    سلطه بر منابع نفتی و فضای سیاسی ایران

با وقوع کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی ، مبارزات ملت ایران که به منظور استیفای حقوق از دست رفته خود و نیز رهایی منابع نفتی از چنگال قدرت های خارجی شکل گرفت ، نافرجام ماند . این کودتا امری نبود که بدون برنامه و نقشه قبلی بر مردم ایران تحمیل شود و به یکباره سرنوشت کشور را در دگرگون سازد . چنانچه گفته شد ،طرح کودتا از مدت ها قبل توسط دولت های انگلستان و امریکا طراحی شده بود . دو کشوری که نهضت ملی را از همان آغاز ، سد راه مطامع خود به شمار می آوردند . نقش مستقیم دو دولت خارجی در وقوع کودتا اگر چه از دید ایرانیان پنهان نبود اما از سوی طراحان تا مدت ها مخفی نگاه داشته شد و تمامی اسناد و گزارش های مرتبط با این واقعه به اقتضای سیاست های پنهان کارانه صورت آشکار به خود گرفت . اما گذشت زمان پرده از واقعیت پنهان برداشت و اسراری را که طی سالیان سال از انظار مخفی مانده بود ، معلوم ساخت . این امر در مقاطع زمانی مختلف صورت گرفت . مقطع نخست ، ده سال پس از کودتای 28 مردادبود که در آن ژنرال آیزنهاور ، رئیس جمهوری امریکا در خصوص مداخله این دولت در وقوع کودتا به طور ضمنی چنین زبان به اعتراف گشود : (( ما برای اعاده اوضاع معطل نشدیم ،من همه روزه با مسوولان وزارت خارجهو ((سیا ))حوادث ایران را بررسی می کردم و گزارشات مامورین ونمایندگان را که با هواداران شاه فعالانه کار می کردند زیر نظر داشتم . ناگهان ((درام وار ))طرفداران شاه علیه هوا خواهان مصدق و کمونیست ها قیام کردند !ارتش ایران نیز علیه افسرانی که مصدق به کار گماره بود ، وارد عمل شدند و آنها را تار و مار کردند .)) پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 و خروج شاه از ایران ((کرومیت روزولت ))، فرمانده عملیات کودتا در تهران ، طی مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار روزنامه امریکایی لوس آنجلس تایمز برای نخستین بار به فرماندهی خود در عملیات کودتای 28 مرداد اعتراف می کند او در این مصاحبه می گوید : ((پس از مشورتی که سه سال پیش با شاه به عمل آوردم تصمیم گرفتم به سکوت 25 ساله پایان دهم و نقشی را که در اجرای کودتا ماه اول 1953به عهده داشتم شرح دهم . من شاه را مجاب کردم که این اقدام برای پایان دادن به مطالب خلاف حقیقی که سال ها در کتب ومطبوعات در باره کودتا انتشار یافته ، ضروی است .))

وی همچنین در کتاب خود ، تاریخ طرح کودتا را پاییز 1331 می خواند که توسط (( جان کوچران ))سخنگوی انگلیسی ها به وی اطلاع داده می شود . وی در این خصوص می نویسد : (( آن چه را که کوچران در فکر داشت ، موضوعی جز سرنگون کردن فوری حکومت دکتر مصدق نبود . من به آنها گفتم که این طرح باید به وسیله دولت امریکا بررسی شود و خاطر نشان ساختم که دقیقا نمی توانم نتیجه این بررسی را پیش بینی کنم . من به همکار انگلیسی ام تاکید کردم که امید تصویب این طرح در دولت ترومن و آچسن که هفته های آخر حکومتشان را طی می کردند ، وجود ندارد ، ولی محتمل است جمهوری خواهان نظریه دیگری داشته باشند . آنها توضیحات مرا پذیرفتند ودر  عین حال پیشنهاد کردند حداقل یک گفت و گوی مقدماتی در همان موقع در لندن داشته باشیم . در این مذاکرات فقط کوچران و معاون اصلی او، هنری مونتاگ و یکی از روسای شرکت به نام ((گوردون سامرست ))، که تازه از لندن آمده بود ، حضور داشتند . آنها طرح از پیش تهیه شده خود را عنوان کردند معلوم بود که آنها افراد موثری در سطوح بالا و دوستان کاملا مطمئنی در ایران دارند . هم چنین به طور صریح اظهار داشتند که آن عملیات را با همکاری شاه انجام خواهند داد ))

با ظاهر شدن گزارش محرمانه و سری عملیات پنهان سیا در کودتای 28 مرداد1332 ، بر روی صفحه اینترنت روزنامه ((نیویورک تایمز )) در ژوئن سال 2000(یعنی پس از نیم قرن از وقوع کودتا ) ابعاد وسیع تری از مداخلات  دولت های انگلیس و امریکا در سرنوشت داخلی کشور ایران آشکار شد . این گزارش محرمانه که توسط دکتر ((دونالد ویلبر ))و به دستور سیا در ماه های پس از وقوع کودتا ، فراهم آمده بود ، حکایت از آن دارد که دو ماه قبل از کودتا ، در مرکز فرماندهی سیا ، دو گروه تشکیل شد . یک گروه جنبه های نظامی عملیات کودتا را بر عهده داشت که از سوی ((کلنل کاردل ))سرپرستی می شد و گروه دوم نیزبه سرپرستی ((دونالد ویلبر ))که به جنبه های جنگ روانی و تبلیغاتی کودتا می پرداخت . از جمله مواردی که در این گزارش مورد اعتراف قرار می گیرد طرح مقدماتی کودتا است که در قبرس و لندن تهیه شده است . گرچه این گزارش ناگفته هایی را در طرح کودتا باقی گذاشته و تمام حقیقت را بر ملا نمی سازد اما مواردی را بازگو می کند که خود گویای کارگردانی دولت های انگلیس و امریکا در طرح سرنگونی دولت ملی به منظور استیلا بر منابع نفتی ایران است .

هزینه کودتا

              امریکایی ها به روال معمول خود برای اجرای موفق طرح کودتا بودجه ای را اختصاص داده و آن را در اختیار عوامل کودتا در ایران قرار می دهند که البته رقم قطعی آن چندان معلوم نیست . کرمیت روزولت در گفت و گوبا خبرنگار روزنامه ((لوس آنجلس ))از مبلغ یک میلیون دلار خبر می دهد : (( مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیست مصدق ، که 300 کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده ، که حدود 75 هزاران خرج شده است . بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم و پس از پایان عملیات ، مبلغ مزبور به شاه تحویل داده شد))

یکی از نویسندگان انگلیسی به نام (( لئونارد موسلی )) در کتاب (( بازی قدرت )) مدعی است که ژنرال شوارتسکف برای تامین هزینه های کودتا با دو چمدان حاوی میلیون ها دلار پول به تهران آمده است و با شاه و سر لشکر زاهدی ملاقات کرده است . (( کنت لوو )) گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز به گونه ای دیگر هزینه کودتا را روایت می کند .

او می گوید : (( پیش از کودتا ارزش یک دلار امریکایی در تهران 128 ریال بود ولی پس از کودتای 28 مرداد ناگهان قیمت آن تا 50 ریال تنزل کرد )) او علت این امر را چنین ارزیابی می کند : (( به نظر من علت این تنزل ناگهانی ارزش دلار ، عرضه آن به وسیله (( چاقو کشان )) در بازار بود ، زیرا به آنها در ازای کاری که روز 28 مرداد انجام داده بودند دلارپرداخت شده بود ! )) شاه مخلوع نیز که از سر خود خواهی ، کودتای انگلیسی و امریکایی را پیوسته رستاخیز ملی !

می خواند و آنرا حاصل قیام ملت ایران به شمار می آورد ! در کتاب (( پاسخ به تاریخ )) برای اثبات این مدعا به طور ناخواسته به رقم هزینه اجرای کودتا اشاره کرده ، می نویسد : ((اغلب مدارک انتشار یافته مستند حاکی است که در جریان آن وقایع (( سیا )) بیش از 60 هزار دلار خرج نکرده است )) و بلافاصله برای این که نشان دهد این کودتا ( البته به زعم او جنبش !! ) ثمره تلاش مردم بوده است و نه دلارهای امریکا ، می افزاید : (( به راستی من گمان ندارم با چنین مبلغی بتوان طی چند روز در سراسر کشور چنان جنبشی ! به وجود آورد )).

گزارش محرمانه و سری عملیات پنهانی سیا نیز که در سال 1379 بر صفحه اینترنت آشکار شد ، به ارقام هزینه اختصاص یافته در اجرای طرح کودتا اشاره دارد . در این گزارش آمده است که مبلغ 35 هزار دلار از سوی سیا و 25 هزار دلار از سوی سازمان جاسوسی انگلستان در اختیار زاهدی قرار گرفته است .

این گزارش همچنین ضمن اشاره به تامین کمک مالی به رهبران نظامی ، می افزاید : ((در 15 فروردین سال 1332 مبلغ یک میلیون دلار در اختیار پایگاه سیا در تهران گذاشته شد تا با استفاده از این مبلغ برای طرح براندازی دولت مصدق استفاده شود! ))

ــــــــــــــــــــــ

عوامل خارجی کودتا !

از جمله عوامل خارجی که در اجرای طرح کودتا نقش اساسی را ایفا نموده اند می توان از کسانی چون ، (( لوئی هندرسن )) سفیر ایالت متحده امریکا و ژنرال (( نورمن شوارتسکف ))، رئیس سابق پلیس ایالت نیوجرسی و مستشار ژاندارمری ایران نام بود . لوئی هندرسن از کسانی بود که به گفته آنتونی ایدن وزیر خارجه دولت انگلیس ، قرارداد کنسرسیوم نفت به همت و تلاش های او منعقد شد . او همواره از آن بیم داشت که ایران ، به نخست وزیری دکتر مصدق تحت سلطه شوروی ها در آید و این حادثه را برای غرب مصیبتی بزرگ و برای امنیت امریکا مخاطره انگیز می دانست . وی در همان هنگام که طرح مشترک انگلستان و امریکا را در خصوص حل مسئله نفت ، به نخست وزیرایران تسلیم می کند با سازمان ((سیا ))برای تهیه طرح بر اندازی دولت ملی همکاری کرده ودر جهت اجرای موفق طرح ، زمینه سازی می کند ژنرال نورمن شوارتسکف نیز چنانکه گفته شد نقشی اساسی ،در اجرای طرح کودتا به عهده داشته که مهم ترین آن سفر به ایران به منظور حمل پول ،ملاقات باشاه ، سر لشکر زاهدی و برخی از نظامیان مخالف مصدق بوده است .

آغازی دوباره .!؟

                      چنان که گفته شد با کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت ملی ، نهضت ملی نفت که خاستگاه مردمی داشت و می رفت تا پایان بخش سلطه برمنابع نفتی ایران باشد به یکباره در محاق رفت . در نتیجه باردیگر راهی هموار در برابر قراردادهای استعماری گشوده شد . زاهدی در شرایطی بر کرسی نخست وزیری نشست که مصدق نخست وزیر دولت ملی ، در دادگاه نظامی روی میز اتهام نشسته وبه اتهام دروغین ((خیانت )) جریان محاکمه را می گذراند!

اقامت دو ماه ونیمه در بازداشتگاه ، همچنین مدت 3 سال در زندان و بالاخره تبعید ، کیفر مبارزات او بود !! کسی که با مردم و برای مردم بذر نهضت ملی نفت را پاشید و با تلاش بسیار آن را در حد یک نهال شکوفا کرد . حالا دولت فرمایشی زاهدی بود که به فرمان شاه مسئولیت خشکاندن این نهال نورسیده را به عهده می گرفت و آن دستاورد گرانبها را به فراموشی می سپرد . او به صحنه قدرت آمد تا به سفارش اربابان خود قراردادهای نفتی ، از نوع استعماری را که با ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 ساقط شده بود بار دیگر احیا و میادین نفت را صحنه تاخت و تاز قدرتهای خارجی کند .

دولت وقت به نخست وزیری فرد دست نشانده ای چون زاهدی ، برای انجام این ماموریت بهانه کافی هم داشت ، بروز بحران سیاسی و اقتصادی در کشور ، ناشی از عواملی چون قطع جریان نفت و کودتا از جمله آن بود از این رو زمینه ایجاد روابط مجدد با دولت های آمریکا و انگلستان خیلی زود فراهم شد . زاهدی در 5 شهریور 1332 دولت خود را وارث خرابی ها و نابسامانی های اقتصادی وانمود و چنین اعلام کرد که دولت مصدق بیش از 200 میلیون دلار برای ایران قرض بجا گذاشته و نیز مبلغ 50 میلیون دلار ارز ذخایر پشتوانه اسکناس را به مصرف رسانده است . او تنها راه نجات از این مخمصه را در تولید نفت و عایدات آن جست وجو می کرد تا آنجا که یک کمسیون فنی را به منظور ارائه مشاوره به دولت در خصوص مسایل نفتی تشکیل داد . این امر ، از مراتب علاقه مندی او به گشودن فصل جدیدی از روابط با کشور های انگلستان و آمریکا حکایت می کرد . این ابراز تمایل از سوی دولت مردان آن دو کشور شدیدا مورد اقبال قرار گرفت .

(( الیزابت )) ملکه انگلستان در مراسم افتتاح مجلس این کشور اظهار امیدواری کرد که روابط ایران و انگلستان از نو تجدید شود . چنانکه (( ایدن )) نیز آمادگی دولت جدید ایران را به تجدید روابط به فال نیک گرفت و از همراهی دولت امریکا در این خصوص خبر داد. امریکایی ها برای بهره برداری از شریط پیش آمده ، با وعده اعطای کمک اقتصادی به مقدار 45 میلیون دلار نماینده ای را جهت مذاکره با زاهدی ، روانه ایران کردند . راه حل نهایی که پس از مذاکرات فراوان ، برای مشکل نفت ایران در نظر گرفته شد ، این بود که غول های نفتی گرد هم آیند و گروه نیرومند و بزرگی را به عنوان کنسرسیوم بین المللی تشکیل دهند . در این کنسرسیوم 5 شرکت آمریکایی به نام های ، استاندارد نیوجرسی ، استاندارد اویل کالیفرنیا ، سوکونی واکیوم ، گلف و شرکت نفت تگزاس ، شرکت داشتند که هر یک از سهم یکسان 8 در صدی ( مجموعا 40 در صد ) برخوردارشدند . همچنین شرکت های دیگری نیز از کشورهای انگلستان ، فرانسه و هلند در این کنسرسیوم صاحب سهم بودند که عبارت بودند از : شرکت نفت انگلستان B.P با 40 در صد سهام ، شرکت هلندی رویال داچ شل با 14 در صد سهام و شرکت نفت فرانسه با 6 در صد سهام . چنانکه گفته شد این بزرگ ترین و با نفوذ ترین گروه شرکت های خصوصی بود که در رابطه با نفت ایران در قالب یک کنسرسیوم گرد هم می آمد .

از انجا که حضور شرکت های آمریکایی در این کنسرسیوم مخالف قانون ضد (( تراست )) این کشور شناخته می شد دادستان کل آمریکا به سفارش دولت این کشور و با جلب موافقت شورای امنیت ملی ، استثنائا اجازه داد که 5 شرکت بتوانند بدون هیچ گونه محدودیتی در ایران اهداف خود را دنبال کنند !! کنسر سیوم بین المللی نفت به نمایندگی ((هوارد پیچ)) HowardPage )) معاون ریاست هیئت مدیره شرکت نفت استاندارد نیو جرسی و دولت ایران به نمایندگی دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران ، طی مذاکرات طولانی قرار داد نفت یا قانون فروش نفت و گاز را تنظیم و امضا کردند . این قرار داد که برای یک دوره اصلی 25 ساله وسه دوره تمدیدی 5ساله مجموعا 40 سال منعقد شد ، به رغم مغایرت پاره ای اصول همچون مدت قرار داد ، تسهیم منافع و اعمال حاکمیت بر منابع ملی ، با اصل ملی شدن صنعت نفت در روز 29 مهر ماه 1333 با 113 رای موافق از مجموع 120 رای ، به تصویب هجدهمین دوره مجلس شورای ملی ایران و در یک هفته بعد مجلس سنا رسید .به موجب قرارداد کنسرسیوم ، شرکت ملی نفت ایران متعهد می شد که 25 میلیون لیره به عنوان غرامت و بهای دارایی های مربوط به پخش و پالایشگاه کرمانشاه به شرکت نفت انگلیس و ایران بپردازد از سوی دیگر در متن قرارداد ، ذکر شده بود که تا مدت 10 سال ، سالانه 6 میلیون و 700 هزارلیره از باب تاسیسات استهلاک نشده حوزه قرار داد به شرکت نفت انگلیس و ایران پرداخت شود . فرمول حقوقی که در این قرارداد از سوی طرفین پذیرفته شد ، این بود که هر یک از اعضای کنسرسیوم بین المللی به عنوان خریداران نفت ، قراردادی را با شرکت ملی نفت ایران به عنوان مالک منابع نفتی و دولت امضا کنند . نفت خام استحصال شده از سوی این شرکت به اعضای کنسرسیوم فروخته شود و آنان نیز نفت خام را در بنادر ایران به قیمت مناسب در اختیار مشتریان قرار دهند . 50 در صد در آمد به عنوان مالیات به دولت ایران پرداخت شود و شرکت ملی نفت ایران نیز وجوهی را در قالب عنوان (( پرداخت مشخص )) که معادل یک هشتم بهای نفت خام می باشد ، دریافت کند . البته آنچه از بابت ((پرداخت مشخص )) به شرکت ملی نفت ایران پرداخت می شد در پایان سال از حساب مالیات دولت کسر می شد . به طوری که در آمد ایران از همان 50 در صد تجاوز نمی کرد . البته بعد ها این شیوه به گونه ای دیگر تغییر یافت و (( پرداخت مشخص )) جزو اقلام هزینه ، در نظر گرفته شد .

در برخی از مواد مهم این قرارداد به اختصار چنین آمده است : بر اساس ماده 3 قرارداد ، اعضای کنسرسیوم یک شرکت اکتشاف و تولید و یک شرکت تصفیه به نام شرکت های عامل طبق قوانین کشور هلند تاسیس کرده و متعهد می شوند این قرارداد را به امضای شرکت های عامل برسانند . این شرکت ها باید در ایران به ثبت رسیده و هیئت مدیره هر شرکت از هفت نفر عضو تشکیل شود که دو نفر از آن ها را شرکت ملی نفت ایران تعیین خواهد کرد ماده 4 این قرارداد نیز اشاره به آن داشت که شرکت اکتشاف و تولید ، حقوق و اختیارات لازم را برای عملیات اکتشاف ، حفاری ، تولید ، استخراج و برداشت نفت خام و گاز طبیعی ، انبار کردن نفت و مشتقات آن و حمل و نقل و تحویل این مواد به کشتی ، خواهد داشت .  در جزء ((ب)) ماده 41 قرارداد کنسرسیوم چنین آمده است : هیچ گونه اقدام قانونی گذاری یا اداری یا هر عمل دیگری از هر قبیل از طرف ایران یا مقامات دولتی در ایران ( اعم از مرکزی و محلی ) قراردادرا الغا نخواهد کرد و مقررات آن اصلاح یا تغییری به عمل نخواهد بود . بر اساس ماده 6 قرارداد ، شرکت ملی نفت باید کلیه موجودی های انبارها و مصالح و کلیه ماشین ها و دستگاه های متحرک و کلیه وسایل حمل و نقل موتوری و کلیه افزارهاو دستگاه های حفاری را به استثنای اقدام مربوط به بخش داخلی ، به شرکت های عامل تحویل دهد .